روزنامه کیهان شریعتمداری در کنار حملات سایر نشریات وابسته به نیروهای امنیتی سپاه به دگراندیشان مذهبی مطلبی را درباره وضعیت کنونی کشور منتشر کرده است که بخش هایی از آن را در زیر ذکر می کنیم:
« پیشبینی نقشه دشمن و پیشدستی بر او در کنار رازداری و استتار، شرط موفقیت در هر مصافی است. نقطه مقابل این هنرمندی آن است که اولا از نقشه حریف بیخبر بمانید یا خوشخیالی کنید و غافلگیر شوید. ثانیا دست خود را پیش دشمن باز کنید و او دست شما را خوانده باشد. متعلقین به الگوی رفتاری دوم، همواره در طول تاریخ، به لقمهای راحتالحلقوم برای دشمنان خود تبدیل شدهاند. در این میان طیفهایی به دلایل مختلف (بیخبری و جهل، خوشخیالی، خیانت و فساد) عملا گروگان دشمن شده و نقش پیادهنظام و پیشمرگ او را بازی کردهاند؛ هرچند که خیال میکردهاند «بازی» را مدیریت میکنند. این گروه هرچند در مصافهای اصلی قربانی شدند اما هزینههایی که برجای گذاشتند، خسارتهایی بزرگ به ملت و اردوگاه خود بود. درست به همین دلیل است که هر چند اولیای دین فرمودهاند «رُبّ عالم قد قتله جهله و علمه معه لاینفعه» اما همیشه اینگونه نیست که جهل و تجاهل یک عالم و نخبه، فقط او را از پا درآورد بلکه «اذا فسدالعالِم فسدالعالَم». تباهی برخی نخبگان عالمی را ویران میکند…. مصاف جمهوری اسلامی با جبهه استکبار یک مصاف بزرگ است و اگر در این میان رجال و طیفهایی تبدیل به اسباب زحمت برای جمهوری اسلامی شدند، تنها خردهجریانهایی هستند که به عنوان پارسنگ در کفه حریف اصلی قرار گرفتند؛ قرار گذاشته باشند یا بدون هماهنگی همآهنگ و همافق شوند؛ با غرب بسته باشند یا بدون قول و قرار تبدیل به دژکوب یا پیشمرگ دشمن شوند. به شهادت تاریخ در چنین مصافهای بزرگی، اولین قربانی همین طیفها و اشخاص هستند همچنان که سیدکاظم شریعتمداری و بنیصدر و منتظری و برخی افراطیون مدعی اصلاحطلبی شدند. اردوگاه استکبار و سرویسهای اطلاعاتی آنها مدام کوشیدهاند با جریانسازی موازی، به انواعی از جنگهای نیابتی در داخل- مانند مذهب علیه مذهب، روحانیت علیه روحانیت، مرجعیت علیه ولایت فقیه، دولت علیه نظام و…- دامن بزنند. اهداف حداقلی و حداکثری فراوانی در این نقشه همیشگی دنبال شده است. از ایجاد اختلاف و اصطکاک و فرسایش و هدررفت توانمندیها تا غفلت از شبیخون دشمن و بسترسازی برای آشوب و براندازی…. اینجا میشود دو کارکرد؛ الف: به عنوان دیدبان امین واقعیتها را به موقع هشدار داد و خطر را بازگو کرد، حتی اگر موجب مؤاخذه و اعتراض شود. ب: به کتمان ولاپوشانی و استتار تحرکات موذیانه دشمن پرداخت و به جای اصلاح مسیر، حاشیهسازی کرد و جبهههای فرعی در درون کشور و ملت و نظام گشود و معرکه راه انداخت و با نارنجکهای صوتی و دودزای رسانهای و سیاسی و شبه انتخاباتی، اذهان را از واقعیتها منحرف کرد؛ نوعی از وقاحت و پررو بازی که برخی سران و دستاندرکاران فتنه ۸۸ مرتکب شدند و همان زشتکاری را تبدیل به سنت سیئه سیاسی کردند. به نظر میرسد در تقاطع انتخابات و سر رسید آزمون وعدهها، برخی جریانهای سیاسی و سابقهدار در فتنه ۸۸ اصرار دارند روش دوم را در پیش بگیرند و ابایی هم ندارند که حتی آقای روحانی و دولت را هم خرج ورشکستگیهای سیاسی کنند چرا که دولت را صراحتاً «اجارهای» و «وامدار گفتمان و حمایت خود» معرفی کردهاند.
سیمای برخی از این چهرههای سیاسی، حکایت از حمل فتنهای تازه میکند. آثار فریب خوردگی- خود فریبی و سقوط- در سیمای برخی سیاسیون که فتنه ۸۸ را مدیریت کردند و مدیریت شدند، به وضوح دیده میشود. هیجانات منحط این طیف کاملاً برای دشمن قابل محاسبه و پیشبینی و دستکاری شده است. بردن چالش به سمت ولایت فقیه و بازی فربه شده و غفلت آفرین با برخی اسامی برای بازسازی اعتبار از دست رفته خود، هر چند از سر نگرانی نسبت به فرجام زشت ۲ سال بزک آمریکا- به قول خودشان تابوشکنی مذاکره و رابطه – است اما به اعتبار برخی اطرافیان آلوده و نفوذی، به مثابه بازیگری در سناریویی است که کارگردان آن شیطان بزرگ است. اینجا ایستگاه آخر برای کسانی است که بخواهند بار دیگر فتنهانگیزی کنند و تبدیل به پیشمرگ دشمن شوند. خدا کند دیگر کسی مانند طلحهًْالخیر به خود نگوید؛ «هدر شدی صحابی بزرگ پیامبر»! به تعبیر امیرمؤمنان(ع) «من صارع الحق صرعه. هر کس با حق در افتد، حق او را بر زمین میزند».