انتخابات پارلمانی اسرائیل در روز سه شنبه هفدهم سپتامبر با توجه به بی ثباتی سیاسی در فضای موجود و نظرسنجی هایی که حاکی از رقابت شانه به شانه حزب “لیکود” به رهبری “بنیامین نتانیاهو” با حزب “اتحاد آبی و سفید” به رهبری “بنی گانتس – یائیر لاپید” است، از هم اکنون نخست وزیر بندباز معروف به “بی بی” را به تکاپو انداخته است. اصولا دمکراسی اسرائیلی معطوف یک دوگانگی پارادوکسیکال است که هم زمان در درون خود یک سیستم منظم حقوقی و انتخاباتی با چاشنی قدرت رئیس کابینه برای اقدامات نامعمول جهت استفاده از همین قدرت در رقابت های سیاسی، و هم چنین “آپارتاید” علیه مردم فلسطینی و دست باز برای کشتار مخالفان غیریهودی در بخش اشغالی و منطقه بیرونی به بهانه دفاع از امنیت ملی را موجه و حتی ضروری می داند. به همین دلیل در بزنگاه هر انتخاباتی در سیستم پارلمانی اسرائیل شاهد این واقعیت بوده ایم که هم دستگاه دولت و هم احزاب اپوزیسیون فراتر از مرزهای قانونی در خصوص رعایت انتخابات منصفانه از همه ابزارهای مشروع و نامشروع برای پیروزی استفاده می کنند و آن هم زیر پوشش یک اصل نقض ناشدنی به نام “امنیت ملی”. پارلمان اسرائیل یا همان “کنست” 120 کرسی نمایندگی دارد که حزب پیروز باید بتواند حداقل 61 کرسی را برای تشکیل دولت کسب کند و از آنجا که پراکندگی احزاب سیاسی به اصطلاح چپ و راست بسیار گسترده است، در شرایط کنونی هیچ حزبی به تنهایی قادر به کسب 61 کرسی نبوده و وجه مشخصه دولت های اسرائیلی تابع ائتلاف های سیاسی می باشد. در دور قبل در آوریل سال 2019 حزب لیکود با یک کرسی بیشتر از رقیب اصلی خود توانست 36 کرسی کسب کند و در ائتلاف با احزاب اولترامذهبی و ناسیونالیست های یهودی یک دولت کوتاه عمر تشکیل داد که با بروز اختلاف نظر بین ناسیونالیست های افراطی سکولار به رهبری “آویگدور لیبرمن” با احزاب مذهبی هم چون “شاس” در خصوص خدمت سربازی اجباری برای طلاب علوم دینی این ائتلاف در هم فروپاشید و نتانیاهو مجبور به انحلال پارلمان و انتخابات زودرس پارلمانی در ماه سپتامبر گردید. هم اکنون هم بر طبق نظرسنجی ها رقابت بین لیکود و حزب اتحاد آبی و سفید بسیار فشرده و پیروزی برای هیچ کدام از قبل تضمین شده نیست. به همین دلیل طبق سنت سیاسی دولت صهیونیستی نخست وزیر این امکان را داشت تا از موقعیت حکومتی خود استفاده کند و در راستای اهداف انتخاباتی برای تحت تاثیر قرار دادن یهودیان راستگرا هم در عرصه داخلی و هم در حوزه خارجی دست به مانورهای سیاسی و امنیتی بزند.
