تـردید نیست که چـند دهـه تـنش در روابـط بین المللی هـمراه بـا تحـریمهـا و محـدودیتهـای شـدید مـالی و اقـتصادی از جـانـب کارگـردانـان سـرمـایه داری نـئولیبرال در امـریکا اثـرات آشکاری در تشـدید وضعیت نـاگـوار اقـتصادی و اجـتماعی کشور، بـرجـای گـذاشـته اسـت. بـا این وجـود بـراسـاس قـاعـده مـبنا و شـرط، نـباید در این زمینه بـرای عـوامـل بیرونی سهمی بیش از نـقش «تسهیل» و «تسـریع» کننده رونـد بحـرانهـای داخـلی قـایل شـد. چـنان که اگـر مجـموعـه عـوامـل سیاسی، اجـتماعی واقـتصادی داخـلی از کارآیی، سـلامـت احـلاقی وعـقلانیت مـعطوف بـه خیرعـموم( مـردم وسـرزمین) بهـره مـند بـاشـند، این نـوع تضییقات که بـه کاهـش درآمـدهـای حـاصـل از فـروش نـفت می انـجامـد،بسیاری از نـهادهـای مـسؤل را بـنا بـه ضـرورت بـقا بـه سـوی تـقویت تـولیدات ملی و جـلب رضـایت واعـتماد بیشتر مـردم سـوق می دهـد . بـه هـمان نـحوکه نـگرانی از پیامـدهـای نـاگـوار خـالی شـدن خـزانـه دولـت دسـتگاه قـضارا بـه مـقابـله جـدی تـر بـا ریخت وپـاش هـا و مـفاسـد مـالی ودزدی از بیت الـمال بـرمی انگیزانـد . تـلاش بـرای افـزایش قـدرت ملی بـه مـنظور حـفاظـت از مـنافـع، امنیت و اسـتقلال ملی، درقـبال فـشار و تـجاوزات و زیاده خـواهیهـای امـپراتـوری سـرمـایه و نـئولیبرالیسم جـهانی مسـتلزم تـقویت مـؤلـفه هـای اسـاسی تشکیل دهـنده آن اسـت. قـوای بـاز دارنـده نـظامی فـقط یکی از این مـؤلـفه هـاسـت، که بـدون حـضور پـر قـدرت سـایر مـؤلـفه هـا کارایی لازم را نـخواهـد داشـت. مـهمترین آنهـا عـبارتـند از همبسـتگی ملی، سـرمـایه اجـتماعی و اعـتماد مـتقابـل و شـفافیت روابـط میان مـردم و حکومـت بـه اضـافـه قـدرت تـولید ملی و رشـد و پـویایی عـلوم و فـناوری. این مـولـفه هـا درسـه دهـه اخیر بـه شـدت ضعیف شـده انـد. تـقویت دوبـاره آنـها و تجـدید اعـتماد و همبسـتگی ملی مسـتلزم جـلب اعـتماد مـردم از طـریق اقـدام مـوثـر در جهـت رهـایی جـامـعه از فـشارجـانکاه نـاامنی اجـتماعی و اقـتصادی و هـراس دایمی از فـقر و بیکاری اسـت. و این مـهم جـز بـا ایجاد تغییرات بنیادی در سیاسـتهـای اجـتماعی و اقـتصادی و بـرداشـتن مـوانـع سیاسی و حـقوقی مـشارکت گسـترده، مـوثـر و داوطـلبانـه مـردم در امـر تعیین سـرنـوشـت خـود و پیشبرد اهـداف تـوسـعه پـایدار درونزا و عـدالـت مـحور مـحقق نمیگـردد. بـه شـهادت تجـربیات این سـه دهـه، دراین زمینه از هیج یک دو بـخش دولتی و خـصولتی وابسـته بـه سیستم فـرسـوده سـرمـایه سـالار دلال و رانتی آلـوده بـه فـساد کاری سـاخـته نیست .