در روزهای اخیر خبرهایی در رابطه با تلاش های آمریکا برای تشکیل ناوگان چند ملیتی حفاظت دریایی با هدف حفاظت از آزادی کشتیرانی در خلیج فارس در رسانه های جهان منتشر شده است. از سوی دیگر انگلستان تقویت نیروهای نظامی خود برای حمایت از تردد کشتی های تجاری و نفتکش های خود را را عملاٌ اجرایی کرده است. ادامه چنین شرایطی در راستای وسعت گیری تشنج در خلیج فارس بوده و عملاٌ تهدیدهای نظامی مشخص و جدی را متوجه ایران خواهد کرد.
چند هفته پیش جمهوری اسلامی اعلام کرد که تعهدات خودش را در رابطه با توافق نامه برجام کاهش خواهد داد. حسن روحانی اعلام کرد که مرحله اول این کاهش تعهد در دو مورد سقف ذخیره ارانیوم غنی شده و میزان غلظت غنی سازی خواهد بود. او اعلام کرد که ارو پایی ها اگر می خواهند ابراز تاسف کنند اینکار را زود تر انجام دهند زیرا ایران مرحله به مرحله تعهدات خودش را کاهش خواهد داد. بدنبال این اقدام ایران، دولت امریکا تقاضاکرد که شورای حکام جلسه اضطراری خود را تشکیل دهد. کشور های اروپایی از جمهوری اسلامی تقاضا کردند تا نسبت به تعهدات خود در برجام و اجرای کامل آن پایبند بماند و در ادامه با بر پایی یک جلسه به همراه نماینده ایران تلاش کردند تا ساز و کار اینستکس را فعال نمایند که نوعی از سازو کار مالی می باشد که به ایران کمک نماید تا خارج از چهار چوب تحریم های جمهوری اسلامی آمریکا کار تجارت برای جمهوری اسلامی را فراهم کند. در پایان این نشست نماینده های جمهوری اسلامی اعلام کرد که برنامه های اینستکس میزان توقعات ایران از برجام را بر آورده نمی کند.
علی خامنه ای در یک سخنرانی که جمعی طلاب در ان حضور داشتند خطاب به کشورهای اروپایی ها ی طرفدار حفظ برجام گفت که “شما پرروها در کنار نقض بر جام از ایران می خواهید که آن را اجرا کند؟” یکی از اتفا قاتی که تنش را افزایش داد توقیف یک ابر نفتکش ایران به نام گریس 1 روز 13 تیرماه گذشته در تنگه جبل الطارق به بهانه صدور نفت به سوریه بود. بریتانیا و دولت محلی جبل الطارق علت توقیف را نقض تحریم اتحادیه اروپا اعلام کردند. پرونده این نفت کش به دادگاه محلی جبل الطارق که تحت قیمومیت انگلیس است برده شد. دولت ایران به عنوان اعتراض سفیر یریتانیا را فرا خواند. دولت ایران اعلام کرد که این کشتی نفت به سوریه نمی برده است اما فاش نکرد که مقضد ان کجا بوده است. وزیر خارجه بریتانیا اعلام کرد در صورت تضمین ایران که محموله نفتی به سوریه نمی رود آن را آزاد خواهد کرد. دولت ایران در جواب گفت که این کشور آزاد است که نفت خود را در هر جا بفروشد. دادگاه محلی جبل الطارق در ادامه مشاجرات دو طرف توقیف کشتی گریس یک را مجددا یکماه دیگر تمدید کرد. در مقابل اقدام بریتانیا، حسن روحانی اعلام کرد که بریتانیا با این عمل نا امنی درامر کشتی رانی را بدعت گذاری کرده است. او تهدید کرد که دولت بریتانیا نتایج اعمال خود را خواهد دید و از این کار خود پشیمان خواهد شد. علی خامنه ای در روز 26 تیرماه دذ جمع در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور سخنرانی کرد و اظهار داشت که دولت خبیث انگلیس خباثت خود را نشان داده است و دست به دزدی دریایی زده است او گفت که نیرو های مومن بدون تردید این عمل بریتانیا را بی پاسخ نخواهند گذاشت.
