ايران و اروپا روزهاي جديدي را تجربه ميكنند؛ روزهاي پايان سايه سنگين پرونده هستهاي ايران بر روابط دوجانبه و پيرويهاي اروپا از سياستهاي يكجانبه ايالات متحده در برابر ايران. توافق هستهاي سرانجام پس از ١٢ سال مذاكره در ماه جولاي به دست آمد و ايران و شش كشور مقابل آن هم ميروند تا در اوايل ماه ژانويه روز اجراي برنامه جامع اقدام مشترك را تجربه كنند. در ميان كشورهاي اروپايي آلمان نخستين كشوري بود كه بلافاصله پس از روزهاي سردي در روابط سياسي و اقتصادي با ايران با حصول برجام هياتي اقتصادي و سياسي را راهي تهران كرد. به گواه مستندات دو سال مذاكره فشرده ميان ايران و شش قدرت جهاني، آلمان در طول مذاكرات شيوهاي مسالمتجويانه در پيش گرفت و نه مانند برخي كشورهاي حاضر در گردونه خنثي بود و نه مانند فرانسه مخرب. ميكاييل بارون فون اونگرن-اشترنبرگ سفير آلمان در ايران را در حالي براي گفتوگويي كوتاه ملاقات كرديم كه چند روز از حادثه تروريستي در فرانسه گذشته بود؛ حادثه تروريستياي كه آقاي سفير اعتقاد دارد هنوز كسي نميتواند دقيق از تبعات سياسي آن بر جامعه جهاني و ائتلافهاي متفاوت سياسي سخن بگويد، حادثه تروريستياي كه اروپا را به فكر پايان دادن به بحران سوريه در سال پنجم از آغاز آن انداخته است. اشترنبرگ از جولاي ٢٠١٣ در تهران به سر ميبرد و برخلاف همتاهاي خود از ديگر كشورهاي اروپايي سابقه خوبي در تعاملهاي رسانهاي و گفتوگو با رسانههاي ايراني دارد. وي كه سابقه كار در مراكش، روسيه، بروكسل و نيويورك را در كارنامه كاري خود دارد با احتياط ديپلماتيك بسيار به سوالها پاسخ ميدهد و اعتقاد دارد كه توافق هستهاي درها ميان ايران و جامعه جهاني را گشوده اما اختلافها در ساير حوزهها را حل نكرده است. متن كامل اين گفتوگو به شرح زير است :
شما در يكي از مصاحبههاي خود اشاره كرده بوديد كه آلمان به ايران به عنوان كشوري مهم در منطقه نگاه ميكند. اما پيش از توافق هستهاي با ١+٥، آلمان نيز مانند ساير كشورها تمايلي به همكاريهاي منطقهاي با ايران به خصوص در بحرانهاي عراق و سوريه از خود نشان نداد. فكر نميكنيد اگر كشورهاي اروپايي مساله اتمي ايران را از ساير مسائل سياسي جدا كرده بودند ما امروز شاهد چنين بحرانهايي در منطقه به خصوص در سوريه نبوديم؟
از ابتداي اين مناقشه، موضع آلمان اين بوده است كه ايران بايد به نوعي در مباحث مربوط به يافتن راهحلي براي اين پرونده شركت داشته باشد. اما مشخص است كه توافق هستهاي تفاوتي ايجاد كرده و فضايي براي همكاري ايجاد شده كه پيش از اين وجود نداشت. ما معتقد بوده و اميدوار هستيم كه توافق هستهاي درها را براي همكاريهاي بيشتر باز كند. به بيان ديگر، البته كه توافق هستهاي درها را گشوده اما اختلافهاي اصلي در ساير حوزهها را حل نكرده است. در مورد سوريه، اختلافهاي شناخته شده و جدي وجود دارد. بحران سوريه پنج ساله شده است و اختلافهاي بنيادي ميان ايران و آلمان و نه فقط ايران و آمريكا يا ساير كشورها در خصوص اين پرونده وجود دارد. با اين همه، در اين مرحله تمام طرفهاي اصلي منطقهاي و بينالمللي با گردهمايي در وين موافقت كردند و همه ما ميدانيم كه اين تحول بسيار مفيدي بود. علاوه بر اين، دستاورد بسيار اساسي در نشست آخر به دست آمد. براي نخستينبار از زمان آغاز اين بحران، در يك سند مشترك اهدافي نظير برقراري آتشبس، مبارزه با تروريسم و كمكهاي انساني مورد موافقت همگان قرار گرفت. بنابراين فكر ميكنم اين درست است كه بگويم اختلافهاي جدي وجود دارد كه هيچ گونه ارتباطي به مساله هستهاي ندارد. با اين همه مسائل پيش رفته است و در حال حاضر ما بايد روي آينده متمركز باشيم.
