ناصر آقاجری بر لزوم حمایت از صندوقهای بازنشستگی و موجودیت مستقل آنها تاکید دارد. به گفتهی او «تعدیل» میتواند صندوقها را زمین بزند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این روزها شاهد اعتراضات و مطالبهگریهای گسترده بازنشستگان هستیم؛ از بازنشستگان کشوری و لشگری گرفته تا مستمریبگیران صندوق تامین اجتماعی، همگی از شرایط دشوار زیستی و معیشتی خود انتقاد دارند.
ناصر آقاجری (فعال کارگری) در ارتباط با انتقادات و اعتراضات بازنشستگان و خاستگاه این اعتراضات میگوید: بازنشسته امروز دردهای زیادی دارد؛ به دلیل بیکاری در جامعه، فرزندان تحصیل کردهاش هنوز مستقل نشدهاند و بخشی از مصرفکنندگان حقوق ناچیز بازنشستهاند؛ فرزندانشان نمیتوانند زندگی مشترک ایجاد کنند و برخی از نخبگانشان، با فروش هست و نیست زندگی خانوادهشان به مهاجرت رفتهاند و معالاسف، موسسههای تحقیقاتی – علمی آمریکا، کانادا، استرالیا و دیگر کشورهای اروپایی را میگردانند.
وی ادامه میدهد: از سوی دیگر، دولتِ وابسته به قوانین بازارِ به اصطلاح آزاد، برای کسب درآمد، به ایجادِ نوسان در بازار ارز -ارزی که تنها در اختیار او و حاشیهنشینانش است- میپردازد تا نقدینگی بیشتر در اختیار داشته باشد و متاسفانه این شیوه برایش تبدیل به یک منبع درآمد شده است. با این سیاستهای اقتصادی، تورم ابعادی نجومی مییابد و پول ملی بیارزش میشود. سقوط پول کشور، ارزشِ حداقل حقوق بازنشسته را به شدت کاهش میدهد و لاجرم خانوادههای عریض و طویلِ وابسته به بازنشستگان، به روز سیاه میافتند.
به گفتهی آقاجری، هیچ کدام از این وقایع که باعث شدت گرفتن بحران اجتماعی میشوند، از نظر نظام تعدیل ساختاری و خصوصیسازی و رهبران وابسته به این مناسبات، ارزش بررسی ندارند.
وی ادامه میدهد: از این رو دولت و مسئولانِ فرادستی، هنوز به دنبال کاربری کردن مناسباتی اقتصادی تعدیل ساختاری و خصوصیسازی هستند؛ همان مناسباتی که 30 سال است هر روز بیشتر جامعه را در بحرانی شدیدتر فرومیبرد. این آقایان، مشاورههای اقتصاددانان نولیبرال و فاسد آمریکایی را که دنبالهروِ فاشیست ضدکارگری اتریشی “هایک” هستند باور کردهاند که مرتب در گوششان علت بحران را برایشان به گونهای غیرواقعی توجیه میکنند و خصوصیسازی را ” تنها راه رهایی” مناسبات اقتصادی ایران میپندارند!
صندوقها نباید زمین بخورند!
او ادامه میدهد: این سرنوشت شوم خرده کاسبکاری وطنی است و اعتراضهای پیگیر بازنشستگان به سیاستهای کلان اقتصادی، این مناسبات و اصول حاکم بر آن را نشانه رفته است؛ زیرا این مناسبات تحمیلی صندوق بینالمللی پول، نه فقط در ایران بلکه در هر جای جهان کاربردی شده، تنها ویرانی ساختار اجتماعی – اقتصادی را عملی نموده است ولی گویا آقایان تصور میکنند ایران یک استثاء است، و امداد غیبی آنها را از بحران بیرون خواهد کشید!
این فعال کارگری در پایان حمایتِ همهجانبه از صندوقهای بازنشستگی را یکی از راهکارهای نجات میداند؛ چراکه به گفتهی او، صندوقها تنها مایملک بارزش نیروی کار – چه شاغل و چه بازنشسته- هستند و اگر این صندوقها بیش از این زمین بخورند، حیات طبقه کارگر به مخاطره میافتد؛ به همین دلیل است که او اعتقاد دارد شاغلان و بازنشستگان بایستی با اتحاد و کنشگریِ همبسته از طریق تشکلهای مستقل، از موجودیت مستقل صندوقها دفاع کنند.