البته پیش از این محسن رضایی فرمانده پیشین سپاه پاسداران پیشنهاد عمل متقابل گروگانگیری یک کشتی بریتانیایی را مطرح کرده بود. یک روز بعد از سخنرانی علی خامنه ای تعدادی از قایق های تند رو ایرانی به همراه یک هلیکوپتر تلاش کردند که یک کشتی بریتانیایی را از آب های بین المللی به آب های ایران هدایت کنند که با مداخله یک ناو انگلیسی این عمل نا موفق ماند. چند روز پیش دولت آمریکا اعلام کرد که یک پهباد ایرانی را بر فراز یکی از ناو های خود سر نگون کرده است. ایران این خبر را تکذیب کرد و اعلام کرد که پهباد های ایران پس انجام ماموریت به پایگاه های خود سالم برگشته اند و تصاویری از فیلم بر داری از ناوهای آمریکایی از تلویزیون دولتی پخش شد. به دنبال این تنش افزایی روز بعد حوالی ساعت ده شب قایق های سپاه پاسداران دو کشتی انگلیسی را در حوالی تنگه هرمز متوقف و آن را به سمت آب های ایران هدایت کردند و در ادامه یکی از کشتی ها، نفتکش «استنا ایمپرو»، به دلایل نا مشخص آزاد گشته و به خدمه آن سپرده شد. اما کشتی دیگر به یکی از بنادر استان هرمزگان ایران هدایت شد و در توقیف باقی ماند. در ماه های اخیر اتفاقات رخ داده بی ثبات کننده در خلیج فارس فراوان بوده است. انفجار در مجموع چهار نفتکش توسط مین های دریایی و پر تاپ اژدر که آمریکایی ها آن را کار سپاه پاسداران دانستند و سپاه آن را تکذیب کرد. با توجه به حضور گسترده سپاه در خلیج فارس این نیرو در شناسایی و معرفی عاملین این حادثه نیز هیچ اقدامی نکرد. در نتیجه انگشت اتهام همچنان به سمت سپاه پاسداران باقی ماند. در کنار این اتفاقات حملات پهبادی و موشکی گزارش شده منتسب به حوثی های یمن به تلمبه خانه نفتی و فرود گاه های کشور عربستان به طرز بی سابقه ای افزایش یافته است. عربستان دگر باره انگشت اتهام را به سوی جمهوری اسلامی برد. همزمان با آن سپاه پاسداران اعلام کرد که یک پهباد فوق پیشرفته امریکایی را سر نگون کرده است و این اقدام دو کشور را تا آستانه اقدام نظامی آمریکا بر علیه ایران پیش برد .
در روزهای اخیر خبرهایی در رابطه با تلاش های آمریکا برای تشکیل ناوگان چند ملیتی حفاظت دریایی با هدف حفاظت از آزادی کشتیرانی در خلیج فارس در رسانه های جهان منتشر شده است. از سوی دیگر انگلستان تقویت نیروهای نظامی خود برای حمایت از تردد کشتی های تجاری و نفتکش های خود در خلیج فارس را را عملاٌ اجرایی کرده است. ادامه چنین تلاش هایی در راستای وسعت گیری تشنج در خلیج فارس بوده و عملاٌ تهدیدهای نظامی مشخص و جدی را متوجه ایران خواهد کرد.
همه نیروهای ترقیخواه و میهن دوست ایران از سیاست های خونبار استعماری و امپر یالیستی دولت بریتانیا وایالات متحده امریکا در خاورمیانه اطلاع دارند. چه در دوره استعماری که این سیاست ها را با مداخله مستقیم وبا روش قایق های توپدار بکار می بردند و چه در دوره جنگ سرد با کودتا های خونبار اهداف امپر یالیستی خود را عملی می کردند و یا چه در سال های اخیرپس از فرو پاشی اردو گاه سوسیالیستی که سیاست قایق های توپدار دوباره روش مداخلات امپر یالیستی شده است. این سیاست های تجاوزگرانه سرنوشت بسیاری از کشور ها را در آمریکای لاتین،آسیا، آفریقا واز جمله کشور خودمان ایران را در مسیر دیگری غیر از مسیر طبیعی آن قرار داد. اما هیچکدام از این موضوعات در منازعات اخیر چهره ضد مردمی، سرکوبگر و قرون وسطایی حکومت فقها در ایران را تطهیر نمی کند و در کنار آن سیاست های نابخردانه این حکومت که ائتلافی از نیروهای امپر یالیستی و ارتجاع منطقه را برای اقدام مشترک رو در روی کشور ما قرار داده است را توجیه نمی تواند کند.