كشورهاي اروپايي دو مساله در سوريه را دنبال ميكنند. نبود بشار اسد در قدرت چه در آيندهاي نزديك و چه در بلندمدت و مساله ديگر كه به نظر مهمتر ميرسد مبارزه با داعش است. كدام يك از اين دو مورد اولويت آلمان در سوريه است؟
نخست آنكه، اولويت آلمان ايجاد شرايطي است كه در سايه آن سوريه دولتي قانوني كه نماينده تمام مردم باشد را تجربه كند. شرايطي كه در آن از نقض حقوق بشر خبري نبوده و دسترسي به كمكهاي انساني هم در آن ميسر باشد. ما به دنبال راهكاري سياسي هستيم كه به چنين نتيجهاي منتج شود. مساله دوم اين است كه اين دولت قانوني بايد بر تمام سوريه كنترل داشته باشد و بايد مانع از هرگونه از هم پاشيدگي يا تجزيه سوريه شويم. اين هدف مشترك ما است و در سند وين هم مورد لحاظ قرار گرفته است. به استثناي طرفهاي درگير در سوريه، تمام كشورهاي درگير دور يك ميز حضور داشتند: قدرتهاي منطقهاي، كشورهاي اروپايي، روسيه و آمريكا. در نتيجه تمام اين كشورها در حال حاضر مقيد به رعايت اين سند هستند كه اين گام بسيار بزرگي به جلو است.
همانطور كه شما هم اشاره كرديد ٥ سال از بحران در سوريه ميگذرد. فكر نميكنيد كه اگر اروپاييها به گونه ديگري با بشار اسد رفتار كرده بودند و بهعنوان مثال از وي درخواست اجراي اصلاحات يا برگزاري انتخابات را كرده بودند ما امروز با رشد چنين گروههاي تروريستي كه منطقه ما و حتي اروپا را هم در برگرفتهاند، روبه رو نبوديم؟
نخستين نكته اين است كه اين جنگ در ابتدا يك بحران كاملا داخلي بود. هيچ سرباز اروپايي يا آمريكايي به رژيم رييسجمهور اسد حمله نكرده بود. يك جنگ كاملا داخلي بود. از آن زمان، مردم بسياري كشته شدهاند، بسياري آواره شدهاند و بسياري هم مجبور به ترك كشور خود شدند. اين مساله هم هيچ ارتباطي به حضور اروپاييها يا آمريكاييها نداشت. من فكر ميكنم اگر اسد علاقهاي داشت كه به حرف مردم خود ٥ سال پيش گوش كند، ما امروز با چنين بحراني روبه رو نبوديم. يكي از اهداف اصلي اوليه ما اين بود كه بتوانيم كمكهاي انساني را برسانيم اما اين كاملا غيرممكن بود چرا كه هيچ گونه دسترسي وجود نداشت. دولت بشار اسد اجازه نميداد كه هيچ خارجي وارد شود. حتي امروز هم نهادهاي وابسته به سازمان ملل با سختيهاي بسياري براي دستيابي به دسترسيهاي كافي روبهرو هستند. اين مشكل بسيار بزرگي است. علاوه بر اين، كميسيون مستقل تحقيقات براي بررسي وضعيت حقوق بشر در سوريه تعيين شده است كه رياست آن را آقاي Sergio Pinheiro برعهده دارند. گزارشي كه توسط اين كميسيون تهيه شده است به وضوح در خصوص شرايط سوريه توضيحاتي ميدهد. بحران در سوريه، يك مشكل حقوقبشري بسيار جدي است اما ريشه آن جنگ داخلي ميان سوريها با دولت است. هرچند كه گروههاي افراطي تندرو هم در مراحل بعدي به اين بحران اضافه شدند.