هـمه نـشانـه هـا حکایت ازاین دارنـد که بـه کمک هیچیک از اشکال مـختلف نـظام هـای اقـتصادی و اجـتماعی سـرمـایهدارانـه، خـصوصی نـئولیبرال و یا دولتی رانتیر، و نیز سـوسیالیسم دولتی غیر دمـوکراتیک (تـوتـالیتر)، نمی تـوان بـه دمـوکراسی هـمراه بـا عـدالـت اجـتماعی و تـوسـعه پـایدار اقـتصادی دسـت یافـت، چـرا که آنـها مـاهیتا بـا این اهـداف و ارزشهـا نـاسـازگـارنـد . شکست تجـربـه شـوروی در وهـله اول مـعلول تـمرکز کامـل قـدرت اقـتصادی وسیاسی در دسـت هـای دولـت ورهـبران تـنها حـزب مـجاز وحـاکم در روسیه و بی اعـتنایی بـه اهمیت آزادی هـای فـردی واجـتماعی و رسمیت بخشیدن بـه دمـوکراسی سیاسی بـود، بـنابـراین آن را نـباید بـه حـساب ایده سـوسیالیسم و سـرمـشق دمـوکراسی اجـتماعی گـذاشـت، بـه همین دلیل اسـت که بـعداز جـمعبندی و درس گـرفـتن ازآن تجـربـه، بـار دیگر شـاهـد اقـبال روزافـزون از احـزاب وجـنبش هـای اجـتماعی دمـوکرات مـتمایل بـه سـوسیالیسم و ازسـرگیری شـور وشـوق وتـلاش بـرای ایجاد تـحول در راسـتای سـوسیالیسم دمـوکراتیک در بسیاری از جـوامـع ازجـمله دراروپا وامریکا هستیم .
ولی این کافی نیست ونـباید دچـار سـاده انـگاری وخـوش بینی بیش از انـدازه شـد، و مـوانـع سـاخـتاری اجـتماعی اقـتصادی وفـرهنگی بـرسـر راه تـحقق حتی تـدریجی این الـگو را دسـت کم گـرفـت . درکنار ژرف نـگری در عـواملی که گـذار بـه وضعیت مـطلوب را دشـوار وپـر هـزینه می سـازنـد، لازم اسـت در وهـله اول بـه چـگونگی پیمودن این راه ازدرون وضعیت مـوجـود و ایجاد روابـط وتـرتیبات تـازه و راهـگشا دردل واقعیت هـای کنونی انـدیشید، تحقیق وگـفت وگـوکرد وسـازوکارهـای ابداعی را در بوته آزمون عملی قرار داد .
مـطابـق بـرخی قـواعـد نـاظـر بـر تغییرات تکاملی ، بـرعکس آنـچه در قـلمرو انـدیشه وایده هـا شـاهـد هسـتیم، تغییر سـاخـتارهـای اجـتماعی، بی مـقدمـه، وبـطورنـاگـهانی وجهشی رخ نمی دهـند . یعنی این طـور نیست که صـبح بـرخیزیم وببینیم نـظام ومـناسـبات اجـتماعی واقـتصادی پیشین( نـه روی کاغـذ ودرقـالـب شـعار وبیانیه وبـخشنامـه ویاحتی قـانـون،بلکه درعـالـم واقـع) بکلی مـحو شـده ونـظم ومـناسـبات تـازه ای بـرقـرار گـردیده اسـت . انـقلاب اجـتماعی اصیل زمـانی رخ میدهـد که ایده هـاو طـرح هـای جـدید، در مـوقعیت هـا وظـرف شـرایط مـناسـب، در شکل روابـط وکنشهای واقعی اجـتماعی فعلیت یابـند، وعـلاوه بـرحیات فکری فـرهنگی، دسـت کم بـه صـورت جـزیی وپـراکنده، در مـتن زنـدگی روزمـره ومـناسـبات اجـتماعی بـخش هـایی