وقتی آقای خامنهای از انعطاف سخن میگوید، به نظر من، مانند همه جباران و مستبدان تاریخ، مستبد امروز ایران نیز حاضر به انعطاف و تسلیم، با نرمشی که نمیدانم اینبار اسمش چه خواهد بود، در برابر قدرت خارجی است. اما او در برابر مردم خود «تجدید نظر» نخواهدکرد و به همان سیاست سرکوب و ارعاب و تاراج منابع ملی ادامه خواهد داد.
بسمه تعالی
رهبر نظام استبداد دینی ایران، آقای خامنهای، به مناسبت ۲۲ بهمن ماه بیانیهای مطول صادر کرد. این بیانیه مانند دیگر بیانیهها و سخنرانیهای او مشحون از شعار، کلیگویی، تکرارهای ملالآور و دروغهای اعجابانگیز درباره آزادی، معنویت، عدالت اجتماعی و اخلاق و … بود. ایشان همچنان به اقتفای گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر، میرود که تز اصلی و بدیعاش آن بود که باید دروغ را هرچه بزرگتر گفت تا راستنماتر جلوه کند و مخالفان در تکذیبش، دچار شک شوند.
عجبا رهبر نظامی که قائم به فساد است (در بیانیههای قبلی چرایی و چگونگیاش را توضیح دادهام) و اگر فساد و چپاول و رانت را از او بگیرند تمام ارکانش یکسره از هم میپاشد، از مبارزه با فساد دم میزند. انگار مردم نمیدانند که بانیان و مروجان فساد همان نهادها، بنیادها، سازمانها، ستادها، جامعهها و بانکها و … وابسته به شخص او هستند که با برخورداری از ویژهخواریهای بیحساب و کتاب از چاههای نفت این بلای فساد را در همه جای کشور همهگیر کرده اند. انگار او نیست که ثروت ملی را به رغم مخالفت ملت صرف تحکیم قدرت شخصی و جاهطلبیهای منطقهای خود میکند و اینگونه فقر و فلاکت و فاصله طبقاتی و فحشا و مرگ و اعتیاد و تبعیض را در کشور گسترش میدهد. انگار این رهبر جمهوری اسلامی نیست که چنان قدرتپرستی تمام وجودش را تباه کرده است که برای حفظ این قدرت جهنمی از هیچگونه عمل ضد اخلاقی و سرکوبگرایانه و فریبکارانه رویگردان نیست. انگار او همان کسی نیست که دین الهی را ابزار قدرت دنیوی خود کرده و با ریاکاری و نفاق و دغلکاری عدهای از توده ناآگاه را به بهانه حفظ اسلام، در پی خود به سوی تباهی و شقاوت میکشد. او چشمانش را بر روی واقعیات عینی جامعه میبندد و مدعی گسترش دینداری مردم میشود! کیست که نداند یکی از عوامل اصلی گریز و ستیز بسیاری از جوانان با دین، سیاهکاری حکومت تحت فرمان اوست که تباهکاریهای خود را به نام اسلام و تشیع توجیه میکند.
وقاحتی غریب میطلبد مستبدی که نیروهای سرکوب و دستگاه بیداد تحت سلطهاش چند هزار شهروند معترض را در همین یک سال اخیر دستگیر و زندانی کرده است، مدعی آزادی و معنویت و عدالت اجتماعی و اخلاق شود.
قصدم از طرح کردن این نکات، درنگی کوتاه بر یکی از بخشهای بیانیه آقای خامنهای است، آنجا که میگوید: « انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و با اراده همواره دارای انعطاف و آماده تصحیح خطاهای خودش است اما اهل تجدید نظر و انفعال نیست.» زمانی که تحریمهای هستهای آمریکا، همراه با تصویب چند قطعنامه علیه برنامه هستهای ایران، جهت توقف غنیسازی شروع شد، آقای احمدی نژاد با آن بیان مبتذل شعار میداد که «آن قدر قطعنامه بدهند که قطعنامهدانشان پاره شود.» آقای خامنهای و اعوان انصار هم رجز میخواندند که تحریمها نعمت الهی اند و موجب خودکفایی و … اما وقتی تحریمها شدت گرفت و کفگیر حاکمیت به ته دیگ خورد و نتیجتاً پولی بابت خاصهخرجیهای رهبر جمهوری اسلامی نماند، او تن به مذاکره داد و همانطور که دیگر پنهان نیست پیش از انتخابات سال ۱۳۹۲ مذاکره با آمریکا را شروع کرد. نتیجه این مذاکرات تعلیق عملی برنامه غنیسازی کشور بود. آقای خامنهای ریاکارانه کوشیده است که مسئولیت مذاکرات با گروه پنج به علاوه یک را بر عهده نگیرد و با آنکه به گواه سخنان صریح تیم مذاکره کننده و آقای روحانی، در جریان جزئیات مذاکرات نیز قرار میگرفته، وانمود میکرد که برجام با تجویز او امضا نشده است. به هرحال وقتی آقای خامنهای با امضای برجام به منبع مالی پیگیری منویات داخلی و منطقهای خود دست یافت، مانع تعمیم آن به تنشزدایی منطقهای و بینالمللی شد و بهانهای به دست رییس جمهور فاشیست آمریکا، دونالد ترامپ، داد تا برجام را برهم زند. اگر تنشزدایی منطقهای ادامه یافته بود به سختی چنین اتحاد نامبارکی برای تحریم علیه ملت ایران میتوانست شکل بگیرد، تحریمی که بار آن را بخش فرودست و متوسط جامعه به دوش میکشد و نه بخش فرادست و سرسپردگان به نظام ولایت فقیه. اگر در داخل نیز گامهایی برای بازکردن فضا و تمکین به رأی مردم برداشته میشد باز کار افراطیون حاکم بر آمریکا در تحریم ملت ایران با مشکلات عدیدهای مواجه میشد. اما آقای خامنهای با پول و سرمایه و توش و توان این ملت، هم به جاهطلبی منطقهای خود ادامه داد هم در داخل از شدت خفقان و سرکوب نکاست. حاصل این سیاست دوگانه، امکان دادن به تیم فاسد ترامپ و لابی اسرائیل برای تحریم مجدد و سختتر این مردم مظلوم بود.