آيا آلمان جايي براي بشار اسد در انتخابات آتي قايل است؟ ايران به عنوان نمونه تاكيد دارد كه بشار ميتواند در انتخابات شركت كرده و اگر مردم به او راي دهند ميتواند همچنان رييس دولت بماند.
پروسه رسيدن به انتخابات آزاد قطعا پيچيده خواهد بود. اما يكي از گامهاي آتي كه منتظر آن هستيم گفتوگوي مستقيم اپوزيسيون با دولت است. طبيعتا اين به آن گروهها بستگي دارد كه در خصوص اتفاقهاي آينده تصميمگيري كنند.
فكر ميكنيد اين تصميمگيري از آنها بربيايد؟ اگر ميتوانستند كه ما شاهد چنين بحران ٥ سالهاي نبوديم.
ما اميدوار هستيم كه نوعي ميانجيگري از بيرون در سايه سازمان ملل وجود داشته باشد. من فكر نميكنم كه هيچ جايگزين يا آلترناتيو ديگري جز واگذاري تصميمگيري در خصوص سرنوشت سوريها به احزاب سوري وجود داشته باشد. شوراي امنيت نميتواند اين كار را انجام دهد. در نتيجه جلسه اخير در وين، تمام طرفها بر چند مساله توافق كردهاند: اپوزيسيون سوريه بايد با اسد وارد گفتوگوي مستقيم شود، يك دولت موقت بايد مورد توافق قرار بگيرد. در نهايت، با گذشت ١٨ ماه، انتخابات بايد برگزار شده و قانون اساسي جديدي تدوين شود. اين چارچوب هم نقشه راه بسيار طاقت فرسايي است اما حداقل امروز ما يك برنامه داريم و اين برنامه و چارچوب از حمايت جامعه بينالمللي برخوردار است.
شوراي امنيت اخيرا قطعنامه حقوق بشري را در خصوص سوريه صادر كرده كه كشور شما هم از آن حمايت كرده بود. در آن قطعنامه، شوراي امنيت از گروههاي نظامي و شبه نظامي خارجي از جمله گروههاي ايراني خواسته است كه خاك سوريه را فورا ترك كنند. فكر نميكنيد كه حضور مستشاران نظامي ايران در سوريه و عراق براي مبارزه با داعش به امنيت اروپا هم كمك ميكند؟
ما هيچوقت فكر نميكردهايم كه حضور گروههاي نظامي خارجي در سوريه كمككننده است. در آن قطعنامه هم مسائل بسياري وجود دارد و اين قطعنامه نخستين موردي نبوده كه از سوي كميته سوم مجمع عمومي سازمان ملل يا شوراي حقوق بشر در ژنو در مورد سوريه صادر شده است. ما همواره در حمايت از اينچنين قطعنامههايي راي ميدهيم چرا كه نظارت نزديك بر وضعيت حقوق بشر در سوريه از اهميت فوقالعادهاي براي همه ما برخوردار است. علاوه بر اين، اين قطعنامهها قويا بر پايه گزارشها از كميسيون تحقيقاتي است كه در بالا به آن اشاره كردم. در بيانيه ما كه پس از صدور قطعنامه در نيويورك صادر شد ما تاكيد كرديم كه نگاه ما بايد به جلو باشد. البته كه اين به آن معنا نيست ما كساني بوديم كه اصرار بر قيد حضور ايران در سوريه در آن قطعنامه داشتيم اما آنچه ما انجام داديم حمايت از قطعنامه به شكل كلي آن بود.
حمله تروريستي پاريس چه تاثيري بر سياست خارجي آلمان در منطقه داشت؟
من فكر ميكنم كه تاثير اتفاقهاي اخير در پاريس تنها به سياست خارجي آلمان يا اتحاديه اروپا محدود نبوده است بلكه تبعاتي در سطح جهاني داشته است. در چند هفته اخير ما براي چندمين بار شاهد بوديم كه تروريستها در همه جا و نه تنها اروپا، حضور دارند. روسها نيز از اين جريان آسيب ديدهاند و قطعا اين اتفاق هوشياري نسبت به خطراتي كه حضور گروههاي تروريستي براي همه ايجاد كرده را بالا برده است.
