روز گذشته دستگاه تبلیغی صدا وسیما با انتشار ویدیویی با عنوان “طراحی سوخته” کوشید پرده بر واقعیتهای تلخ جامعهی ایران بکشد و اعتراضهای مردم از جمله کارگران به شرایط سخت زندگیشان را توطئهی “بیگانگان” و سناریوی از پیش طراحی شده جا بزند. این ویدیوی رسوا ترکیبی است سرهم بندی شده از اسم چند حزب و سازمان اپوزیسیون، پارههایی از برنامههای تلویزیونهای فارسی زبان ماهوارهای، سخنان برخی چهرههای فعال یا سابقاً فعال و “اعترافات” بازداشتیهای اخیر اعتراضهای شرکت نیشکر هفت تپه: اسماعیل بخشی، علی نجاتی و سپیده قلیان. این مونتاژ قرار بوده است سناریویی را به نمایش بگذارد تا معترضان و منتقدان بترسند و افکار عمومی مجاب شود. قصهی این سناریو اما چنان کهنه و نخنما و مشحون از عناصر تکراری است که حتی در ساده دلترین مخاطبان جز ملال و تاسف برنمیانگیزد. نزدیک به چهار دهه است که این گونه ویدیوها با عناوینی چون “هویت”، “چراغ”، و. . . در دم و دستگاه تبلیغاتی حاکمیت و دولت مجریاش ساخته میشود و هر بار یک قصه را مکرر میکند و با هر تکرار بیشتر به ضد خود بدل میشود. در توضیح این تغییر و تبدیل همین بس که اگر تا پیش از این، “اعترافکنندگان” در عذاب و آزار ناشی از مصاحبههای اجباری و تهدیدهای هموارهی دستگاه امنیتی، ناگزیر سکوت میکردند، امروز با صدای بلند شکنجه و اعترافگیری را موضوع گفتگوی جامعه میکنند. “طراحی سوخته” که آمده است تا موضوع شکنجهی بازداشتشدگان هفت تپه را توجیه، و به زبان دقیقتر، لوث کند و آن را از ذهن و زبان مردم بیندازد و سروصدایش را بخواباند، خود به موضوع دیگری برای گفتوگو و اعتراض بدل شده است.
“اعترافگیری” در سادهترین نقش خود سرکوب آزادی بیان است. آزادی بیان فقط آزادی در “گفتن” نیست، آزادی در “نگفتن” نیز هست. اگر کسی را به هر دلیل مجبور کنند بگوید، بنویسد، به نمایش درآورد آنچه را نمیخواهد و نمیپسندد، آزادی بیانش نقض شده است. سخنی که با سلب اختیار و آزادی از انسان به زبان بیاید بیاعتبار و بیارزش است و باید آن را در ردیف هذیان قرار داد. زیرا عامل اعتباربخش سخن، یعنی اختیار آدمی، در آن وجود ندارد.
“اعترافگیری” و نمایش تلویزیونی آن در طی چهار دههی اخیر مقدمهی یورش بیشتر به منتقدان و معترضان بوده و نقش توجیهگر سرکوبهای آتی را بر عهده داشته و در کنار این، به ایجاد رعب و وحشت میان مردم دامن زده است.
“اعترافگیری” در اغلب موارد با فشار و تهدید و شکنجهی اعترافکننده ممکن میشود و یکی از هدفهای آمران و عاملان آن تحقیر شخصیت و منزوی کردن معترضان و منتقدان است.
کانون نویسندگان ایران اعترافگیری و نمایش آن را محکوم میکند و خواهان لغو و ممنوعیت کامل این روشهای عوامفریبانه است.