نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی٬ در نامهای که از زندان اوین به موضوع خودسوزی «دختر آبی» پرداخته و نوشته است: «سحر درد حبس عدالت را با به آتش کشیدن جانش عیان کرد.»
سخنگو و نایب رییس کانون مدافعان حقوق بشر در ایران با اشاره به اینکه «سحر در مقابل دادگاه انقلاب در خیابان معلم تهران خود را به اتش کشید،» نوشته است: «همان بیدادگاهی که زنان و مردان بی شماری را طی۴۰ سال گذشته به ناحق به اعدام، حبس و شکنجه و شلاق محکوم نموده و زندگی ها و جان ها به یغما برده است.»
نرگس محمدی فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی در نامهای از زندان اوین نوشته است:
همان سان که صدا با سکوت آشتی نخواهد کرد ، زن سرافراز ایرانی تن به تحقیر، بی عدالتی و زورگویی استبداد نخواهد داد.
سحر در مقابل دادگاه انقلاب در خیابان معلم خود را به اتش کشید. درست جایی که قدرت حاکمه، عدالت را به زنجیر کشیده است. درد جان سوز را با شیوه ای دردناک باید عیان کرد. سحر درد حبسِ عدالت را با به اتش کشیدن جانش عیان کرد.
او عدالت ستیزی دستگاه مدعی عدالت پروری را درست در مقابل درهای آهنینش و با رقصی در میانه آتش سرخ بر صورتشان کوبید. او درست در مقابل بی دادگاهی، جانش را سوزاند که مامن قلم به دستانی است که جوهر قلمشان زندگی ها تباه می سازد. همان بی دادگاهی که زنان و مردان بی شماری را طی۴۰ سال گذشته به ناحق به اعدام، حبس و شکنجه و شلاق محکوم نموده و زندگی ها و جان ها به یغما برده است.
همان بی دادگاهی که ناباورانه جوانترین دختر بند زنان اوین، صبا کرد افشاری ۲۰ساله را در جایگاه سنگین حبس ترین زندانیان بند زنان (محکومان به ۱۵سال حبس چون فاطمه مثنی و مریم اکبری ) نشانده و دختر جوان، یاسمن آریانی را به ۱۰سال حبس محکوم کرده است. همان بی دادگاهی که فعالان حقوق کارگری را به حبس های سنگین محکوم نموده و زندانیان سیاسی که سالهای سال به بند کشیده شده اند را از حقوق انسانی و قانونی شان محروم کرده است.
این روزها در این بیدادگاه ، زنان و مردان بسیاری برای احقاق حقوق کارگران، معلمان و زنان که اقدامات مدنی و قانونی انجام دادهاند ، با سنگینترین احکام به حبس کشیده میشوند.
از زمان بر سر کار آمدن اقای رییسی ، تعداد زندانیان زن در اوین به سرعت در حال افزایش است. تا چند وقت پیش، در این بند ۱۵ تا ۲۰ زندانی زن بودیم، اما اکنون ۵۶ زندانی زن (فقط) در بند اوین هستیم. مقررات سخت گیرانه پی در پی تحمیل میشود. بازداشتگاههای غیر قانونی و خارج از نظارت سازمان زندان ها در اطراف شهر تهران دایر و فعال شده و متهمان در سلول های انفرادی امنیتی نگهداری شده و مورد بازجویی قرار میگیرند.
شدت سرکوب را هر لحظه میتوان حس کرد. برای افشای چنین رسم ظالمانهای آن هم از سوی دستگاهی که مدعی عدالت است، دختر آبی در میان شعلههای سرخ، پر و بال سوخته عدالت را به نمایش گذاشت شاید به خواب رفتگان بدتر از مرگ به خود آیند. در این بی دادگاه، در سحرگاهی دگر، کدامین سحر خواهد سوخت؟ ما در این سحرگاهان چه خواهیم گفت؟