بنابراين فكر ميكنيد كه اروپا به سمت حضور نظامي قويتر در خاورميانه خواهد رفت؟
ما شاهد حضورهاي نظامي بيشتري خواهيم بود. اميدوار هستيم كه مسائل با توسل به راهكارهاي سياسي حل شود. هيچ گزينهاي را دور از ذهن نگاه نميداريم و در حال حاضر هم برخي كشورهاي اروپايي حضورهاي نظامي با اشكال متفاوت دارند. علاوه بر اين، دولت آلمان موافقت خود را با حمايت از روند مبارزه با داعش با حضور ١٢٠٠ نفر از سربازان آلماني اعلام كرده است. اما قطعا ترجيح ما اين است كه مسائل را ديپلماتيك حل و فصل كنيم.
فكر ميكنيد داعش با راهكارهاي ديپلماتيك قابل شكست دادن است؟
من فكر ميكنم كه يك درك مشترك و مشخص در سطح بينالمللي در خصوص چگونگي پيشبرد ماجرا به وجود آمده است. شما از من در خصوص افزايش حضور نظامي سوال كرديد. اگر يك رويكرد واحد در جامعه جهاني وجود داشته باشد، كار براي داعش، براي آنكه مانند گذشته به فعاليتهاي خود ادامه دهد، بسيار سخت خواهد شد. مشخص است كه براي مبارزه با داعش، تركيبي از راهكارهاي متفاوت مورد نياز است كه هم راهكار ديپلماتيك و هم نظامي را شامل ميشود.
آيا كشورهاي اروپايي به راهكار مشتركي در خصوص مساله پناهندگان رسيدهاند؟ پس از اتفاقهاي پاريس برخي از بستن مرزهاي خود صحبت كردند. اگر چنين برنامهاي وجود داشته باشد چه اتفاقي براي مهاجران رخ خواهد داد و اگر نه، كدام كشورها بيشترين تعداد پناهجو را ميپذيرند؟
بحث ادامهداري در خصوص پناهندگان در اروپا در جريان است و هنوز هم به راهكار خاصي در اين مورد نرسيدهايم. زماني كه بحران آغاز شد، ضرورت جدي براي رسيدگي به آن وجود داشت چرا كه پناهندگان آنجا بودند ويك نفر بايد از آنها مراقبت ميكرد. بنابراين شما نميتوانستيد به اين پناهندگان بگوييد كه سه ماه ديگر صبر كنند تا ما راهحل كاملتري بيابيم. در نتيجه آنها آمدند و تعداد آنها از همان زمان دايما در حال افزايش است. با اينهمه هم در آن زمان و هم در حال حاضر پذيرفتن اين تعداد پناهنده به سرعت كار بسيار سختي است. بنابراين ظرفيت پذيرش يكي از مسائلي است كه بايد به آن پرداخته شود. نشانههاي موجود حكايت از اين دارد كه اروپاييها ميخواهند به پناهندگاني كه از كشورهاي جنگزده فرار كردهاند، كمك كنند اما طبيعي است كه ما نميتوانيم هركاري انجام دهيم. بنابراين ابتدا يك توافقنامه تقسيم مرز عادلانه بايد ميان كشورهاي اروپايي به دست بيايد. دوم ما درك ميكنيم كه كشورهاي ميزبان در منطقه به كمكهايي نياز دارند. بنابراين آلمان از پناهندگان در لبنان، اردن و تركيه حمايت ميكند. مورد آخر هم، مساله كمكهاي انساني داخل سوريه يك مساله بسيار مهم و اساسي است. ما بايد مشكلات موجود بر سر راه دسترسي به كمكهاي انساني را از ميانبرداريم. ما بايد كاري با مرز بيروني اتحاديه اروپا كرده و آن را امنتر كنيم. كساني هم كه به داخل ميآيند بايد با شيوه كنترل شدهتري وارد شوند. به شكل خلاصه بايد بگويم كه بهطور كلي ما مرزهاي خود را به روي پناهندگاني كه از جنگ داخلي گريختهاند، نميبنديم. ما اعتقاد داريم كه كل جامعه جهاني بايد به شكل فعالتري وارد شود و در عمل ظرفيت پذيرش يكي از اين مسالهها است.
