وزیر و قائم مقام ایشان به جای پاک کردن صورت مساله، باید بفرمایند برای «معاش معلمان» چه کرده اند و چه قرار است بکنند؛ چرا معوقات معلمان از سال 96 پرداخت نشده؛ چرا از مهرماه امسال تا امروز، اضافه کاری معلمان پرداخت نشده، چرا به جای 15 هزار میلیارد تومان بودجه مورد نیاز برای رتبه بندی، فقط 2 هزار میلیارد آن، در بودجه 98 دیده شده؛ و یک سوال بسیار ساده اما اساسی: با 400 هزار تومان یا 20 درصد افزایش حقوق، معلمان چگونه باید از پس هزینه های کمرشکن زندگی بربیایند؟!
« گلایهام نه از اعتراض فرهنگیان بلکه از روش طرح اعتراض است؛ چراکه بدآموزی برای دانشآموزان دارد که معلم در دفتر مدرسه بنشیند و در کلاس درس حضور پیدا نکند.»
اینها جملات وزیر آموزش و پرورش پس از تحصن سه روزه معلمان در صدها شهر و روستای کشور است.
قائم مقام وزیر نیز در دومین روز از این حرکت جمعیِ گسترده، اظهار داشت: « واقعاً تعداد محدود است و فقط در برخی از مدارس و آموزشگاهها در برخی از استانها تحصن بوده است.»
این اظهارات متعلق به بالاترین مقامات فرهنگ کشور است.
به راستی این سخنان از چنین مقاماتی بعید نیست؟ آیا این اظهارات به قصد پاک کردن صورت مساله و “فرار به جلو” و “فرار از پاسخگویی” ایراد نمی شوند؟
مشکل از اینجا آغاز می شود که مسئولان به جای پاسخگو بودن، در اقدامی زیرکانه و از موضع حق به جانب، دو سوی معادله را بر هم زده و از معلمان ابراز گلایه مندی می کنند! در حالیکه این معلمان هستند که نه تنها از وزارتخانه مربوطه و مسئولان آن، بلکه از رویکرد کلی دولت و نمایندگان مجلس به مقوله آموزش و فرهنگ گلایه مندند.
جناب وزیر و قائم مقام ایشان به جای ابراز گله مندی و محدود جلوه دادن حرکتی که در بیش از صد شهر و13 استان کشور، همزمان برگزار شده باید به گلایه مندی های معلمان پاسخ دهند:
۱_ به فرض که این تجمع نه در صد شهر و استان که فقط در دو مدرسه اتفاق افتاده، مطالبات باید پاسخ داده شود؛ چه به ده معلم و چه به هزاران نفر؛ کما اینکه تصاویر و اطلاعاتی که در روزهای اعتراض رسانه ای شد، خود گویای گستردگی حرکت است که توسط آموزگارانی صورت گرفته که به اصطلاح کارد به استخوانشان رسیده و شرمندگی جناب قائم مقام را نمی توانند به جای نان سر سفره هایشان ببرند.
۲_ جناب وزیر فرموده اند به روش اعتراض معلمان معترضند؛ سوال اینجاست معلمانی که همه راه های مطالبه گری را از نامه نگاری و رایزنی تا برگزاری کمپین و تجمعات مسالمت آمیز آزموده اند و هر بار به جای پاسخگویی با احضار و تهدید و بعضاً بازداشت مواجه شده اند – اسماعیل عبدی و محمود بهشتی و محمد حبیبی پشت میله های زندان، گواهِ زنده این ادعا هستند- حال چگونه و با چه روشی باید صدای خود را به گوش مسئولان برسانند تا خوشایند جناب وزیر باشد؟!
اگر ممکن است خود ایشان بفرمایند که چه روشی برای اعتراض اصلح تر است؛ این گوی و این میدان؛ جناب وزیر بفرمایید تا اجابت کنیم!
۳_ در این بین، به جای انتقاد و گلایه گزاری از معلمانِ جان به لب رسیده، آقایان بفرمایند که چرا بیش از 2 میلیون کودک بازمانده از تحصیل داریم؛ بفرمایند که چرا یک و نیم میلیون دانش آموز کشور همچنان در مدارس ناایمن تحصیل می کنند و چرا اصل 30 قانون اساسی چند دهه است که به فراموشی سپرده شده و چرا سالهاست سرانه آموزشی به مدارس کشور تعلق نمی گیرد؛ چرا سرانه شیر مدارس حذف شده؛ چرا آموزش های ضمن خدمت پولی شده و صدها چرای بی پاسخ مانده ی دیگر…
۴_ علاوه بر آنچه گفتیم؛ وزیر و قائم مقام ایشان به جای پاک کردن صورت مساله، باید بفرمایند برای «معاش معلمان» چه کرده اند و چه قرار است بکنند؛ چرا معوقات معلمان از سال 96 پرداخت نشده؛ چرا از مهرماه امسال تا امروز، اضافه کاری معلمان پرداخت نشده، چرا به جای 15 هزار میلیارد تومان بودجه مورد نیاز برای رتبه بندی، فقط 2 هزار میلیارد آن، در بودجه 98 دیده شده؛ و یک سوال بسیار ساده اما اساسی: با 400 هزار تومان یا 20 درصد افزایش حقوق، معلمان چگونه باید از پس هزینه های کمرشکن زندگی بربیایند؟!
جناب وزیر! جناب قائم مقام!
بهتر است، همین امروز تغییر رویه دهید؛ به جای کوچک انگاری حرکت اعتراضی معلمان، این فریادها را بشنوید و به سوالات و انتقادات معلمان پاسخ بگویید؛ بیایید یک دیالوگ منطقی، برابر و رو دررو با فرهنگیان کشور برقرار کنید؛ معلمان در جای جای کشور از سیاست های آموزشی شما شاکی اند؛ اگر مطالباتشان را برآورده نمی کنید لااقل با تخطئه و کوچک انگاری، خشمگین ترشان نسازید!