از مـردم ریشه دوانـند و جـوانـه زنـند، این تغییرات بـاید دیده شـونـد و بـه عـنوان سـرمشقی مـتمایز از نـظم کهن، شـناخـته ومـقبولیت نسـبی ولی روبـه افـزایش کسب نـمایند . دراین حـالـت، اگـر فـضای سیاسی وروابـط اجـتماعی جـامـعه مـورد نـظر نسـبتا بـاز وبـه دلیل رعـایت نسـبی سـازوکارهـای دمـوکراتیک، دربـرابـر ضـرورت هـای زمـان و خـواسـت و فـشارنیروهـای تـحول خـواه از انـعطاف پـذیری کافی بـرخـورداربـاشـد، دوره گـذار و فـرایند جـایگزینی الـگوهـای نـوین بـا
کمترین تـنش وهـزینه و خـشونـت وتخـریب تـحقق می یابـد . انـقلاب وفـروپـاشی زمـانی نـاگـزیر می گـردد که الـگوهـای جـدید مستعد فراگیرشدن اند ولی با مقاومت پوسته های سخت وضعیت روبه افول روبه رو می شوند .
بـورژوازی ملی چـه انـدازه قـابلیت رشـد و ایفای نـقش مـثبت در تسهیل فـرایند هـای تـحول بـه سـوی تـوسـعه پـایدار، عـادلانـه ودموکراتیک دارد ؟
گـروهی از مـنتقدین سیاسـت هـای اقـتصادی مـوجـود چـشم بـه بـورژوازی ملی دوخـته وامید وارنـد که در صـورت احیاء و قـدرت گـرفـتن دوبـاره، بـتوانـد آن گـونـه که در انـقلاب مشـروطـه ونـهضت ملی نـقش آفـرین بـود، این بـار نیز کشور را بـه سـوی دمـوکراسی، تـوسـعه پـایدار و عـدالـت(تـوزیعی) رهـبری کند، دراین بـاره نمی تـوان شـتاب زده وبـدون تحقیق کافی داوری کرد، امـا ازاین واقعیت هـم نـباید غـافـل مـانـد که تـحت سـلطه فـراگیر سـرمـایهداری نـئولیبرال بـراقـتصاد جـهانی، سـرمـایه داری ملی ، بـه دشـواری می تـوانـد سیاسـت هـا و کارکردی مسـتقل از مـناسـبات مـالی تـجاری تـحت سیطره امـپراتـوری سـرمـایه اتـخاذ کند و اقـتصاد کشور رادر جهـت تـحقق مـنافـع ملی، تـوسـعه پـایدار ودرون زا، کاهـش فـقر وبی عـدالتی وحـراسـت از آزادی هـا وحـقوق اجـتماعی هـمه مـردم هـدایت کند . درحـالی که نـظام جـهانی نـئولیبرال بـه مـثابـه اژدهـایی بـااشـتهای
سیری نـاپـذیر، قـادراسـت بـا اسـتفاده از ابـزار و قـواعـد حـاکم بـر بـازار، سـرمـایه، کالا و ارزشهـای مـازاد کشورهـای درحـالـت تـوسـعه را بلعیده آنـهارا مـجبورکند هـزینههـای جـنگهـای تـوسـعهطـلبانـه او را بـپردازنـد و بخشی از بـار سنگین خـسارتهـای نـاشی از بحـرانهـای ادواری را بـردوش نحیف مـلتهای خـود تحـمیل کنند. این قـدرت هـا بـه دلیل نیازی که بـه نیروی کار ارزان دارنـد، بـا هـر وسیله و از جـمله مـمانـعت از انـتقال سـرمـایه و تکنولـوژیهـای پیشرفـته و تحـمیل یکطـرفـه انـواعی از محـدودیتهـا و تحـریمهـا بـرکشورهـای پیرامـونی بـویژه صـاحـبان مـنابـع خـام