محمد حبیبی معلم در بند از زندان اوین، در اعتراض به بازداشتهای اخیر تجمع کنندگان روز معلم و کارگر نوشت:
۱- سال گذشته در چنین روزهایی پاسخ دهنده سوالات نهاد بازداشت کننده بودم، بحث کلی این بود که با بازداشت من بساط تجمعات خیابانی برچیده می شود، چنین توهمی از جایگاه خود نداشتم و در عین حال واجد تحلیلی مشخص از شرایطی عینی بودم. تا زمانی که مطالبات و خواسته های مشروع معلمان و کارگران بی پاسخ می ماند و ساختار معیوب کنونی در حوزه آموزش و دستمزد تداوم دارد این اعتراضات ادامه خواهد داشت.
درواقع علت اصلی مشکلات، عینی است و حضور در خیابان معلول آن است. تجربه امسال نشان داد چنین تحلیلی به واقعیت نزدیک تر است از طرف دیگر کنش های تشکل های صنفی چه معلمی و چه کارگری، نوعی فعالیت سندیکالیستی است. در سندیکا خواسته ها در سطح مطالبات صنفی باقی می ماند از همین جهت است که در ادبیات رادیکال چنین کنش هایی رفرمیستی تلقی می شود.
۲- در طول سال های فعالیتم در کانون صنفی معلمان یکی از افتخاراتم همکاری با محمدتقی فلاحی، دبیر کل کانون صنفی معلمان است. فردی اصول مند با تدبیر و مهمتر از آن شخصیتی اخلاق مدار.
سبک خاص فعالیت، ایشان را میان همگان به صفات میانه روی و عقلانیت شهره ساخته بود. بازداشت چنین فردی آن هم به چنین شکلی بی گمان ناشی از نوعی استیصال در نهاد بازداشت کننده است. سطح گسترده بازداشت ها چه در میان معلمان و چه کارگران، ناشی از ناآگاهی عمیق در نهادهای امنیتی است. گیرم که همه کنش های صنفی متوقف شده و همه افراد تاثیرگذار در تشکل های معلمی و کارگری بازداشت شوند، در فقدان این تشکل های مدنی و در شرایط بر زمین ماندن مطالبات و تداوم مشکلات عینی، اعتراضات ناپدید نمی شود، اما بی گمان شکل آن تغییر می یابد. اگر سقف مطالبات سندیکایی صنفی است، کف خواسته ها در اعتراضات توده ای حتما سیاسی است . دستیابی به شناخت پیرامون چنین تفاوتی نیازمند مطالعه گسترده ای نیست، اما فقدان آن حتما نشانه همان استیصال است.
جامعه نو