ما بعد از انقلاب نباید اجازه می دادیم قدرت توسط عزیزترین افراد ما قبضه شود. البته همه نیروها پس از انقلاب، تمامیت خواه بودند و حتی مهندس بازرگان که آزاداندیش ترین فرد بود می گفت هر چه من می گویم باید همان بشود. زمانی مطرح شده بود که عدهای شعار دهند بازرگان سازشکار است و امام که این شعار را شنیده بود گفته بود ایشان اصلاً سازشکار نیستند اگر بودند که با من سازش می کردند. اما به هرحال ما نباید اجازه می دادیم بازرگان حذف شود و البته خود او هم نباید استعفا می داد.
وی تصریح کرد: بنابراین وارد شدن ولایت فقیه به قانون اساسی نباید اتفاق می افتاد، بلکه نهاد روحانیت و مرجعیت باید با جایگاه مردمی خود مردم را هدایت می کرد.
به گزارش کمیته اطلاع رسانی حزب توسعه ملی ایران اسلامی، سیدمصطفی تاجزاده در نشست «آیا انقلاب اسلامی اجتناب ناپذیر بود؟» که به همت کمیته اطلاع رسانی حزب توسعه ملی برگزار شد، با تسلیت درگذشت پوران شریعت رضوی، اظهار کرد: پاسخ به پرسش نشست در یک کلام بله است ولی نه در سال ۵۷٫ من نمی خواهم تاریخ بگویم اما می خواهم از تجربیاتی که داشتیم و بی توجهی به آنان می تواند خسارات زیادی برای ما داشته باشد، صحبت کنم و بر آنها تمرکز کنم و عوامل و عناصر انسانی در انقلاب را مورد نظر قرار دهم تا ببینیم عوامل انسانی چه می توانستند بکنند تا جامعه ما مسیر دیگری را طی کند.
وی افزود: نقد از دورن می تواند به ما کمک کند و هر جریان سیاسی تصمیمش هم در سرنوشت ایران تاثیر گذار است هم در سرنوشت خودش.
تاجزاده با بیان انقلاب یعنی آمدن مردم به صحنه برای تعیین کردن سرنوشت شان توسط خودشان، گفت: این یعنی مردم به نمایندگانشان کاری ندارند و خود انقلاب به عنوان یک پدیده نشان میدهد مردم دیگر به نظم حاکم قایل نیستند و نظم جدیدی می خواهند. البته انقلاب دلایل متعددی دارد و لزوما نارضایتی از وضع موجود به معنای نزدیکی انقلاب نیست وگرنه باید هرسال چندین انقلاب در جهان را شاهد بودیم.
وی افزود: نه در انقلاب فرانسه، روسیه، ایران و کوبا و هر جای دیگر که انقلاب شده، مردم در تشخیص اینکه نظام حاکم فاسد ناکارامد و دیکتاتور بوده و راه را بر اصلاح درونی بسته است، هیچ اشتباهی نکردند و از این جهت نمی توان بر مردم هیچ کشوری در انقلاب کردن ایراد گرفت حتی اگر نظامی که در پی انقلاب حاکم شود، دیکتاتوری تر از قبلی باشد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه آنچه بعد از یک حادثه سیاسی می افتد هم می تواند منبعث از همان حادثه باشد و هم از چیزهای غیر از آن، گفت: پیشنهاد من برای شناسایی انقلاب، توجه به گفتمان نوفل لوشاتو است که در آنجا هم ملت و هم جهان با اندیشه های رهبر انقلاب آشنا شدند و امام به مثابه یک کاندیدا، برنامه های خود را بیان کرد.
تاجزاده ادامه داد: در ادبیات رهبر انقلاب ۵۷ هرجا که حرفی از اسلام بود، انسان هم مطرح می شد و همه تلاش در آن گفتمان بر این بود که آزادی احزاب، مطبوعات و جامعه باید حاکم باشد و مبنا منافع ملی و پیشرفت کشور بود. الان هم هرجا هر کس که به انتقاد از رهبری انقلاب ۵۷ می پردازد هیچگاه به این گفتمان نوفل لوشاتو ایرادی نمی گیرد اما این گفتمان از سوی تریبون های رسمی و مختلف جمهوری اسلامی نادیده گرفته میشود و حکومت اصلا نمی خواهد گفتمان نوفل لوشاتو را مطرح کند و حتی افراطی های آنان می گویند که اساسا امام اعتقادی به حرفهایی که در آنجا زده، نداشته است که نزدیک ترین سخن به این مضمون همان سخنان مصباح یزدی است که می گفت امام این حرفها را برای اسکات غربی ها زدند و گرنه دل خودش هم با این حرفها نبود و چنین حرفهایی نباید تبلیغ شود.
