جمعی از زندانیان سیاسی زندان اوین در ارتباط با حوادث ناگوار اخیر در کشور از جمله واژگونی بخاری نفتی در مدرسه غیر انتفاعی اسوه حسنه زاهدان و سقوط اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات بیانیه ای صادر کردند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
هنوز درد ناشی از سوختگی منتهی به فوت کودکان بی گناه در حادثه واژگونی بخاری نفتی در مدرسه غیر انتفاعی اسوه حسنه زاهدان التیام نیافته بود که حادثه غمبار دیگری جامعه را به شدت متاثر نمود.
مرگ جانسوز ۱۰ دانشجو و مصدومیت تعدادی دیگر در واقعه سقوط اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات از دانشگاههای مهم تحصیلات تکمیلی، یک بار دیگر این واقعیت را به اثبات رساند که گویا برای برخی مسئولان کشور، کم بهاترین چیزها جان فرزندان این ملت است.
در کشورهای توسعه یافته، پژوهندگان علم، به ویژه دانش آموزان و دانشجویان، مهم ترین سرمایه یک جامعه تلقی می شوند و مسئولان این کشورها، عالی ترین امکانات رفاهی را در اختیارشان قرار می دهند، اما در کشور ما کالایی سازی آموزش به پیدایش مافیای موسسات رنگارنگ راهیابی به دانشگاه در آموزش و پرورش و توسعه بی رویه واحدهای دانشگاهی کم کیفیت بدون توجه به زیر ساختهای اشتغالزایی در آموزش عالی منجر شده است و متاسفانه به آن افتخار می شود. علم آموزان تنها به ابزاری برای کسب درآمد محسوب می شوند و پس از پایان تحصیلات و حتی طی دوران تحصیل از تامین نیازهای حداقلی آنان نیز خودداری می شود.
بی جهت نیست که آمار فرار مغزها همواره روند افزایشی داشته است و حاصل سرمایه گذاری از جیب ملت برای تربیت نخبگان، به راحتی روانه کشورهای توسعه یافته می شود. و کم توجهی به تخصص در کنار تعهد در نظام اداری کشور و چسبندگی بسیاری از مسئولان شیفته خدمت به مناصب تا لحظه مرگ، عملا به مانعی بزرگ در مسیر چرخش نخبگان به عنوان لوازم اصلی دموکراسی تبدیل شده است.
به راستی آیا مایه شرمندگی نیست که دانش آموزان و دانشگاهیان با وجود پرداخت شهریه های سنگین، آن هم در شرایط پر فشار اقتصادی از حداقل امکانات رفاهی محروم بوده و خانواده هایشان باید نگران حوادث ناشی از استفاده وسایل غیر استاندارد در محیط های آموزشی باشند؟!
آیا نباید به حال این ملت گریست، وقتی که گفته می شود تعداد تلفات جاده ای کشور به واسطه استفاده از خودروهای بی کیفیت تولید شده در داخل، آن هم توسط عده ای خاص از آمار کشته های برخی جنگها بیشتر است؟!
آیا به صرف سرزنش برخی و محکوم کردن و برکناری برخی دیگر می توان از تکرار حوادث ناگوار در آینده جلوگیری کرد؟ شوربختانه وقوع حوادث پی در پی که هرکدام از دیگری دردناکتر است باعث شده که از حساسیت مسئولان و شاید مردم به تدریج کاشته شود وعمق فاجعه های رخ داده به درستی درک نشود، فجایعی که هرکدام به تنهایی قابلیت ایجاد تغییرات گسترده در سیاستها و استعفاهای دسته جمعی مدیران توسعه یافته را داراست.
باید اذعان کرد که این وقایع بیش از هر چیز تجلی سیاستهای خصوصی سازی در حوزه آموزش است.
اینجانبان ضمن ابراز همدردی با خانواده های محترم داغدار و آرزوی آرامش ابدی برای دانشحویان جانباخته، انتظار داریم مسئولان با تغییر سیاستها و رویکردهای نامناسب آموزشی از بروز حوادث مشابه جلوگیری کرده حداقل استفاده از خودروهای فرسوده را که باید از آنها به عنوان ارابه های مرگ یاد کرد ممنوع نمایند.
لازم به ذکر است در شرایط فعلی کشور که هیچ چشم انداز امیدوارکننده ای برای دانش آموزان، دانشجویان و در کل نوجوانان و جوانان این مرزو بوم مشاهده نمی شود، شایسته نیست حق حیات نیز از ملت مظلوم ایران که به انواع و اقسام مصیبتها مبتلا شده اند، سلب گردد.
حامد آئینه وند، آریاسب باوند، محمود بهشتی لنگرودی، محمد حبیبی، حسین سرلک، اسماعیل عبدی، روزبه مشکین خط، رضا ملک، تقی نظری