نظر شما درخصوص حمله روسيه به محلهاي استقرار داعش در سوريه چيست؟ آيا اين اقدام روسها را در بلندمدت مفيد ميدانيد؟
نميخواهم در خصوص سياستهاي روسيه اظهارنظر كنم. اين كار من نيست.
آيا آلمان رسما از اين اقدام حمايت ميكند يا مخالف آن است؟
ما خوشحال هستيم كه پروسه مدنظر در سند وين در حال پيشروي است و اين گام بسيار بزرگي به شمار ميرود. بايد ببينيم كه براي اجراي كامل سند وين چه گامهايي بايد برداشته شود.
البته در سند وين هيچكس از روسها نخواست كه حملات خود را متوقف كنند.
اين درست است كه تا جايي كه داعش نگراني ما است ما براي مبارزه با اين گروه توافق كردهايم.
با گزينه نظامي؟
با هر ابزار مناسبي.
پيش از ماجراي هستهاي، آلمان بزرگترين شريك اقتصادي ايران بود. برنامه آلمان براي بازگشت به آن روزها چيست؟
البته كه ما تمايل داريم مراودههاي ميان آلمان و ايران هم در حوزه تجاري و هم سرمايهگذاري افزايش پيدا كند. ما فكر ميكنيم كه اين اتفاق براي هر دو طرف سودمند خواهد بود و خوشحال هستيم كه به شكل سنتي نگاه مثبتي ميان ايران و آلمان وجود دارد. با اينهمه رقابتي هم در طرف ايراني و هم آلماني وجود دارد و اين سوال كه آيا آلمان در آينده به شريك شماره يك اقتصادي ايران تبديل خواهد شد به شرايطي بستگي دارد كه به هركدام از شركتها پيشنها خواهد شد. ما فكر ميكنيم كه پتانسيل بسيار زيادي وجود دارد. افزايش سرمايهگذاريها به ايجاد امكانهاي شغلي جديد در ايران منتهي خواهد شد و دسترسي به تكنولوژي مدرن را براي ايرانيها آسانتر خواهد كرد و درآمدي هم براي شركتهاي آلماني خواهد بود. ارتباطهاي نزديكتر تجاري دو كشور ميتواند تاثير مثبتي بر همكاريهاي سياسي، فرهنگي و علمي ما هم داشته باشد. بنابراين من اميدوار و خوشبين هستم كه ما ميتوانيم پيشرفتهاي خوبي داشته باشيم.
ما همواره ميشنويم كه كشورهاي اروپايي انتقادهايي به وضعيت حقوق بشر در ايران و سوريه دارند. اما هيچوقت در مورد عربستان سعودي چنين انتقادهايي را از جانب اروپاييها نميشنويم. چرا كشورهاي اروپايي از صحبت كردن در خصوص نقض حقوق بشر در عربستان سر باز ميزنند؟
اين درست نيست. اگر نقض حقوق بشري در عربستان سعودي باشد ما به صراحت اين مساله را به دولت آن كشور خواهيم گفت و اين مسائل از اهميت بسياري در گفتوگوهاي ما برخوردار هستند.
اما فكر نميكنيد كه براي وضعيت حقوقبشر در عربستان هم بايد قطعنامهاي صادر شود؟ چندي پيش قطعنامهاي در خصوص آنچه نقض حقوق بشر در ايران خوانده ميشد عليه ايران صادر شد. ما هيچگاه شاهد صدور چنين قطعنامههايي براي عربستان نبودهايم. آيا دليل آن ارتباطهاي اقتصادي عربستان با كشورهاي اروپايي است؟
هم ايران و هم عربستان سعودي شركاي تجاري مهمي براي ما هستند و من فكر ميكنم كه نبايد اين دو مساله را با هم درآميزيم. ما نميتوانيم براي هركشوري كه با آن در خصوص مقوله حقوقبشر اختلافهايي داريم قطعنامه حقوق بشري صادر كنيم. احتمالا ميدانيد كه آلمان هم گاهي مورد انتقادهاي حقوق بشري قرار ميگيرد و ما هم گزارشگرهاي ويژهاي داريم كه از سازمان ملل به آلمان آمده و مخالفتهاي خود را با برخي مسائل حقوق بشري اعلام ميكنند و ما هم اين مساله را ميپذيريم. اما صدور قطعنامه سازمان ملل عليه يك كشور، يك مورد استثناست و امر عادي و معمولي نيست. ما مكانيسمهاي متفاوتي در حوزه حقوق بشر در سازمان ملل داريم. ازجمله پروسه يوپيآر (UPR)، قطعنامههاي مربوط به كشورهاي مشخص يا گزارشهاي حقوقبشري. تمام اين ابزارها به يك اندازه مهم هستند. در حال حاضر ما يك قطعنامه در خصوص ايران داريم اما اگر اوضاع پيشرفت شاياني پيدا كند اين قطعنامه هم مورد بازبيني قرار خواهد گرفت. در اين مقطع ما فكر ميكنيم كه اوضاع به يك قطعنامه نياز دارد. با اين همه واضح است كه هر قطعنامهاي بايد متوازن باشد و اگر در برخي حوزهها پيشرفتهايي صورت بگيرد بايد لحاظ شده و در سند بازتاب پيدا كند.
