مراسم هفتادمین سالگرد تاسیس پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در روزهای چهارشنبه و پنج شنبه سوم و چهارم آوریل در حالی در آمریکا برگزار شد که از چند روز قبل “ینس استولتنبرگ” دبیرکل این سازمان با سفر به واشینگتن ضمن دیدار با “دونالد ترامپ” رئیس جمهوری آمریکا و “نانسی پلوسی” رئیس مجلس نمایندگان از حزب دمکرات، در صحن علنی کنگره نیز با استقبال نمایندگان سخنرانی کرد. تمام اتفاقاتی که در طی این چند روز با حضور دبیرکل ناتو و رهبران ارشد آمریکا گذشت و سخنانی که از سوی دو طرف بیان شد، به خوبی نشان داد که ناتو “بازوی هژمونیک” آمریکا در نظام حاکم بر جهان امروز است. چنانچه در دیدار استولتنبرگ با ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا که بارها برای زیر فشار قرار دادن دیگر اعضای ناتو برای اختصاص بودجه دو درصدی از تولید ناخالص ملی خود تهدید به خروج این کشور از پیمان کرده بود به صراحت می گوید “از او بسیار راضی هستم و ما مذاکرات خوبی داشتیم، او کارش را عالی دنبال میکند، من از نحوه مشارکت همه اعضای ناتو، در تامین بودجه این نهاد رضایت دارم”. در جریان مراسم که روز چهارشنبه برگزار شد “مایک پومپئو” وزیر امور خارجه آمریکا نیز گفت ” ناتو در بالکان حضور فعالی داشت و بعد برای نبرد مقابل تروریسم در افغانستان و عراق حاضر شد. پس از حملات یازدهم سپتامبر، ناتو برای نخستین بار در تاریخ خود اصل پنجم را فعال کرده و به کمک ایالات متحده آمد”. هم چنین در جریان برگزاری این مراسم “مایک پنس” معاون رئیس جمهوری آمریکا هم ضمن تاکید بر رفتار خصمانه روسیه می گوید “ناتو به عنوان یکی از موفقترین پیمان ها و معاهدهها در تاریخ بشر بوده است، ما و متحدین خود از هر فرصتی برای برقراری صلح استقبال میکنیم، ولی از موضع قدرت این کار را خواهیم کرد”. از طرف دیگر خانم “نانسی پلوسی” در دیدار با دبیرکل ناتو بعد از سخنرانی استولتنبرگ در کنگره گفت “بسیار از حضور دبیرکل ناتو خرسند است و همواره بر نقش ناتو تاکید دارد” و در مقابل مهمان وی نیز تاکید داشت “هفتاد سال صلح و ثبات نشان میدهد ناتو باسابقه ترین و موفق ترین پیمان در تاریخ است”.
آنچه در جریان برگزاری هفتادمین سالگرد تاسیس ناتو گذشت و اظهارات کاملا روشن مقامات ارشد آمریکایی نشان داد که از یک طرف تمام تهدیدات ترامپ برای خروج این کشور از ناتو فقط در راستای سیاست باجگیرانه وی برای فشار بر دیگر اعضای ناتو بوده است و از طرف دیگر این پیمان به اصطلاح مشارکت جمعی بیش از هر چیز تامین کننده منافع و اهداف آمریکاست. از طرف دیگر اظهارات مقامات ناتو و بعضی رهبران کشورهای عضو در چارچوب تاکید بر نقش هفتاد ساله این پیمان در حفظ ثبات و صلح نیز بدون هیچ سنخیتی با واقعیت صلح جهانی و الزامات پایان جنگ سرد، بیشتر معطوف به ملیتاریزه کردن بخشی از جوامع در تقابل با بقیه جهان بود که بنا بر اصل حق حاکمیت ملی و قانون عدم تجاوز تابع حقوق بین الملل و مکانیزم شورای امنیت سازمان ملل متحد می باشند. اصولا فلسفه تاسیس ناتو (آوریل ۱۹۴۹) برمی گردد به وجود موقعیت اردوگاهی در جهان بعد از جنگ جهانی دوم در چارچوب جنگ سرد که دو بلوک سرمایه داری و سوسیالیستی در مقابل هم صف آرایی کرده بودند. حتی تمام توافقات شفایی که در جریان دیدارهای “میخائیل گورباچف” آخرین رهبر شوروی و “هلموت کهل” صدراعظم وقت آلمان که در مذاکرات سال ۱۹۹۰ میلادی جهت عدم پیشروی ناتو به سمت شرق انجام شده بود، بلافاصله بعد از فروپاشی شوروی نقض گردید و در حالی که دیگر “پیمان ورشو” وجود نداشت اما ناتو دست به تقویت خود زد. آنچه امروز در منازعه بین روسیه و غرب رقم خورده است بیش از آنچه به اهداف مسکو برای تسلط بر اروپا مربوط باشد دقیقا با اهداف یکجانبه گرایی آمریکایی در نظم نوین بین الملل ربط دارد که اروپا نیز در مسیر نقض منافع راهبردی خود فعلا مقهور اراده طرف آمریکایی، منافع ابرشرکت ها و توهم چتر امنیتی واشینگتن بوده و حتی طرح ایده هایی چون “ارتش واحد اروپایی” نیز با استقبال جمعی اروپاییان روبه رو نمی شود.
تمام ادعای رهبران ناتو در دو سوی آتلانتیک در همین جشن هفتاد سالگی تاسیس این پیمان که تقریبا همگی بر هفتاد سال ثبات و صلح تاکید کرده اند آشکارا یک دروغ بزرگ می باشد که با واقعیات عینی همخوانی ندارد. نقش ناتو در جنگ های بالکان، جنگ شانزده ساله افغانستان، تهاجم نظامی به لیبی و همکاری بیشتر اعضای آن در ائتلاف های به رهبری آمریکا در عراق، سوریه و یمن در بی ثبات سازی و تشدید منازعات داخلی و خارجی به خوبی نشاندهنده نقش مخرب ناتو در نظام بین المللی بوده است. از آنجا که نقش اروپا و تامین منافع آنان حداقل از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا به شدت در جهان کاهش یافته و حتی نوعی از جنگ تجاری بین واشینگتن و بروکسل هم در جریان است، متاسفانه “اروپای بیمار” در یک انفعال واقعی خود را به دست سرنوشت سپرده است. البته این دنباله روی هر چند تامین کننده منافع ملی، حقوق طبقات اجتماعی و حتی خواست افکارعمومی این قاره هم نیست اما در اروپا نهادها و موسسات چند ملیتی و نمایندگان سیاسی وابسته به ابرشرکت ها از این بی ثباتی و آنارشی جهانی که ناتو نقش مهمی در رقم خوردن آن دارد، سود برده و با نفوذی که بر حوزه قدرت و دولت های نئولیبرال حاکم دارند اجازه خروج و حتی مخالفت با وضعیت موجود در ماهیت این پیمان دفاعی را نمی دهند. ناتو در این سال ها نه تنها تامین کننده صلح و ثبات جهانی نبوده است که خود قطعه یی از پازل فاجعه جنگ و منازعات جاری در سراسر جهان و حتی بسترساز ظهور پدیده تروریسم اسلامی هم بوده است که تاریخی به فراخنای جنگ های جهادی افغانستان در دهه هفتاد دارد. هفتاد سالگی ناتو برای جهان و صلح جهانی نه تنها استحقاق جشن ندارد که یک تاریخ فاجعه بار جهت نهادینه کردن جنگ و نقض صلح را نمایندگی می کند.