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: همچنین گفتمان رسمی جمهوری اسلامی در نقد رژیم شاه دچار لکنت زبان شده دلیلش این است که از گفتمان نوفل لوشاتو فاصله گرفته است.
تاجزاده در ادامه با برشمردن اشتباهات شاه در دوران سلطنت، گفت: اشتباه اول شاه این بود که تمامی مخالفین داخلی و قانون گرای خود را حذف کرد و اشتباه دومش در افتادن با نهاد مذهب بود و اینکه در پی حذف روحانیت در سال ۴۲ بود و در واقع به جای اینکه بعد از کودتا و حمله به فیضیه به سمت ایجاد فضای باز و ترمیم مشروعیت خود برود بازهم فضا را بسته تر می کند.
وی افزود: دوران طلایی شاه از ۴۲ تا ۴۸ است که به اعتراف خود تکنسین های آن زمان یعنی امثال اقای عالی خانی مطرح شده، نشان میدهد پس از این دوره با کنار گذاشتن آنان و مصرف بی رویه بودجه در کشور و بی توجهی به سخنان اعضای سازمان برنامه و بودجه، فضا را به سمتی می برد که زمینه های انقلاب هم پیش بینی میشود.
این فعال سیاسی اصلاحطلب تاکید کرد: نتیجه سرکوب، بستن فضا و حذف روحانیت، تکنوکرات ها و مخالفان سیاسی سبب شد که شاه مجبور شود چتر حکومت را بسته تر کند در حالی که از آن سو چتر رهبر انقلاب با هوشمندی او بازتر می شود و همه، حتی مارکسیست ها را هم تحت پوشش خود می گیرد.
تاجزاده با بیان اینکه ما تقریباً از ۴۷ تا ۵۷ هیچ عنصر وفاداری در سیستم شاه نداریم که از خود شاه تجربه بیشتری در حکومت داشته باشد، گفت: حتی کسانی که از زمان پدر شاه کار کرده بودند کنار گذاشته شدند و جوانگرایی مدنظر شاه فقط به سمتی حرکت کرد که با دست جوانان، افکار پیر و کهنه را ادامه دهند در حالی که معنای جوانگرایی پذیرش افکار و عقاید جدید است.
وی در بخش دیگری از سخنانش تاکید کرد: روز به روز سیستم کشور و اداره آن در زمان شاه سنتی تر شد، در حالی که مردم هر روز تجربیات تازه تر پیدا می کرد و با تاسیس دانشگاه ها، جامعه مشارکت جوتر می شد. البته این اتفاق چیزی است که الان هم ما را تهدید می کند ولی با توجه به نیمه باز بودن جامعه ما هنوز به این وضعیت نرسیده ایم که نتوان به حاکم گفت بالای چشم تو ابروست اما ادامه این شرایط هم حدی دارد.
تاجزاده ادامه داد: دو حالت برای سخنان رهبر فقید انقلاب و وعدههایی که داده است موجود است، یا راست گفته یا دروغ، اگر خدای نکرده دروغ گفته که من به این باور ندارم، غش در معامله است و نیازمند یک رفراندوم جدید هستیم که آقایان بگویند منظورشان از جمهوری اسلامی چیست تا اگر مردم به آن رای دادند، حکومت تشکیل شود. وگرنه اگر راست بوده که بوده معتقدم هنوز هم اگر همان حرفها به رای گذاشته شود بازهم مردم به آن رای می دهند.
وی تاکید کرد: ما یک اصل تاسیسی در لسان رهبر کبیر انقلاب داریم که می گویند تعیین سرنوشت هر نسل به عهده خود آن نسل است نه پیشینیان می توانند بر آیندگان چیزی را تحمیل کنند نه کسانی که حالا هستند چیزی را به آیندگان تحمیل سازند. این اصل مهمترین اصلی بود که باعث تغییر رژیم سابق شد و سنت در برابر حق تعیین سرنوشت یک نسل کاملا رای می بازد. امروز این اصل آنقدر تاثیر گذار است همه نیروهای مخالف جمهوری اسلامی با همین اصل با نظام فعلی محاجه می کنند و از طرفی حکومت هم نمی تواند این اصل را نفی کند چرا که اگر این کار را بکند کلیت و مبنای انقلاب زیر سوال می رود و از آن سو مخلفان جمهوری اسلامی هم جز با این اصل نمی توانند کسی را به خود بخوانند.
