مقامات دولت روحانی در تهران تا ماه نوامبر و آغاز دورتازه تحریمها امیدوار بودند کمبود نفت سنگین در بازار موجب واکنش قیمتی شدیدی به تصمیم دولت ترامپ شود یا همراهی بینالمللی با این تصمیم شکل نگیرد اما این اتفاق نیفتاد.
کاراکاس برای چندمین بار طی دو سال گذشته در صدر اخبار قرار گرفته و اینبار با حذف ونزوئلا از معادلات نفتی جهان، تغییرات سیاسی این کشور بالاترین توجه را به خود جلب کرده است اما با موازنههای چندلایهای که در بازار نفت و مشتقات نفتی جهان بهوجود آمده، این تغییر سیاسی میتواند بر ایران و کل خاورمیانه اثرگذار باشد.
صورت مسئله در معادله چندمجهوله محصولات نفتی این است که طی دو سال اخیر، همزمان با افول تولید و صادرات نفت ونزوئلا در پی مشکلات اجتماعی و تحریمهای شدید آمریکا و کاهش عرضه اوپک، تولید نفت شیل در ایالات متحده جهشی چشمگیر داشته و مسیر خود را از نمودارهای قیمت و تقاضا جدا کرده است. میدانهای نفت غیرمتعارف در آمریکا و کانادا به قدری نفت خام سبک پمپ کردهاند که موازنه بازار دنیا از نفت سنگین و نیمهسنگین اوپک به سوی نفت سبک و فوقسبک تغییر جهت داده است و در کانادا به دلیل مشکل انتقال و ذخیره، میتوان نفت ۱۸ دلاری نیز خرید.
نتیجه اصلی این رخداد این است که ذخایر بنزین جهان در بالاترین سطح تاریخی خود قرار گرفته و در مقابل میزان گازوئیل و دیگر محصولات میانی روی مرز ایستاده است. توضیح اینکه، نفت خام سبک در پالایشگاه، بیش از هر چیزی بنزین تولید میکند و از آنجا که برای مدت نیمقرن، بنزین مهمترین و استراتژیکترین محصول نفتی در جهان بود، همواره قیمت نفت خام سبک و فوق سبک بالاتر از نفت سنگین و ترش تعیین میشد. در همینحال، به دلیل بهرهوری بالا و مقرونبهصرفه بودن و همچنین پیشرفت تکنولوژی موتورهای درونسوز گازوئیلی، طی دهههای اخیر اغلب خودروها در اروپا و آمریکا دیزلی طراحی و تولید شدهاند تا کمی از التهاب تقاضا برای بنزین کاسته شود اما اکنون تلاش برای تولید گازوئیل که یک محصول میانیست، منجر به تولید بنزین بیشتر میشود چراکه نمیتوان یکی را بدون دیگری تولید کرد و درنتیجه ذخایر بنزین آمریکا به اوج بیسابقه رسیده و در اروپا پالایشگاهها حتی با مشکل ذخیرهسازی بنزین روبرو هستند.
با این صورت مسئله میتوان دریافت که حذف ۴ میلیون نفت فوقسنگین ونزوئلا از بازار جهان طی دوسال اخیر، مشکل بزرگی بهویژه در آمریکا بهعنوان بزرگترین خریدار نفت این کشور پدید آورده و چین را در تولید محصولات میانی در موضع بالا قرار داده است. اکنون با فاز تازهای که در تحولات سیاسی کاراکاس آغاز شده، آمریکا بلافاصله از مخالفان مادورو اعلام حمایت کرده و تلاش میکند اندک صادرات این کشور را هم قطع نماید اما دو تولید کننده دیگر نفت سنگین نیز مشکلات کم و بیش جدیای برای ارائه دارند. مکزیک بهدلیل اختلافاتی که با دولت ترامپ دارد و وضعیت افت اقتصادی خود، توان افزودن بر تولید نفت سنگین را نداشته و ایران هم با اوجگیری تقابل سیاسی میان تهران و واشنگتن، دست کم یک و نیم میلیون بشکه از صادرات خود را از دست داده است.
نکته بعدی در بازار اینروزها، الاکلنگ قیمت برنت و سبد اوپک است؛ قیمت برنت در یک چرخه ثابت، طی ماههای گذشته بین ۵۵ تا ۶۰ دلار بهازای هر بشکه نوسان کرده و واکنش سبد اوپک به این نوسان بسیار کندتر از حرکت نفت دریای شمال بوده به این معنا که در بسیاری از روزهای بازار، قیمت سبد اوپک، برخلاف رویه سنتی، بالاتر یا بسیار نزدیک به قیمت برنت تعیین شده، درنتیجه مشتریان زیادی در اروپا تمایل به خرید نفت تولیدی در دریای شمال داشتهاند که هزینه حمل آن بسیار ارزانتر از نفت خاورمیانه تمام میشود. گواه این چرخش را میتوان در رقابت میان تولیدکنندگان خاورمیانه برای بازار چین و هند و آسیا مشاهده کرد که موجب شد عربستان در ماه دسامبر ۲۰۱۸، دوباره تخفیفهای چین را برقرار کند.
