رسانه های مختلف خبری ما را از برگزاری «نشست جهانی پاریس در جهت کنترل گرمایش زمین»، البته به شیوۀ خاص خود، با خبر کرده اند. بی شک این نشست یکی از با اهمیت ترین اجلاس های جهانی برای جلوگیری از نابودی کره زمین تلقی شده است. رادیو دولتی فرانسه ، یعنی کشوری که میزبانی این اجلاس را به عهده داشت، پس از گزارش روزانۀ سخنرانی ها و مصاحبه های سران کشورهای قدرتمند، در نهایت «بیلانی» ارائه داد و نوشت: «نمایندگان تمامی کشور جهان در اقدامی تاریخی در شامگاه شنبه ، طرح کنترل گرمایش زمین را تصویب کردند. بر اساس این توافق، گسیل گازهای گلخانه تحت کنترل جامعه جهانی در خواهد آمد. اجماع جهانی در جهت کنترل گرمایش زمین در نشست تغییرات آب و هوایی پاریس، یک رویداد بزرگ تاریخی است. رویدادی که میتواند آغازگر عصر نوینی در نگرش و مناسبات انسان با محیط زیست او باشد.»
مشابه همین خبر در اکثر رسانه های دولتی و شرکتی بزرگ جهانی و شبکه های تحت کنترل آن ها پخش شد. اما آیا «گسیل گازهای گلخانه تحت کنترل جامعه جهانی» در آمده است؟ براستی مصوبۀ این اجلاس و نهادهای ناظر بر اجرای آن چیست؟ آیا شما هم این را از خود پرسیده اید؟ آیا به دنبال آن گشته اید؟
گردانندگان این رسانه ها بدون تردید به خوبی می دانند که اغلب مخاطبان این رسانه ها به چنین تحقیقی دست نمی زنند و به همین دلیل به راحتی به پخش نیمه حقیقت هایی می پردازند که در نهایت رابطۀ ما را با دنیای واقعی قطع می کند و آنچه خواست آن هاست در ذهن مخاطبانشان می نشیند. اینکه نشست پاریس در نهایت چه تصمیمی گرفته، البته تا حدی قابل ردیابی است. برای مثال ویکیپدیا به این اجلاس جهانی صفحه ای اختصاص داده است. اگر توضیحات داده شده در این صفحه را مرور کنیم، در بخشی به نام «نتایج کنفرانس» پس از نوشتن بیانات خوشحال کننده در کنترل گرمایش زمین به زیر دو درجۀ سانتیگراد -یعنی همان خبری که اغلب خبرگزاری ها به ما گفته اند- چنین می خوانیم:
«تعهدات غیر الزام آور، عدم وجود سازکارهای اجرایی این توافقنامه تا زمانی که پنجاه و پنج طرفی که پنجاه و پنج درصد گازهای گلخانه ای را تولید می کنند آن را تصویب نکنند، برای اعضای شرکت کننده الزام آور نیست. تردید وجود دارد که برخی کشورها با این کار موافقت کنند. هر کشوری که این توافقنامه را تصویب کند، ملزم می شود هدفی برای کاهش انتشار (گازهای گلخانه ای) خود معین کند، اما میزان آن داوطلبانه است.»
بر اساس این نوشته ، اعلام هدف در چنین شرایطی الزامی می شود و اما نرسیدن به هدف اعلام شده ظاهرا جز بدنامی برای آن کشور، پیامد دیگری ندارد. صفحۀ ویکیپدیای فارسی این رویداد تاریخی، هنوز این توضیحات را ندارد. یا اگر برای نمونه، به سایت صلح سبز و در ذیل مطلبی به نام «توافق پاریس: پایان استفاده از سوخت فسیلی نزدیک است، اما عدالت کجاست؟» مراجعه کنیم، توضیحات دیگری هم داده شده است. کارشناسان این سازمان غیردولتی دفاع از محیط زیست اعلام می کنند: «تعهدات دولت ها به پاریس، کفایت نمی کند و ما را هنوز هم به دنیایی بسیار پرمخاطره و شرایطی مخرب (بین 2.7 و 3.7 گرمتر از دوران پیشاصنعتی) هدایت خواهد کرد. توافق پاریس دولت ها را وادار به تغییر و آن هم تغییر سریع نمی کند و این در تناقض بسیار جدی با هدف 1.5 درجه است.»