تاجزاده تصریح کرد: اصل تعیین سرنوشت جز از راه صندوق رای به دست نمی آید و از طریق یک انتخابات آزاد و سالم است که مشخص میشود مردم چه چیزی را می خواهند و جای این اصل تاسیسی فقط در صندوق رای است. اگر کسی جز این بگوید یعنی اعتقادی به ملت ندارد، می داند در اقلیت است و با زور می خواهد قدرت را به دست آورد و حفظ کند.
وی افزود: این اصل یعنی ملت صاحبخانه است و هرکس را که در هر زمان بخواهد عوض می کند و کنار می زند یا برجا می گذارد. این اصل تعبیر دیگری از همان میزان رای ملت در کلام امام است.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه وقتی محمدرضا به سلطنت رسید به رغم اینکه مردم از این موضوع ناراحت بودند، نه نظام سلطنت با چالش جدی رو به رو می شود و نه خود شاه، یادآور شد: حتی رقبای شاه که مثلا قاجاری ها باشند در آن زمان حرفی نمی زنند. همچنین احزاب و گروههای سیاسی هم چندان حرفی نمی زنند و به نظر می رسد فضا به شکلی است که شاه می تواند علی رغم دست نشانده بودن، اگر درست عمل کند بر سر کار بماند اما اولین اشتباه او در دوران دکتر مصدق، برکناری و دادگاهی کردن او بود.
وی با اشاره به تمثیلی از حرکت شاه علیه دولت مصدق و جبران نکردن آن، اظهار کرد: مثلا الان هم وقتی ما می گوییم به مطبوعات آزادی دهیم مخالفان می گویند یک بار این کار را کردم و هزینه توقیف فله ای مطبوعات را هم پرداختیم. یعنی اصلا ذهن های کوچک نمی فهمد که اگر توقیف فله ای مطبوعات انجام شده و هزینه اش داده شده باید مجددا آزادی داده شود تا آن حرکت قبلی جبران شود وگرنه محدودیت در داخل ملت را به سمت استفاده از محصولات خارجی می برد و رسانههای آنان جای رسانه های داخلی را می گیرد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به این پرسش که نقش نیروهای اپوزیسیون را در عدم تثبیت گفتمان نوفل لوشاتو چه بود؟، گفت: ما بعد از انقلاب نباید اجازه می دادیم قدرت توسط عزیزترین افراد ما قبضه شود. البته همه نیروها پس از انقلاب، تمامیت خواه بودند و حتی مهندس بازرگان که آزاداندیش ترین فرد بود می گفت هر چه من می گویم باید همان بشود. زمانی مطرح شده بود که عدهای شعار دهند بازرگان سازشکار است و امام که این شعار را شنیده بود گفته بود ایشان اصلاً سازشکار نیستند اگر بودند که با من سازش می کردند. اما به هرحال ما نباید اجازه می دادیم بازرگان حذف شود و البته خود او هم نباید استعفا می داد.
وی تصریح کرد: بنابراین وارد شدن ولایت فقیه به قانون اساسی نباید اتفاق می افتاد، بلکه نهاد روحانیت و مرجعیت باید با جایگاه مردمی خود مردم را هدایت می کرد.
تاجزاده تصریح کرد: هر گروهی که حضور در انتخابات را برنتایید از دید مردم هم کنار رفت. الان جبهه ملی بیشتر در میان مردم جایگاه دارد یا نهضت آزادی؟ قطعا نهضت آزادی. چرا که از یک جایی به بعد به سمت حضور در انتخابات رفت ولو اینکه نامزدی هم نداشته باشد. مهندس بازرگان هم باید در انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری شرکت می کرد که البته شاید نفر دوم می شد و بنی صدر رییس جمهور می شد اما به پشتوانه نفر دوم بودن می توانست خیلی کارها در کشور انجام دهد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: همچنین گروه های مسلح و از جمله سازمان مجاهدین خلق بیشترین ضربه را به دموکراسی در ایران زد و سبب شد که مرحله تثبیت جمهوری اسلامی با هزینه های زیادی انجام شود در حالی که می شد این مسیر را با کمترین هزینه پشت سر گذاشت.
