رهبران جمهوری اسلامی در هفته های اخیر در رابطه با وضعیت بحرانی موجود مطالبی بیان کرده اند که رمز گشایی از این اظهارات ضروریست. علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی گفت “ما درباره مسائل ناموسی انقلاب مذاکره نمیکنیم”. او پیش از این گفته بود که روی دو موضوع مذاکره نمی کند .اول برد موشک ها و دوم در مورد “عمق استراتژیک” جمهوری اسلامی. البته او در رابطه با مبارزات مردم فلسطین نیز در مراسم سالگرد آیت الله خمینی حرف زد و راه حل ارائه داد و گفت که موضوع فلسطین باید با یک همه پرسی حل شود. که در یک همه پرسی تمام مردم فلسطین از مهاجرین تا ساکنین کنونی در آن شرکت نمایند .رهبر رژیم اسلامی نه به حق تعیین سیاست از طرف دولت خودمختار فلسطین اشاره داشت و نه به مصوبات سازمان ملل متحد در مورد وجود دو کشور مستقل و همجوار . حسن روحانی نیز ضمن اینکه اصل مذاکره را پذیرفت ،عنوان کرد که در مذاکره باید احترام طرف مقابل رعایت شود و مذاکره با تحریم و تهدید ممکن نیست. او در ادامه گفت که اگر جمهوری اسلامی قدم به قدم از برجام عقب نشینی کند دنیا او را ملامت نخواهد کرد .
همانطور که از سخنان علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی مشخص می شود از دیدگاه او”ناموس” انقلاب ، یعنی انقلاب عظیم بیست دو بهمن به دو موضوع منتهی شده است. اول موشک های بالستیک و برد آنها و دوم سازماندهی و تسلیح گروه های شیعی در منطقه، البته او عنوان نکرد که اهمیت این دو موضوع و پیشبرد آنها قرار است که چه اهدافی را تحقق ببخشند و این اهداف در کجای منافع ملی کشور بزرگی به نام ایران قرار دارد ؟ تردیدی نیست که تحولات سیاسی در ایران در تاریخ معاصر و حتی در گذشته تاثیرات تعیین کننده ای بر کشورهای منطقه داشته است. نمونه آن دولت ملی دکتر محمد مصدق و مبارزات ضد استعماری و ملی کردن صنعت نفت که تاثیرات بسیار روشنی را در جهت گیری مبارزات ضد استعماری و ملی آن دوره داشت که حرکتی مشترک و جهانی برای کشورهای تحت استعمار بود و نمونه های آن نیز قابل ذکر است.
برد موشک های رژیم جمهوری اسلامی قرار است که کدام اهداف ترقی خواهانه را تحقق ببخشد؟ اصولا جمهوری اسلامی در سمت گیری های داخلی خود در پایه گذاری یک اقتصاد ملی و در دمکراتیزه کردن ساختار سیاسی به چه اهدافی رسیده است که افزایش موشک و برد آن و یا تسلیح گروه های شیعی می خواهد آن را به عنوان یک الگو به مردم منطقه هدیه کند . جمهوری اسلامی و هر رژیمی از جنس جمهوری اسلامی نمی تواند در سیاست گذاری داخلی خود ضد دمکراتیک، سرکوبگر، انحصار طلب و ضد عدالت باشد و در کنار آن در سیاست های منطقه ای خود ترقی خواه و ضد امپریالیست جلوه کند. مبارزات ضد امپریالیستی و ترقی خواهانه هیچ رابطه ای با ایجاد کارگاه های آدمکشی بر اساس شونیسم اسلامی ندارد مضافا بر اینکه این شونیسم بر یکی از شاخه های اسلامی ، شیعه گری استوار باشد. حقیقت این است که عملکرد و کارنامه جمهوری اسلامی هیچ ربطی به اهداف ترقی خواهانه انقلاب 57 مردم ایران ندارد. این رفتار بحران آفرین و ورشکسته رابطه مستقیم با ماهیت این رژیم دارد. این ماهیت در ساختار و خصلت طبقاتی این رژیم تنیده شده است.
از بدو شکل گیری جمهوری اسلامی در آن عقب مانده ترین بخش روحانیت در پیوند با طبقات بسیار سنتی خرده بورژوازی و سرمایه داری تجاری دست بالا را داشته اند. .تبیین ایدئولوژیک و توجیه سیاسی رژیم نیز از گذشته تا اکنون رابطه ای نزدیک با منافع دیدگاه این اقشار داشته است و موضوع به اینجا نیز ختم نگردیده است. در طول عمر رژیم اسلامی، انگلی ترین و بدترین شکل سرمایه داری به عنوان پایگاه طبقاتی رژیم شکل گرفته است که تبیین های اسلام سیاسی موجود را پشتوانه مشروعیت بخشیدن به ثروت اندوزی خود کرده است. در ایران سرمایه داری بوروکراتیکی از اموال دولتی و ملی بدون هیچ زحمتی ثروت اندوزی می کند و کلان سرمایه داری تجاری با رانت دلارهای نفتی بر واردات کالاها تسلط دارد. این است آن حقیقت ساختاری رژیمی که به یک کلاف سر در گم در داخل کشور و در کل منطقه تبدیل شده است.
سوال دیگر این است که سیاست گام به گام حسن روحانی به کدام سمت و سو خواهد رفت؟ در جواب، این سمت و سو چیزی نخواهد بود جز روی آوری به سیاست ماجراجویانه و شکست خورده و پر هزینه غنی سازی اورانیوم آن هم در زمانی که آحاد توده های مردم ایران به نان شب محتاج اند.لازم به ذکر است که سیاست های ماجراجویانه جمهوری اسلامی تا اکنون نیز تا حدود بسیار زیادی به دول امپریالیستی کمک کرده است که سیاست های مداخله جویانه و غیرقانونی خود را در قبال کشورمان توجیه کنند و روشن است دولت ترامپ با بهره گیری از سیاست های ماجراجویانه جمهوری اسلامی در تعیین مسیر آینده کشورمان دخالت خواهد کرد. تاثیر این سیاست ها آنچنان بوده است که حتی چنانچه که اگر فرضاٌ از فردا یک رژیم دمکراتیک و ملی در ایران سر کار آید دول امپریالیستی با بهره گیری از تحریم های موجود آن را زیر فشار قرار خواهند داد تا سیاست های باب طبع امپریالیست ها را اجرا نماید. کشور ما وارث سیاست های شوم رژیم اسلامی شده است که تاثیرات نامیمون آن در آینده نیز بر سمت گیری دولت ها در ایران تاثیر گذار خواهد بود .رژیم اسلامی در ایران تبدیل به آنچنان رژیم پر هزینه ای برای مردم شده است که ادامه آن سود بخش نخواهد بود. تنها گزینه سودمند برای مردم ایران اتحاد عمل مشترک به منظور تغییرات اساسی در ساختار سیاسی به دست خودشان است.