انـرژی، سعی کردهانـد از تـبدیل شـدن آنـها بـه یک قـدرت مسـتقل سیاسی اقـتصادی و علمی-فنی خـودبـسنده مـمانـعت بـه عـمل آورنـد. مـخالـفت نیروهـای مـترقی مسـتقل ونـاوابسـته، نـه بـا فـرایند «جـهانی شـدن»، بلکه بـا «جـهانی سـازی» اسـت که هـدفـش فـراگیر کردن سـلطه قـدرتـهای بـزرگ سـرمـایه داری بـر اقـتصاد، سیاسـت وفـرهـنگ هـمه مـلت هـا اسـت، هـمان هـا که نمی خـواهـند خـودرا بـا قـوانین والـزامـات یک جـانـبه سـازمـان هـای مـتولی جـهانی سـازی و بـازار یکپارچـه شـده تـجارت بین المللی تطبیق دهـند، نمی خـواهـند بـار سنگین هـزینه بحـران هـای آن هـارا بـه دوش کشند . نمی خـواهـند زمـام امـر معیشت، سیاسـت و آزادی وحـق تعیین سـرنـوشـت خـودرا بـه نـمایندگـان مـعدود قـدرتـهای بـزرگی قـرار دهـندکه در گـردهـمآیی هـای سـالانـه شـان بـراسـاس مـنافـع وبـرای حـفظ سـلطه خـود بـرای هـمه جـهان تصمیم می گیرنـد. وحـال آن که اگـر قـرار اسـت اقـتصاد جـهانی شـود واگـر دمـوکراسی را نـظام مـطلوب بـرای اداره امـور می شـناسـند، چـرا نـمایندگـان هـمه مـلت هـا را بـا حـقوق بـرابـر در تعیین سیاسـت هـایی که ابـعاد
واثـار بین المللی دارنـد مـشارکت نمی دهـند، اگـرقـراراسـت اقـتصاد جـهانی شـود بـاید هـمه عـوامـل ومـنابـع آن، کار، سـرمـایه،تکنولـوژی ومـدیریت هـم بین المللی شـده بـطور بـرابـر دردسـترس هـمه مـلت هـا قـرارگیرنـد . درصـورتی که درحـال حـاضـر نـه فـقط نـشانی از تـوزیع عـادلانـه وبـرابـر این مـنابـع و عـوامـل بین هـمگان بـه چـشم نمی خـورد، بلکه سـرمـایه وارزشـهای مـازاد در یک جـاده یک طـرفـه از از کشورهـای پیرامـونی بـه سـوی مـرکز امـپراتـوری سـرمـایه بی وقـفه جـریان دارد .
بورژوازی زمانی«ملی» است که در چارچوب منافع ملی ومصالح ملت عمل کند. بـورژوازی ملی ایران یک بـار در عـصر مشـروطیت وبـاردیگر در دوران نـهضت ملی ایران نـقش بـرجسـته واثـر گـذاری هـم در مـبارزه بـا اسـتبداد ودیکتاتـوری و سـلطه اسـتعمار خـارجی وهـم در پی ریزی ورشـد وتـوسـعه صـنایع ملی و مـقابـله بـا انـحصارطلبی اقـتصادی قـدرت هـای اسـتعماری غـربی ایفاکرد. امـااز بـعداز کودتـای انگلیسی امـریکایی مـرداد۳۲ که بـه سـقوط دولـت ملی دکتر مـصدق انـجامید، زیر فـشار گـازانـبری سـرکوب رژیم دیکتاتـوری شـاه و شـرکت هـا ومـؤسـسات سـرمـایه داری غـربی ووابسـتگان داخـلی شـان (سـرمـایه داری کمپرادور) بـه شـدت ضعیف گشـت وبـا وجـود حـمایتی که از انـقلاب بـهمن ۵۷ بـه عـمل آورد، تـنها نـمایندگـان بـخش بـورژوازی تـجاری سنتی متحـد روحـانیت بـه قـدرت راه یافـتند .