وی افزود: ما باید در صحنه باشیم نه اینکه بگوییم زمان همه چیز را درست می کند اگر قرار بر این باشد که چه نیازی به حضور سیاست ورز است؟ مردم خودشان کار را انجام می دهند.
تاجزاده با بیان اینکه این جامعه از این حکومت تنها چیزی که می خواهد این است که کاری به کارش نداشته باشد، گفت: یک بازی برد – برد باید برای همه تعریف شود؛ همان طور که درباره ماهواره این اتفاق افتاده که قانون ممنوعیتش هست اما مردم هم ماهواره شان را دارند، یا تلگرام فیلتر است اما همه استفاده می کنند یا در مورد حجاب هم قانون هست و هم عملا هرکس هرطور می خواهد عمل میکند و هر دو طرف هم راضی هستند! باید به سمتی حرکت کنیم که یک سیاست برد – برد را در همه زمینهها داشته باشیم.
وی در پاسخ به پرسشی درباره ساختار شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان تاکید کرد: در مورد شورای عالی سیاست گذاری باید بگویم آنجا هم مثل جمهوری اسلامی یک نهاد نیمه دموکراتیک و نیمه انتصابی است و نقدها هم به آن وارد است اما عضویت در همین شورای فعلی از دید اطلاعات سپاه پنج سال زندان به جرم تبانی علیه نظام را دارد.
تاجزاده در بخش پرسش و پاسخ این جلسه نیز در پاسخ به این پرسش که سیاست های کارتر چقدر در مسیر وقوع انقلاب میسر بود، گفت: کارتر که آمد سیاستش حقوق بشر بود و البته بیشتر در این زمینه شوروی را در نظر داشت اما اگر حرفهای او قرار بود منجر به انقلاب شود صرفا نباید به ایران محدود می شد و باید مثلا عربستان هم انقلاب می شد. البته آمدن کارتر تاثیر داشت اما اینطور نبود که تاثیر اصلی با آن باشد، بلکه از آن حرفها استفاده شد و خود امام هم می گفت مگر شما نمی گویید حقوق بشر؟ ما هم مردمان حقوق بشر می خواهند.
وی افزود: باید در نظر داشته باشیم که هر نارضایتی جدی است و این نارضایتی فعلی در جامعه ما هم جدی است و اگر توجهی به آن نشود ممکن است به بی دولتی، خشونت و هرج و مرج منجر شود که در کشورهای منطقه هم شاهد آن بوده ایم، هرچند که انقلاب هم نمی شود.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به پرسشی دیگر درباره وضعیت اصلاح طلبان در شرایط فعلی و وظیفه آنان، گفت: ما در داخل از یکسو باید با هر خشونت ورزی به هر شکل مرزبندی کنیم و از حق مخالفان خود هم دفاع کنیم و در خارج هم معتقدم که احزاب اصلاح طلب باید از یک سو با ماجراجویی های حکومت مرزبندی کنند و از آن سو از فشارهای ترامپ هم انتقاد کنیم و با تمام قدرت در برابر آن مرزبندی داشته باشیم تا همه متوجه شوند که ما در سیاست داخلی، خارجی و اقتصاد و فرهنگ با اصولگرایان متفاوت هستیم.
تاجزاده ادامه داد: ما هیچ آلترناتیویی جز صندوق رای نمی شناسیم و هرکس می گوید آلترناتیو صندوق رای، خیابان است، دروغ میگوید. در کدام کشور دموکراتیک این گونه بوده که این دوم باشد؟ ولی معنایش این نیست که هر لیستی که اقای جنتی جلوی ما می گذارد را بپذیریم و به آن رای دهیم. ما باید به صحنه بیاییم اما نه اینکه فکر کنیم قرار است به همه اهداف مان جامعه عمل پوشانده شود.
این فعال سیاسی اصلاح طلب تاکید کرد: اشتباهات استراتژیک و تاکتیکی شاه باعث شد که جامعه به سمت آزادی حرکت کند و همه را علیه استبدادش زیر چتری جمع کند.
