به گزارش سایت کلمه- در هفته آخر آبان ماه سال جاری خبری در رسانههای مدعی اصولگرایی منتشر شد مبنی بر انتشار کتابی در قالب یک دایرهْ المعارف مصور با عنوان کتاب «روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای» از سال ۱۳۱۸ تاکنون. این کتاب به گفته اخبار منتشره، روایتی از ۷۵ سال زندگی خامنهای است، روایتی از روزهای کودکی و مدرسه، روزهای مبارزه تا پیروزی انقلاب، از سالهای پرمخاطره دهه شصت، دوران ریاستجمهوری و سالهای جنگ، از ۲۵ سال رهبری از دولت سازندگی تا دولت اصلاحات و پس از آن تا امروز. روایتی از حوادث داخلی، منطقهای و بینالمللی، آمیزهای از سیاست، تاریخ، اجتماع و فرهنگ.
این تنها کتاب با عنوان رهبری در روزهای اخیر نیست. در ده روز اول آذرماه دو عنوان کتاب دیگر از خامنهای منتشر شده است. به مناسبت فرارسیدن اربعین، از سوی انتشارات انقلاب اسلامی کتاب «جاذبه حسینی» که سخنان رهبری درباره اربعین و حضرت زینب است، منتشر شد و چند روز قبلتر از جاذبههای حسینی، کتاب دیگری وارد بازار کتاب شد با عنوان: استفتائات وقف از محضر مقام معظم رهبری.
اما کتابی که از زندگی خامنهای منتشر شده است قابل تامل است. این کتاب دارای ۱۲۰۰ عکس کمتر دیده شده و منتشر نشده است، عکسهایی مستند تمام رنگی و گلاسه که مکمل متن مفصل این کتاب بوده که در بیش از هزار صفحه منتشر شده است.
برای این کتاب که در قطع وزیری به چاپ رسیده و در شمارگان ۱۰۰ هزار نسخه با قیمت ۱۴۰ هزار تومان راهی بازار کتاب شده، رقمی بیش از هفت میلیارد تومان هزینه شده است. این فقط هزینههای کاغذ و چاپ و صحافی است و بدون احتساب هزینههای تامین مطالب و احیانا خرید عکسهاست.
این تجمل و تیراژ را بگذارید کنار بازار راکد نشر و کتاب. وضعیت نشر کتاب در ایران چنان بحرانی است و این بحران هر سال عمیقتر میشود که مطابق آمار رسمی، تیراژ متوسط کتاب از بیش از ۵۲۰۰ نسخه در سال ۱۳۸۰ به کمتر از ۳ هزار نسخه در سال ۹۰ سقوط کرد و این سقوط چنان ادامه داشته که در سالهای اخیر تیراژ چاپ اول کتاب به ۵۰۰ نسخه رسید.
در حالی که تیراژ کتاب متاثر از فضای اقتصادی جامعه و رکود بازار نشر به این رقم رقت انگیز میرسد، کتاب زندگی خامنهای با ۱۰۰ هزار تیراژ به بازار در حال ورشکستگی نشر کتاب دهن کجی می کند و وارد بازاری می شود که مخاطب آن قطعا مخاطب خاص است و نه مردم.
به راستی مخاطبان کتاب تبلیغاتی درباره رهبری با قیمت ۱۴۰ هزار تومانی چه کسانی هستند؟ غیر از این است که سازمانها و ادارات دولتی و سپاه و بسیج موظف میشوند این کتاب را خریداری کنند؟ که یا در انبارها خاک بخورند و یا به مناسبتهای مختلف به خانواده شهدا و جانبازان که کتابخانههایشان پر از این کتابهای سفارشی است اهدا شود و یا اینکه نخبگان علمی و شاعران یا مهمانان خارجی که با رهبری دیدار میکنند، دارندگان آتی این کتاب خواهند بود.
اما این خرجها با چه پشتوانه مالی و از جیب چه کسانی هزینه میشود؟ رهبری که ادعای ساده زیستی دارد و مهمانان خود را بر روی زیلوهای سالن تشریفاتش پذیرش میکند، وقتی پای تبلیغات شخصی به میان می آید، چرا گشاده دستی می کند؟ برخوردهای دوگانه رهبری در مواجهه با مسایل کشوری تنها شامل محمود احمدی نژاد و سپاه و اختلاسها و… نمی شود، آن جا که پای تبلیغات و جلب محبوبیت در میان باشد، او همچنان سیاست سکوت را اتخاذ می کند و حتی میتواند خود را به بی اطلاعی بزند. شاید برای همین، در دوراندیشی چنین انتقادی انتشار کتاب عظیمی همچون این را انتشاراتی «سایان» بر عهده می گیرد.
اما دلیل انتشار این کتاب هم قابل تامل است. این کتاب توسط «جعفر شیرعلینیا» تدوین و تولید شده. او درباره هدفش از تألیف این کتاب به روزنامه کیهان گفته است: «احساس میکنم به زودی درگیر جنگی تاریخی میشویم؛ یعنی به زودی دشمنان به تاریخ و روایت انقلاب اسلامی ما هجوم میآورند و همانطور که در دوره اول انقلاب اسلامی، جنگ نظامی، در دوره سازندگی تهاجم فرهنگی، در دوره اصلاحات هجوم به اعتقادات مردم و در دوره فعلی نیز جنگ اقتصادی داریم، به زودی و در آینده جنگ تاریخی خواهیم داشت.»
«جنگ تاریخی» همان چیزی است که هنوز ۴۰ سال از انقلاب اسلامی نگذشته، از مدتها پیش آغاز شده است. سال تحصیلی ۸۸- ۸۹ آغاز نشده و فقط چند ماه از اعتراضات به انتخابات ۸۸ گذشته بود که عکس میرحسین موسوی به عنوان نخست وزیر جنگ از عکسهای کتابهای درسی مدارس حذف شد. از آن تاریخ تا امروز هیئت دولتهای دهه ۶۰ نخست وزیر ندارند و فقط رییس جمهور دارد که همان خامنهای است که تنها در یک فقره از تبلیغات برای خودش بیش از هفت میلیارد تومان هزینه میکند. آن هم فقط برای یک عنوان کتاب. از تخمین هزینهای همین کتابهای اخیر میگذریم، همانطور که از اعتبارات سفرها و بودجههایی که در استانها برای این منظور هزینه می شود، گذشتهایم.
اما این جنگ تاریخی که مصاحبه شونده کیهان از آن سخن میگوید، نه برای رهبر بلکه برای یاران انقلاب از مدتها پیش آغاز شده بود. سالهاست که در عکسهای منتشر شده در رسانهها نشانی از کسانی همچون مهدی بازرگان، موسوی خویینیها، عبدالله نوری، سیدمحمد خاتمی، ابراهیم یزدی و…. نشانی دیده نمی شود. دیگر حذف اسامی و عکسهای کسانی مانند میرحسین موسوی و مهدی کروبی و آیت الله منتظری و … که یاران صدیق انقلاب و امام بودند که جای خود دارد.
تندروها و انحصارطلبان جنگ با تاریخ را نه با حذف تنها عکسها و نامها که با خط و روش انقلاب سالهاست که پیش گرفتهاند. اما تاریخ ثابت کرده است که جنگ با تاریخ، تنها شکست را برای جنگ آوران به ارمغان می آورد و نامها می مانند بدون صرف هزینههای میلیاردی.