هـدف وبـرنـامـه شـان این بـود که پـایه هـای اقـتصاد کشور را بـر اسـتخراج و صـدور هـرچـه بیشتر نـفت خـام و پـرداخـت ارز حـاصـل ازآن بـرای واردات کالا ازخـارج اسـتوار کنند . در اجـرای همین سیاسـت بـود که بـاملی کردن تـجارت خـارجی که خـواسـت هـمه نیروهـای انـقلابی بـود و ازسـوی شـورای انـقلاب ودولـت مـهندس مـوسـوی و گـروه گـوچکی از وارثین بـورژوازی ملی صنعتی بـه سـرکردگی مـرحـوم عـالی نسـب حـمایت می شـد بـه شـدت مـخالـفت کردنـد ، و در بـرابـر جنبشی سینه سـپرنـموده کارشکنی می کردنـد که بـرای کسب اسـتقلال اقـتصادی از طـریق تـقویت صـنعت وتـولیدات ملی درحـال شکل گیری بـود، مـواضـع آنـها کامـلا مـخالـف اسـلاف خـود در انـقلاب مشـروطیت و نـهضت ملی کردن نـفت بـوده وهسـت . اجـرای سیاسـت هـای تـعدیل سـاخـتاری توسـط دولـت هـای بـعداز جـنگ، بـاعـث تشـدید وابسـتگی اقـتصاد کشور بـه درآمـد حـاصـل از فـروش نـفت و غـلبه تـجارت ودلالی بـرتـولید گـردید که بـه نـوبـه خـود تضعیف وانـزوای بیشتر بـورژوازی ملی و بـه مـحاق رفـتن صـنعت
اصیل داخلی برا درپی داشت .
درشـرایط کنونی، بـدون یک بـررسی کارشـناسـانـه بـا یقین نمی تـوان گـفت که تـحت سیطره جـهانی سـرمـایه داری نـئولیبرال، آیا بـورژوازی ملی قـابلیت رشـد ونـقش آفـرینی در سـامـان دادن بـه اقـتصاد کشور از طـریق نـجات آن از چـنگال دلالان و مفسـدان داخـلی و سـردمـداران بـازار جـهانی سـرمـایه داری دارد، آیا می تـوانـد در بـرابـرفـشار هـای وارده از طـرف غـارتـگران وطنی وبین المللی ایستادگی کرده، بـه پیشبرد اهـداف تـوسـعه پـاپـدار و تعمیق دمـوکراسی نـمایندگی در میهن خـود یاری رسـانـد، آیا می تـوانـد در بـرابـر وسـوسـه ایجاد مـزاحـمت ومحـدودیت در بـرابـر تـلاش هـای مـسالـمت جـویانـه
نیروهـای آزادیخواه و بـرابـری طـلب واقـشار تـحت سـتم جـامـعه بـرای ایجاد وگسـترش نـهادهـای دمـوکراسی مـشارکتی شـورایی و مـدل هـایی از مـناسـبات دمـوکراسی اجـتماعی(سـوسیالیسم دمـوکراتیک انـسانی اخـلاق مـدار) در روابـط تـولید مـقاومـت نـماید ؟ قـرار گـرفـتن در مـوضـع مـخالـفت بـااین قبیل کوشـش هـا، بـورژوازی ملی را خـواسـته ونـاخـواسـته بـه سـوی وابسـتگی وادغـام در مـناسـبات جـهانی سـرمـایه داری نـئولیبرال سـوق می دهـد . بـه عـلاوه اگـر بـخواهـند بـه اصـول وکارکردهـای مـثبت ورهـایی بـخش اسـلاف خـود در دو دوره سـرنـوشـت سـاز از مـبارزات آزادیبخش مـلت ایران وفـادار بـمانـند، از عـمل بـه اصـول زیرگـریزی نـدارنـد:۱ (تـلاش درراه تعمیق وتـقویت سـازوکار دمـوکراسی نـمایندگی از طـریق حــمایت ازحــقوق وآزادی هــای فــردی واجــتماعی و شکل گیری نــهاد هــای پــایه دمــوکراسی مــشارکتی ومســتقیم، نظیرشــوراهــا، اتــحادیه هــاو دیگر تشکل هــای صنفی ومــدنی وانجــمن هــای مــردمی محــلی وایالتی وولایتی مســتقل وخـودگـردان بـااختیارات کافی . ۲ (تـمرکز بـر تـقویت زیر سـاخـت هـای تـولید ملی از طـریق تغییر سـریع نـظام پـولی وبـانکداری کشور، کنترل تـجارت خـارجی وتـقویت نـظارت مـؤثـر قـانـون بـر اجـرای مـقررات نـاظـر بـر روابـط بین سـرمـایه
ونیروهـای کار و بـه مـنظور تضمین تـوزیع عـادلانـه درآمـدهـا . ۳ (حـمایت از تـصویب واجـرای بـرنـامـه هـای اجـتماعی اقـتصادی نظیر آنـچه دولـت ملی دکترمـصدق درهـمان مـدت کوتـاه بـا تـصویب قـانـون تـاسیس سـازمـان تأمین اجـتماعی کارگـران و شـوراهـای روسـتایی و تخصیص ۲۰ درضـد سـهم اربـاب بـه دهـقانـان وبـاهـدف بهـرمـند کردن محـروم تـرین طـبقات اجـتماعی از مـزایای دمـوکراسی وعـدالـت اجـتماعی بـه اجـرا گـذاشـت . ۴ (فـعالیت در چـارچـوب اسـتلزامـات تـوسـعه پـایدار و حـفظ و حراست از سلامت محیط زیست،منابع طبیعی، ثروتهای ملی ومیراث فرهنگی .
نـزدیک بـه سـه دهـه اسـت که نـظام پـرسـابـقه کسب درآمـد وانـباشـت ثـروت از راه هـای غیر مـولـد ومخـرب ومجـرمـانـه واسـتثمارگـرانـه درهـردو بـخش دولتی وخـصوصی، بـه «نکبت» وابسـتگی تـقریبا کامـل بـه خـام فـروشی نـفت ودیگر مـنابـع طبیعی (ودرنتیجه دسـترسی بی حـساب وکتاب کارگـزاران حکومتی بـه درآمـدهـای کلان ارزی)، و فـقدان سیستم نـظارت مـردمی (نـاشی از اعـمال تضییقات شـدید بـرآزادی تشکیل واسـتقلال عـمل نـهادهـای مـدنی، تشکل هـای صنفی واحـزاب سیاسی)، نـه فـقط طـبقه اشـرافی نـوکیسه که لایه هـای زیادی از اقـشار اجـتماعی درگیردراین نـوع مـناسـبات را بـه شـدت آلـوده ومـعتاد نـموده اسـت ، مـشاهـده این واقعیت هـای تـلخ و بیم از تـداوم وضعیت نـاگـوار کنونی، افـق آینده را در چـشمان شـمار زیادی ازمـردم تـحت فـشار تیره می سـازد . بـنابـراین بـرهـمه افـراد ونیروهـای آزادی خـواه و دلبسـته ونـگران سـرنـوشـت سـرزمین ومـردم ایران فـرض اسـت ضـمن رعـایت اهمیت مـلاحـظات فـوق وضـرورت پـرداخـتن بـه تمهیدات اشـاره شـده دراین یادداشـت مـنتظر بـروز نـتایج احـتمالی آنـها نـمانـند، بلکه هـمزمـان وازهمین لحـظه بـه راه مطمین تـر رهـایی از بحران های موجود «راه سوم» بیندیشند،گفت وگو کنند،طرحهای نو بریزند و در مسیر عملی کردن آنها گام بردارند.