محمد حبیبی، فعال صنفی معلمان و فرهاد میثمی، فعال مدنی محبوس در زندان اوین نامه ای سرگشاده خطاب به سیاستگذاران قوه قضاییه و سازمان زندان ها نوشته اند. این دو زندانی در این نامه با اشاره به مشکلات عدیده و مواد جدید نقص آشکار حقوق زندانیان در زندان اوین، این موارد را “سیاست تصمیم گیران بالادستی” دانسته و اعلام کرده اند که “با توجه به نقض صریح مفاد عدیده از آئیننامه اجرایی سازمان زندان ها و سایر قوانین جاری کشور در زمینه حقوق زندانیان و عدم پاسخگویی رئیس زندان به درخواست های مکرر زندانیان برای گفتگو در این باره، از این پس خود را ملزم به رعایت قوانین دلبخواهانه زندان های شما نمی دانیم”.
محمد حبیبی و فرهاد میثمی به عنوان امضا کنندگان اولیه این نامه اعلام کرده اند که تا زمان “بازگشت مسئولین از این راه ناصواب و رعایت حقوق حداقلی زندانیان” ار رعایت قوانین زندان سرباز خواهند زد.
متن کامل این نامه در ادامه می آید:
به سیاستگذاران قوه قضائیه و سازمان زندانها
طی هفتههای اخیر، زندانیان زندان اوین با مشکلات عدیده و موارد جدیدی از نقض آشکار حقوقشان مواجه شدهاند که شرح آن را پیشتر طی نامهای دادهایم. این مشکلات، از کاهش ملاقاتهای حضوری تمامی زندانیان سیاسی و حذف روز اختصاصی ملاقات مادران زندانی با کودکانشان گرفته تا ممنوعیت غیرقانونی دریافت کتاب و نشریات مجاز، تا محدودیت تماس تلفنی و غیره، مواردی نیستند که بتوان آن را صرفا تصمیماتی شخصی از سوی کسی دانست که اخیرا به ریاست زندان گماردهاید.
ما این موج جدید فشار و زیر پا گذاشتن آشکار حقوق زندانیان را سیاست جدید تصمیم گیران بالادستی میدانیم و به عنوان شهروندانی برخوردار از حقوق انسانی و قانونی، صراحتا به شما اعلام میداریم که: با توجه به نقض صریح مفاد عدیده از آئیننامهی اجرایی سازمان زندانها و سایر قوانین جاری کشور در زمینهی حقوق زندانیان و عدم پاسخگویی رئیس زندان به درخواستهای مکرر زندانیان برای گفتگو در این باره، از این پس خود را ملزم به رعایت قوانین دلبخواهانهی زندانهای شما نمیدانیم.
از این لحظه، تا زمانی که به رعایت حقوق انسانی و قانونی زندانیان متعهد نشوید از رعایت آنچه قواعد زندانهای خود میدانید سرباز میزنیم و آن را به رعایت حقوق حداقلیمان توسط شما موکول میکنیم.
دیگر در صف آمارگیریهای صبح و شب شما نمینشینیم و همزمان با کتابی در دست، گوشهای بیرون از صفها نشسته و به مطالعه میپردازیم. همچنین در مراسم صبحگاه اجباری شما شرکت نمیکنیم. نیک میدانیم تحمل ایستادگی مدنی آن هم در زندان برایتان بسیار سختتر از آن است که به سادگی از کنار آن بگذرید و بعید نمیدانیم آرام در کناری نشستن و کتاب خواندن ما را شورش (!) نام نهید. قضاوت وجدان عمومی جامعه در برابر چنین اتهاماتی از پیش مشخص است.
ما آماده آن هستیم که هرگونه برخورد و مجازات واکنشی شما را با صبوری تحمل کنیم: از محرومیت ملاقات یا انتقال به بندها و زندانهای دیگر گرفته تا ایزوله کردن ما در آن مکان زیر قرنطینه و یا حتی محبوس کردنمان در انفرادی، تبعید، یا صدور احکام جدید و افزودن بر طول سالهای زندانمان. با علم به همهی اینها، پای در این راه میگذاریم؛ و مگر نه این است که ما را به هر بند یا زندان دیگری هم تبعید کنید نهایتا آن زندان شما هم قواعد و قوانینی دارد که ما همچنان از رعایتشان سرباز خواهیم زد؟ این یعنی دیگر نمیتوانید ما را در یک زندان عمومی نگاه دارید مگر با بازگشت از این رویهی ناصواب و تعهدتان به رعایت حقوق حداقلی زندانیان.
از آنجایی که ما “بی قدرتان” قطرههایی از دریای همان ملتی هستیم که از دیرزمانی پیش از جنبش مشروطه تجربه انباشتهی تلاش مدنی و ایستادگی مدنی خشونت پرهیز در برابر نقض حقوق مردمان دارد از آن خزانه ارزشمند، این را برگرفتهایم که چگونه باید استوار بر سر پیمان ایستاد؛ پس در برابر تمام آنچه که میدانیم بر ما روا خواهید داشت، تا انتهای راه چیزی جز این از ما نخواهید شنید که: به خودسری پایان دهید و به رعایت حقوق انسانها و به رعایت قانون گردن نهید. والسلام
امضا کنندگان اولیه/ محمد حبیبی – فرهاد میثمی”.
هرانا