معنی مادورو برای حامیان
جدا از مناسبات سیاسی و ژئوپولتیک در روابط بین کشورها با ونزوئلا، ردپای سیاه و سنگین نفت را میتوان در میان کشورهایی که از تداوم مادورو حمایت کردهاند دید.
چین، حداقل طی دوسال اخیر، میلیونها بشکه نفت فوقسنگینی را که قبلا پالایشگاههای تگزاس خودشان از زیر پای چاوز و شاگردش بیرون میکشیدند و میخریدند، تقریبا بدون پرداخت وجه نقد و در قبال برخی کالاهای اساسی یا تسویه وامهای پرداختی به دولت کاراکاس، دریافت کرده و زنگ خطر اتاقفکرهای انرژی در آمریکا را بهصدا درآورده است. در هفتههای اخیر بارهای شاهد هشدار کارشناسان نفتی آمریکا درباره جلو افتادن چین در محصولات میانی از نفت سنگین بودهآیم و طبیعیست که پکن از برقراری دوباره رابطه شرکتهای نفت ینگه دنیا با ونزوئلا خوشنود نبوده و خواهان تداوم وضع فعلی باشد اما در قبال هرگونه توافقی در حوزه تعرفههای تجاری، این همراهی استراتژیک را روی میز میگذارد.
روسها در زمینه دریافت نفت فوقسنگین ونزوئلا وضعیتی شبیه چینیها دارند اما مقدار دریافتیشان کمتر است و در مقابل نیز جز گندم و استهلاک وام، چیز دیگری نمیدهند. از سوی دیگر، مسکو مثل همیشه به آمریکای مرکزی و جنوبی علاقهمند است و هیچگاه حیات خلوت واشنگتن را بهسادگی ترک نکرده است. برای پوتین، ونزوئلا و هر همپیمان خارجی دیگری فقط حکم یک برگ برای «سور زدن» به آمریکا و اروپا را دارد و در مقابل امتیازی نهچندان دندانگیر هم آنرا رها میکند.
در این بین وضعیت ترکیه و ایران کمی پیچیدهتر و متصل به تحریمهای واشنگتن علیه تهران است. ترکها تنها مشتریان نفت ایران هستند که هم معافیت دریافت کردهاند و هم همچنان راههای سنتی و چندین ساله قاچاق و ارزانخریدن نفت ایران را برقرار نگهداشتهاند و از این مسیر درآمدهای پنهان و امنیت انرژی عیانی دارند. ترکیه همزمان یک بهره دیگر از این وضعیت میبرد و آن افزایش ترانزیتهای نفتی از تنگههای داردانل و بوسفور است. تحریم در وضعیت فعلی، همه این درآمدها را برای آنکارا برقرار نگهمیدارد اما جدی شدن شرایط علیه ایران، نیمهی خاکستری و غیرشفاف را بهشدت با خطر مواجه میکند.
آخرین و مهمترین قطعه این پازل، ایران است. مقامات دولت روحانی در تهران تا ماه نوامبر و آغاز دورتازه تحریمها امیدوار بودند کمبود نفت سنگین در بازار موجب واکنش قیمتی شدیدی به تصمیم دولت ترامپ شود یا همراهی بینالمللی با این تصمیم شکل نگیرد اما این اتفاق نیفتاد. اکنون با از دست رفتن نزدیک به ۶۰درصد از صادرات نفت خام و معافیتهایی که برای ۴۰درصد باقیمانده امکان دریافت پول نمیگذارد، دولت ایران طی کمتر از شش ماه در نقطهای مشابه دولت ونزوئلا قرار گرفته با این تفاوت که اقتصاد مادورو با کمک ارتش و پلیس ضدشورش توانست بیش از دوسال این فرآیند را تاب آورد. درصورتیکه دولت انتقالی خودخوانده و مورد حمایت آمریکا در ونزوئلا قدرت را دردست گیرد، تولید نفت این کشور تا تابستان ۲۰۱۹ به وضعیت پیش از تحریمها باز خواهد گشت و شرکتهای آمریکا در کنار نفت فوقسبک شیل، نفت فوقسنگین ونزوئلا را نیز به بازار سرازیر میکنند و این بدان معنی خواهد بود که هیچ مانع یا نگرانیای برای به صفر رساندن قطعی معافیتها و اجرای یک تحریم سفت و سخت نفتی علیه تهران باقی نخواهد ماند.
منبع:سایت زیتون