انتخابات روز سه شنبه این بار نیز شاهد بازی های سیاسی در داخل از جمله به شیوه مرسوم نتانیاهو با چوب خط و یک نقشه حتی در تقابل با بدیهی ترین اصول و قوانین بین الملل که معطوف به قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد است، نقشه جغرافیای دولت یهودی مرزهای آن را به مناطق اشغالی از جمله دره رود اردن در کرانه باختری گسترش دهد و به صراحت وعده دهد که در صورت پیروزی یک سوم از این مناطق اشغالی و تمام شهرک های یهودی نشین این منطقه را ضمیمه خاک اسرائیل می کند. این مانور داخلی برای کسب آرای شهرک نشینان یهودی که پایگاه رای سنتی حزب “اسرائیل خانه ما” به رهبری لیبرمن است انجام گرفته و سفر روز جمعه نتانیاهو به مسکو و دیدار با “ولادیمیر پوتین” نیز در راستای جلب حمایت یهودیان روسی تبار ساکن این شهرک ها انجام گرفت که توانست حمایت رئیس جمهوری روسیه را برای این برنامه جلب کند. از طرف دیگر وی بر اساس حساسیت همیشگی محافظه کاران یهودی در خصوص “امنیت” در طی چند ماه گذشته سطح تنش در منطقه و با تمرکز بر جمهوری اسلامی و متحدان آن در کشورهای سوریه، لبنان و عراق را بالا برده است و یک فضای جنگی و امنیتی را بالای سر یهودیان اسرائیلی گسترانیده است. این استراتژی در حالی که می تواند گرایش محافظه کاران یهودی را به سمت حزب لیکو جلب کند اما در بطن خود خطر به حدنصاب نرسیدن احزاب کوچک افراطی را به دنبال دارد که در تحلیل نهایی می تواند”پاشنه آشیل” دولتی به رهبری نتانیاهو هم باشد. اما در این هنگامه پر آشوب تصمیم “دونالد ترامپ” رئیس جمهوری آمریکای برای اخراج “جان بولتون” مشاور امنیت ملی آمریکا و متحد نزدیک نتانیاهو یک ضربه سخت بر کمپین انتخاباتی بی بی بود که وی را بسیار دستپاچه کرده و فورا در تماس تلفنی با مستاجر کاخ سفید توانست این توئیت ترامپ را به نفع خود کسب کند که گفته است “امروز تماس تلفنی با نخست وزیر نتانیاهو برای صحبت درباره امکان پیشبرد بیشتر پیمان دفاع مشترک بین ایالات متحده و اسرائیل داشتم که اتحاد وسیعتری را رقم میزند”. این تلاش نتانیاهو برای گرفتن این چراغ سبز از ترامپ، برای این بود که آویگدور لیبرمن چند روز قبل با اشاره به اخراج بولتون گفته بود “با تغییر سیاست آمریکا در قبال ایران، نتانیاهوبزرگترین سرمایه استراتژیک خود را از دست داده است”.
شمارش معکوس برای انتخابات روز سه شنبه شروع شده است و در جناح اپوزیسیون ظاهرا خبرها و تحولات چندان به نفع نتانیاهو نبوده و به نظر می رسد که این بار مخالفان وی با عزم جزم تری به مصاف وی خواهند آمد. از یک طرف دو نیرو و حزب اصلی اپوزیسیون توافق کرده اند که آرای اضافی خود برای یک کرسی مشترک را در اختیار هم قرار دهند و از طرف دیگر با توجه به چوب خط نتانیاهو برای رسمیت بخشیدن به ضمیمه کردن بخشی از سرزمین های اسرائیلی این بار احزاب کوچک و شخصیت های عرب ساکن اسرائیل که حق رای دارند و معمولا بیش از نیمی از آنان در انتخابات شرکت نمی کنند، گویا این بار با توافق جمعی خود مصمم شده اند که توده های عرب را به سمت رای دادن بکشانند که اگر این اتفاق طبق برنامه پیش برود باید منتظر پایان صدارت ده ساله نتانیاهو بر دولت اسرائیل بود. انتخابات روز سه شنبه از این نظر می تواند یک انتخابات تاریخی در عرصه سیاسی دولت یهودی اسرائیل تلقی شود که یا با پایان نخست وزیری نتانیاهو جناح میانه رو بعد از دو دهه به حاکمیت لیکود و بی بی پایان می دهد و یا اینکه با پیروزی نتانیاهو یک گام دیگر برای فروغلتیدن دولت یهودی به منجلاب راست افراطی نه تنها آن دمکراسی کذایی را از اعتبار ساقط می کند که سطح تنش در منطقه را هم افزایش خواهد داد. بدون تردید شکست نتانیاهو می تواند زمینه و بستر معامله جمهوری اسلامی با دولت ترامپ را نیز افزایش دهد و به همین دلیل این انتخابات فراتر از اسرائیل در شکل بخشی به آینده منطقه خاورمیانه و به تبع طرح صلح خاورمیانه هم بسیار تاثیرگذار می باشد. تجربه چند دهه اخیر اثبات کرده است که انتخابات در اسرائیل به دلیل پراکندگی احزاب سیاسی نامتجانس که موفق به عبور از حدنصاب جهت ورود به پارلمان می شوند یکی از غیرقابل پیش بینی ترین انتخابات در جهان است چرا که حتی پیروزی نسبی یک حزب هم به دلیل ضرورت شکل دادن به ائتلاف جهت تشکیل دولت حتما به معنای پیروزی نهایی نخواهد بود.
24/6/1398 اردشیر زارعی قنواتی