وی با اشاره به وضعیت حرکت گروه های سیاسی قانون گرا در زمان شاه، اظهار کرد: گروه هایی که مبارزات قانونی و پارلمانی می کردند حرفشان درست بود که می توان با توجه به قانون اساسی مشروطه به سوی آزادی و قانون حرکت کنیم اما مشکل آنان این بود که راهبردی برای رسیدن به این شعار نداشتند. آن هم در دولتی که مسئولیت کامل توسعه را برعهده دارد و با فروش نفت و عواید آن بی توجه به مردم و همراهی آنان بوده و به سمت طغیان گری هم حرکت کرده و نیز بخش خصوصی اش بسیار ضعیف بوده، همچنان که جامعه مدنی ضعیفی داشتیم و نیز اینکه قوه قضاییه مستقلی وجود نداشت و انحصار رادیو و تلویزیون و نیز به کار گرفتن ارتش در انجام امور سیاسی به این موارد اضافه می شد.
این عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ادامه داد: یکی از اشتباهات شاه مبارزه و برخورد او با مخالف خود در برابر مفسد بود، او در این زمینه همواره سوی مفسد را می گرفت تا با مخالف خود برخورد کرده باشد و این موضوعی است که الان هم ما را تهدید می کند.
تاجزاده تاکید کرد: مشکل مبارزان قانون گرای ما این بود که نه کسی را سازماندهی کردند، نه آموزش دادند و نه برنامه ای برای حکومت داشتند و همین سیاست صبر و انتظارشان که عملا انفعال بود نه مردم را بسیج می کرد و نه جوانان را آرام می کرد. پس بی عملی نهضت آزادی و جبهه ملی بود که موسسان سازمان های چریکی را به سمت تاسیس آن سازمان ها برد.
وی ادامه داد: در حالی که از سوی دیگر دو کاری که دکتر شریعتی و آیت الله خمینی انجام دادند مردم را حرکت داد که البته انصافا در آن زمان این پدیده که همان بسیج مردم با حربه فرهنگ و سیاست بود، اصلا شناخته شده نبود.
این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه ناامیدی از اصلاحات و قانون گرایی در کنار خودکامگی شاه مردم را به سمت انقلاب برد، گفت: در اینجا اصالت ویژه به عمل داده شد و توجه به زمان کنار رفت. یعنی مبارزان فکر کردند ما هر وقت بخواهیم می توانیم رژیم شاه را ساقط و نظام جدیدی برپا کنیم.
تاجزاده ادامه داد: بعد از اینکه فاز مسلحانه در میان گروه های مخالف راه افتاد، کار به دست ساواک و نیروهای امنیتی سپرده و هر شکنجه ای در آن مسیر توجیه شد. اما این حرکات رادیکال مسلحانه باعث شد که نه تنها رژیم متزلزل نشود بلکه در جای خود محکمتر شود و اگر حرکت مردم نبود، انقلاب به سرانجام نمی رسید.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه جامعه ما خشونت گریز است، تاکید کرد: این نشان میدهد که ما از این نظر شاید در میان ملتهای جهان نمونه باشیم که دو نهضت بزرگ در یکصدسال اخیر داشتیم و در عین حال کمترین تلفات را هم در آن تجربه کرده ایم که نشان از خشونت گریزی مردم ما دارد.
تاجزاده یادآور شد: البته ما هم باید در مورد انتخاب نخست وزیر برای بنی صدر یک بازی برد – برد تعریف می کردیم، هرچند که مجلس هم در این زمینه کاملا کاری قانونی کرده بود که از رجایی برای نخست وزیر شدن حمایت می کرد اما استفاده حداکثری از قانون در شرایطی که جامعه ملتهب است می تواند زمینه ساز بحران های بیشتر شود و از همین جا می بینیم که چطور بنی صدر با سازمان مجاهدین خلق گره خورد در حالی که به این گروه و تفکراتش هم نقد داشت.
وی در پایان تاکید کرد: بنابراین تمام تلاش اصلاح طلبان باید آزاد کردن صندوق انتخابات باشد نه قهر با آن، ما باید به همه گروههای سیاسی بگوییم که این راه رسیدن به اهداف است وگرنه درگیری و جنگ چیزی از ایران باقی نمی گذارد و راه درستی نیست و این را هم بدانیم که جامعه ما سیاسی ترین جامعه جهان و نامتشکل ترین آنان است و انتقاد به همین احزاب موجود و کنار زدن آنها خود می تواند باعث شکل گیری حزب پادگانی شود.