حوادث اشاره شده نشان می دهد که حکومت اسلامی بعد از چهل سال حاکمیت سیاه خود کشور ما را تا لبه پرتگاه پیش برده است. حکومت جمهوری اسلامی در عمر چهل ساله خود چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی در مواجه با بحران هایی که بقای این حکومت را تهدید کرده است نه تنها به سمت و سوی کاهش بحران نرفته است، بلکه در بسیاری از موارد برای عبور از بحران به سیاست تشدید بحران روی آورده است. اکنون باید پرسید که حکومت جمهوری اسلامی با ورود به گرداب بحران های کنونی کدامیک از اهداف منافع ملی را می خواهد تحقق ببخشد؟ بازی با کارت سوخته غنی سازی ارانیوم که تا کنون میلیارد ها دلار ثروت ملی را به هدر داده است تا کجا می خواهد ادامه یابد؟ آیا این حکومت اسلامی می خواهد دنیا را در مسیر تفکرات قرون وسطایی خودش تغییر دهد؟ امروز همه نیرو های میهن دوست می توانند این موضوع را متوجه شوند که نمی توان چهل سال سیاست ورزی تبهکارانه داخلی حکومت را در گوشه ای گذاشت و به تحلیل بحران کنونی پرداخت. نمی توان حذف مستبدانه و ضدملی تمام نیرو های میهن دوست از ساختار حاکمیت را کنار گذاشت و آنوقت دلایل بحران کنونی را پیدا کرد. نمی توان فاجعه کشتار زندانیان در سال شصت و هفت، سرکوب شدید تمامی احزاب سیاسی، بر گزاری انتخابات استصوابی، فاجعه هیجده تیرٍ، بی اعتنایی به رای مردم در سال هشتاد و هشت و سرکوب وحشیانه جنبش سبز را به کناری گذاشت و وضعیت کنونی را که حکومت آحاد ملت ایران را در خطر نابودی قرار داده است بررسی کرد. در همه عرصه های سیاست ورزی حکومت ولایت فقیه اعمال جنایتکارانه نابخشودنی آن به چشم می خورد. اعدام های بی رویه در استان های محل زندگی قومیت ها، آزار و سرکوب گسترده اقلیت های مذهبی، دراویش، فعالان مدنی و محیط زیست، حقوقدانان، فعالان حقوق بشر، طرفداران صلح، حقوق کودکان، مدافعان حقوق کارگران، معلمان، زنان، سینماگران، کانون نویسندگان، نو اندیشان مذهبی همه مورد آزار شکنجه، زندان و حتی اعدام و یا سر به نیست شدن تبهکارانه قرار گرفته اند. حکومت ولایت فقیه در انظار مردم خود در همه عرصه ها یک حکومت شکست خورده است. فاجعه بار ترین عرصه عملکرد حکومت در برنامه های اقتصادی این حکومت است. بعد ازچهل سال نتایج اقتصادی این رژیم، ورشکستگی کامل بنگاه های بزرگ اقتصادی، خصوصی سازی های فساد برانگیز و یغما گرانه، بیکاری فزاینده، گرانی سر سام آور و فقر گسترده بوده است. در کنار همه اینها شکل گیری طبقات بسیار انگلی از بورژوازی بوروکراتیک می با شد و دهها هزار نفر ملا و مداح که به اقتصاد ورشکسته کشور چسبیده و از آن تغذیه می کنند و فاسد ترین بوروکراسی یک قرن اخیر را شکل داده اند. در چنین اوضاعی حکومت نمی تواند به سیاست داخلی خود بر گردد و به مطالبات مردم پاسخ دهد. جمهوری اسلامی با اقدام به ماجراجویی های منطقه ای، کشور را در شرایط بحرانی ادامه دار قرار داده و سیاست سرکوب و مشت آهنین را ادامه می دهد. از همه آنهایی که راه حل بحران کنونی را مذاکره و سازش با آمریکا می دانند باید پرسید که آیا حکومت در این روند ظرفیت های لازم برای مذاکره به همراه دفاع از منافع ملی را دارد؟ در شرایط کنونی مذاکره بدون تعیین برخی چارچوب ها در راستای حفظ استقلال و حاکمیت ملی و همچنین شفاف بودن و علنیت روند گفتگوها و توافق های حاصله می تواند عاقلانه نباشد. واقعیت این است که در صورت نبودن نظارت ملی بر مذاکرات حکومت اسلامی برای بقای خود حاضرخواهد شد تعهدات اسارت گرانه ای را به نام مردم ایران امضاء کند و حتی کشورمان را در خطر برخورد نظامی و جنگ قرار دهد.
اکنون بدون تردید باید پذیرفت که دلیل اصلی بن بست حاضر ادامه حاکمیت حکومت اسلامی است. با نبود این حکومت عمده ترین موضوعات بحران آفرین کنونی به موضوعات فرعی تبدیل خواهد شد. بحران موجود بحرانی محصول ادامه بقای این حکومت است و ربطی به آرمانها و مطالبات مردم ایران ندارد .
همه نیروهای ترقیخواه و میهن دوست، نیروهای ملی، دمکرات و چپ برای ایجاد تغییرات اساسی در چار چوب یک اتحاد عمل مشترک می باید ایجاد حکومت یک حکومت ملی و دمکراتیک را در دستور کار خود قرار دهند. مساله خطیر آزادی را توازن نیرو تامین می کند. با اتحاد عمل مشترک این توازن نیرو را به نفع اقشار مردمی تدارک نماییم.
*** باز انتشار مطالب منتشر شده در تارنمای «اندیشه نو» بدون ذکر مشخص منبع و آدرس آن غیر اخلاقی است و سرقت ادبی محسوب می شود.