باید یادآوری کرد که دانشمندان زیست محیطی مدت هاست نتایج تحقیقات خود را در این زمینه اعلام کرده اند. افزایش بیش از پیش گرمای کره زمین باعث آزاد شدن حجم عظیمی از متان و سایر گازهای گلخانه ای از دریاها و زیر یخ های قطبیِ ذوب شده می شود و فرایندهای تازه ای که از کنترل بشر خارج است، بحران تغییرات آب و هوایی را وارد فازهای غیر قابل برگشت می کند. مرز 2 درجه سانتیگراد (و ترجیحا 1.5 سانتیگراد) حداکثر میزان گرمایش قابل تحملی تلقی شده که زمین را در فاز قابل کنترل بودن و برگشت پذیری گرمایشی آن نگه می دارد. بر این اساس، آنچه خبرگزاری فرانسه یک «رویداد بزرگ تاریخی» و «اجماع جهانی در جهت کنترل گرمایش زمین» اعلام کرده هنوز تا آنچه باید باشد و بشود، راه بسیار زیادی در پیش دارد و این حرف های آرامش بخش بیشتر برای آرام کردن وجدان های بیدار و نگران بشری است و نه اهداف قانونی قابل کنترل برای محدود ساختن شرکت ها، نهادها و دولت هایی که با سیاست های خود حکم نابودی کرده زمین را صادر کرده اند.
البته شرکت ها و موسسات مالی غولپیکر جهانی که رهبری اقتصادی جهان را در دست دارند، از ساز و کارهای لازم برای پیشبرد اینگونه اهداف، بهتر از هر کسی مطلع اند. برای مثال وقتی بحث از بازار و دادوستد در یک بازار جهانی- جهانی سازی شرکتی- است، آن ها نهاد مشخصی به نام «سازمان تجارت جهانی» بوجود می آورند که در حد یک دولت جهانی عمل می کند، یعنی هم ساختار قانون گزاری دارد، هم مجریه و هم دادگاهی که به دعاوی و تخلف ها رسیدگی کند. آن ها برای تمام ترتیبات تجارت جهانی قانون وضع کرده اند، و از فراز سر همه دولت ها، شرکت ها، نهاد ها ، حتی دولت های قدرتمند را در دادگاه ها محکوم به پرداخت جریمه های سنگین می کنند. همین شرکت ها و دولت های مدافع آنان در اجلاس پاریس تمام تلاششان را کردند که هیچ الزامی برای اجرای مصوبات دست و بال آن ها را نبندد. مگر نه این است که در ساختار اقتصادی نولیبرالی امروز، هر گونه سیاست گزاری دولتی در نهایت باید به دست آن ها اجرا شود؟
آن ها نه تنها جلوی تصویب آنچه لازم بود را گرفتند و به عقب انداختند، بلکه رسانه های تحت نفوذ و مالکیت خود را وادار کردند اقدامات آنان را از افکار عمومی مردم پنهان نگه دارد. همه می دانیم که در پیامد عملیات تروریستی داعشی ها در پاریس که به کشته و زخمی شدن جتایکارانۀ ده ها نفر و جریحه دار شدن روح و روان میلیون ها نفر انجامید، شرایط امنیتی ای اعلام شد که تا برگزاری اجلاس ادامه یافت. اغلب خبرگزاری های قدرتمند جهانی اما در این میان نکتۀ دیگری را هم از ما پنهان نگه داشتند و آن اهمیت لغو تمام جلسات و گردهمایی ها و یک تظاهرات سراسری میلیونی ای بود که باید به موازات اجلاس سران کشورها توسط سازمان ها، نهادها و جنبش های زیست محیطی برگزار می شد.
البته مردم اینجا و آنجا به نوعی اعتراضشان را به ممنوعیت تظاهرات و گردهمایی ها بیان کردند و نشان دادند درک درستی از علل بوجودآمدن یک وضعیت امنیتی فوق العاده در کشورشان دارند. اگر چنین وضعیتی بوجود نمی آمد، آن ها می توانستند فشار لازم و مضاعفی را به شرکت ها و سران مدافع آنان وارد کنند و راه را بر پوشش خبری منحرف کنندۀ اقدامات آنان ببندند.
اما همین خبر هم به شیوه ای بازتاب یافت که این ممنوعیت شدید و غلیظ و اهمیت آن برجسته نشود. سوالی که ذهن بسیاری از فعالان محیط زیست را به خود جلب کرده چنین است: آیا می توان امید داشت، کسانی که برای عدم آگاهی افکار عمومی و جلوگیری از فعال شدن مردم در حفظ تنها زیستگاه بشری -کرۀ زمین- چنین ترفندهای پلیدی را می چینند، خود به شکل مسولانه ای عمل کنند؟ و اگر پاسخ منفی ست، چه باید کرد؟
آیا وقت آن نرسیده که فعالیت های روشنگرانه و موج اعتراضات را تشدید کرد.؟ اگر تلاش پیروزمندانۀ مدافعان محیط زیست راهبران جهان را وادار کرد بالاخره دست از کتمان بحران تغییرات آب هوایی و گرمایش بسیار مخاطره آمیز کره زمین بردارند و لزوم کنترل گرمایش زمین را رسما در یک اجلاس جهانی بپذیرند، این قدرت را هم خواهد داشت که راه نابودی زمین به دست نظام مصرفی سود محور حاکم را بگیرد. شاید لازم باشد در این زمینه به بدیل های جدی تری اندیشید، ظاهرا وقت آن فرا رسیده است.