وزير امور خارجه آلمان در سفر اخير خود به ايران از تمايل آلمان براي ميانجيگري ميان ايران و عربستان سعودي خبر داد. آيا آلمان گامهايي در اين خصوص برداشته يا عربستان سعودي اين ميانجيگري را پذيرفته است؟
شما نميتوانيد دو طرفي را كه با هم صحبت نميكنند وادار به گفتوگو كنيد. شما ميتوانيد پيشنهاد كمك خود را ابلاغ كنيد اما تحميل آن غيرممكن است. البته كه ما بر اين مساله واقف هستيم كه گاهي اوقات شرايط غالب، آغاز پروسه گفتوگو را براي دو طرف بسيار سخت ميكند. اما من فكر ميكنم كه نبايد تسليم بشويم. بايد تلاش كنيم افراد مسوول از عربستان سعودي و ايران را به دور يك ميز بنشانيم تا حوزههاي همكاري را پيدا كرده و همزمان از شكافهاي موجود بكاهند. تمام اين تلاشها براي كل خاورميانه سودمند خواهد بود. بنابراين فقط ميتوانم پيامم را تكرار كنم كه پيشنهاد ما براي ميانجيگري ميان ايران و عربستان پابرجاست اما تا زماني كه دو طرف تمايلي به پذيرش آن نداشته باشند ما نميتوانيم تغييري در شرايط ايجاد كنيم.
بيش از هشت ماه است كه ما شاهد حمله عربستان سعودي به يمن هستيم. چرا اروپاييها كاري براي توقف حملات عربستان به يمن نميكنند؟ آيا تفاوتي ميان مردم سوريه و مردم يمن وجود دارد؟
ابتدا بايد بگويم كه هم در اروپا و هم در آلمان نگرانيهاي جدي در خصوص وضعيت يمن وجود دارد. در حقيقت، هدف اصلي كار فعلي ما اين است كه تمام طرفهاي درگير را متقاعد كنيم كه دور يك ميز بنشينند و از تلاشهاي سازمان ملل در اين خصوص حمايت كنند. گامهاي مشابهي هم توسط نمايندگان سازمان ملل برداشته شده است. ما ميتوانيم منتظر گفتوگوهاي مستقيم در آينده نزديك باشيم و اميدواريم نتايج خوبي هم دريافت كنيم چرا كه معتقد هستيم مردم يمن بايد از وضعيت بدي كه گرفتار آن شدهاند نجات پيدا كنند.
ولاديمير پوتين در سفر اخير خود به تهران از اتحاد رسمي ميان ايران و روسيه سخن گفت. آيا اين مساله اروپاييها را نگران نميكند؟
پاسخ به سوال شما به جنس اتحادي بازميگردد كه ذكر شده است. ما مشكلي نداريم كه دو كشوري مانند ايران و روسيه كه از نظر جغرافيايي نزديك به هم هستند، همكاري خوبي با هم داشته باشند. اين مساله كه بايد مراودههاي اقتصادي وجود داشته باشد، كاملا عادي است. اگر اين اتحاد به ثبات بيشتر هم منتهي شود باز هم تحول مثبتي خواهد بود. بنابراين همهچيز به اين بستگي دارد كه اين همكاري به چه سمتي برود و چه اهدافي داشته باشد.