وقتی آقای خامنهای از انعطاف سخن میگوید، به نظر من، مانند همه جباران و مستبدان تاریخ، مستبد امروز ایران نیز حاضر به انعطاف و تسلیم، با نرمشی که نمیدانم اینبار اسمش چه خواهد بود، در برابر قدرت خارجی است. اما او در برابر مردم خود «تجدید نظر» نخواهدکرد و به همان سیاست سرکوب و ارعاب و تاراج منابع ملی ادامه خواهد داد. اگر اشتباه نکرده باشم اولین بار این حکومت استالین بود که از اصطلاح «تجدید نظرطلب»، به این معنایی که آقای خامنهای در این بیانیه ملالآور به کار برده است، برای تهدید حکومت مارشال تیتو استفاده کرد. تیتو نمیخواست تحت سلطه استالین باقی بماند و به همین علت از سوی استالینیستها متهم به تجدید نظرطلبی در ایدئولوژی مارکسیم میشد. در تمام اقمار شوروی سابق تجدیدنظرطلبی اصطلاحی برای مذمت و ارعاب کسانی بود که راهی برای رها شدن از سلطه شوروی میجستند. بعد از مرگ استالین، خروشف که زمام امور شوروی را به دست گرفت اندکی از فشار اختناق و خفقان کاست و در روش استالینی حکومتداری قدری تجدید نظر کرد. اما باز استالینیستها و مائوئیستها به همین دلیل کاستن از شدت سرکوب و تنشزدایی در سیاست خارجی، او را تجدیدنظرطلب میخواندند.
حکومتهای استبدادی ایدئولوژیک، چه دینی و چه غیر دینی، علیرغم وجوه افتراقشان، ماهیت مشترکی دارند. من سخن آقای خامنهای در رد تجدید نظر را اینگونه میفهمم که او بنا نداشته و ندارد که استبدادورزی را به کناری بگذارد و در ِاوضاع مملکت به همان پاشنه خواهد چرخید. غارت ثروت ملی و سرکوب آزادیهای فردی و سیاسی ادامه خواهد یافت، نظارت غیر قانونی استصوابی همچنان انتخابات آزاد را بیمعنی خواهد کرد، آقای خامنهای و حکومتش هیچگاه خود را در معرض آرای واقعی مردم قرار نخواهند داد، همچنان خبری از آزادی بیان و قلم، تحزب و تجمع اعتراضی نخواهد بود. در واقع نفی تجدیدنظرطلبی اعلام مجدد این امر آشکار است که رهبر جمهوری اسلامی و نظام تحت امرش تن به اصلاح نخواهند داد. راه حل این بنبست هم مقاومت یکپارچه نیروهای سیاسی اعم از جمهوریخواه و اصلاحطلب و تحولخواه و… است تا سختی استبداد بشکند و تن به رفراندوم سراسری جهت تغییر نظام حاکم دهد. این مسئله را بعضی ناشدنی و غیر عملی میپندارند و بر نگارنده خرده میگیرند که امر غیر ممکن را طلب میکند. در پاسخ باید گفت که همه میدانیم که نظام حاکم تن به اصلاح نمیدهد و اساسا ساختار حقوقی و واقعیاش به گونهای نیست که اصلاح شود. او را باید با مقاومت و ایستادگی مجبور به پذیرش اصلاح ساختاری کرد چه از طریق رفرم و چه از طریق برگزاری رفراندوم. نهایت اصلاحات ساختاری و یا برگزاری رفراندوم نیز مشخص است: جمهوری دمکراتیک سکولار ایران.
والعاقبه للمتقین
ابوالفضل قدیانی
۱۱ اسفند ماه ۱۳۹۷