برخي تحليلگران اعتقاد دارند كه روسيه تلاش ميكند از كارت سوريه براي برد در مساله اوكراين استفاده كند. وضعيت در اوكراين چگونه است و آيا فكر ميكنيد كه كشورهاي اروپايي با روسيه براي حل مساله اوكراين همكاريهاي بيشتري خواهند داشت؟
آلمان تلاش بسياري در سطوح مختلف كرده تا از مساله اوكراين تنشزدايي كرده و آن را باز هم با توسل به مذاكرات حل و فصل كند. جلسات بسياري در مينسك هم در سطح وزراي خارجه و هم روساي دولتها برگزار شده است. خوشبختانه ميتوانيم ادعا كنيم كه پيشرفتهايي صورت گرفته است. تسليحات سنگين از صحنه بيرون برده شده و آتشبس مورد توافق در حد وسيعي پذيرفته شده است. بگذاريد شفاف بگويم كه مناقشه اوكراين همسايگي ما را تحت تاثير قرار داده و اين پتانسيل را دارد كه دردسرهاي بسيار بيشتري هم ايجاد كند. بنابراين ما محتاطانه در خصوص تحولات اخير خوشبين هستيم. البته من هيچ ارتباطي ميان اين مساله و بحران سوريه هم نميبينم.
آيا حمله پاريس به ايجاد اتحاد ميان روسيه و اروپا در سوريه منتهي خواهد شد؟
فكر ميكنم هيچ كس نميتواند ادعا كند كه انعكاس حملات پاريس چه خواهد بود؟ با اين همه من فكر ميكنم كه ما بايد از نيروي محركه فعلي براي حل بحران استفاده كنيم. تلاشهاي بسياري براي پيشبرد پرونده در قالب سازمان ملل انجام شده است. متاسفانه، شوراي امنيت نتوانست اقدام قاطعانهاي انجام دهد بنابراين بايد تا آن جايي كه ميتوانيم سخت در وين كار كنيم. ضرباهنگ ملاقاتها بسيار سريع است و سندها و تصميمگيرهايي هم كه انجام ميشود بسيار سخت است. من فكر ميكنم بايد در همان مسير حركت كنيم. چند هفته اخير بسيار سودمند بوده است.
برش ١
توافق هستهاي درها را گشوده اما اختلافهاي اصلي در ساير حوزهها را حل نكرده است. در مورد سوريه، اختلافهاي شناخته شده و جدي وجود دارد. بحران سوريه پنج ساله شده است و اختلافهاي بنيادي ميان ايران و آلمان و نه فقط ايران و امريكا يا ساير كشورها در خصوص اين پرونده وجود دارد.
پيشنهاد ما براي ميانجيگري ميان ايران و عربستان پابرجا است.
بايد مانع از هرگونه از هم پاشيدگي يا تجزيه سوريه شويم.
جنس اتحاد روسيه – ايران براي ما مهم است .
من فكر نميكنم هيچ جايگزين يا آلترناتيو ديگري جز واگذاري تصميمگيري در خصوص سرنوشت سوريها به احزاب سوري وجود داشته باشد.
ما نميتوانيم براي هركشوري كه با آن در خصوص مقوله حقوق بشر اختلافهايي داريم قطعنامه حقوق بشري صادر كنيم.
برش٢
تاثير اتفاقهاي اخير در پاريس تنها به سياست خارجي آلمان يا اتحاديه اروپا محدود نبوده بلكه تبعاتي در سطح جهاني داشته است.
ما كساني نبوديم كه اصرار بر قيد حضور ايران در سوريه در قطعنامه حقوق بشري اخير عليه سوريه داشتيم اما آنچه انجام داديم حمايت از قطعنامه به شكل كلي آن بود.
دولت آلمان موافقت خود را با حمايت از روند مبارزه با داعش با حضور ١٢٠٠ نفر از سربازان آلماني اعلام كرده است. اما قطعا ترجيح ما اين است كه مسائل را ديپلماتيك حل و فصل كنيم.
براي مبارزه با داعش، تركيبي از راهكارهاي متفاوت مورد نياز است كه هم راهكار ديپلماتيك و هم نظامي را شامل ميشود.
اگر نقض حقوق بشري در عربستان سعودي باشد ما به صراحت اين مساله را به دولت آن كشور خواهيم گفت.