علی هزینههای سربه فلک کشیدهی درمان را مهمترین دغدغهی خود میداند: سال قبل، پول داروهایم میشد ماهی ۶۰۰ هزار تومان؛ الان شده یک میلیون و هفتصد هزار تومان؛ فقط همین یک قلم نیست که، دستگاه اکسیژنِ ۵ کیلویی از ۴.۵ میلیون رسیده به ۱۳ میلیون، هزینه ویزیت پزشک دوبرابر شده و ……
به گزارش خبرنگار ایلنا، پیرمرد صدایش خسته است؛ رنجور از بیماریِ مدامِ ریه که عذابش میدهد: نفستنگی امانم را بریده است.
پیرمرد، معدنکار بازنشسته است؛ کارگر سابق معدن البرز غربی. در سالهای اوج و رونقِ معدن، آنجا کار میکرد؛ جوانیاش را پای ذغالسنگ و «سنگرود» گذاشت اما ریههایش از بخار ذغالسنگ و استنشاق دود معدن، آماس کردهاست. سالهاست درگیرِ «انسداد حاد ریوی» است:
«به فرزندانم میگویم هنوز دارو دارم؛ به دروغ میگویم داروهایم تمام نشده تا نگران و دستپاچه نشوند؛ نمیخواهم به خاطر من به دردسر بیفتند؛ نمیخواهم از خرج خانوادهشان بزنند و برای منِ پیرمرد هزینه کنند؛ دوندگی پای آنهاست، پولش را که دیگر باید خودم بپردازم….»
علی، که سالهای جوانی را به تندی در معدن سنگرود به میانسالی و کهولت گره زد، بازنشسته صندوق فولاد است. او حالا مدتهاست که به خاطر بیماری حاد ریه کمتر مسافرت میکند و بیشتر خانهنشین است در خانهاش در «جیرندهی رودبار» در همانجا که بیشتر سالهای عمرش را گذرانده، با هیولای نفستنگی دست و پنجه نرم میکند؛ هیولایی که از ابتدای سال تا امرز، روز به روز مهیبتر شدهاست.
حدود دو میلیون تومان؛ هزینه ماهانه دارو
داروهای علی جزو داروهای خاص هستند؛ او کارت صعبالعلاجی هم دارد اما این داروها نه در جیرنده که در هیچکجای گیلان و مازندران هم پیدا نمیشوند؛ باید هر ماه بیاید و تهران و داروها را از هلال احمر و ۱۳ آبان بخرد؛ از معدود داروخانههای کشور که داروهای باکیفیت برای بیماریهای انسداد ریه در بساطشان پیدا میشود؛ این کار سخت، یعنی تهیه دارو و ارسال آن به مقصدِ جیرنده، به عهده فرزندش افتاده؛ پسرش که ساکن تهران است و هر ماه چند روزی را مجبور است از کار بزند، مرخصی بگیرد و برود سراغ درمانگاه فولاد و داروخانههای سطح شهر؛ او ابتدا باید برود سراغ داروخانه، بعد هم به درمانگاه صندوق و نمایندگی «بیمه ملت» مراجعه کند تا بتواند هزینه داروها را از بیمه بگیرد؛ این مسیر سادهای نیست و کلی دوندگی دارد.
از ابتدای سال جاری، هزینههای دارو و درمان به خصوص برای بیماریهای خاص و صعبالعلاج به شدت افزایش یافته؛ دلار که گران شد؛ یکی از بخشهایی که بیشترین افزایش هزینه را متحمل شدند، بخش سلامت بود؛ در این چند ماه گذشته، قیمت داروهای وارداتی روز به روز بالا رفت تا امروز که داروهای علی به یک میلیون و پانصد هزار تا دو میلیون تومان در ماه رسیده؛ هزینهای که باید هر ماه پرداخت شود.
علی صدایش خشدار است؛ معلوم است که گرفتار نفستنگی است: اگر میتوانستم از سر و ته داروها بزنم، حتماً این کار را میکردم اما نمیشود؛ حتی اگر یکی از این داروها را برای چند روز مصرف نکنم، نفسم کامل میگیرد؛ ماه پیش داروهایم یک میلیون و هفتصد هزار تومان شد و این ماه یک میلیون و پانصد هزار تومان!»
درآمد علی به زورِ «همسانسازی» به دو میلیون تومان در ماه رسیده؛ سال گذشته بعد از اجرای همسانسازی، مستمری این معدنکار بازنشسته زیاد شد و بعد سالها رسید به دو میلیون تومان؛ حالا هر ماه باید همه این پول را بدهد پای دارو و آن وقت منتظر بماند که چه زمان بیمه، بخشی از این هزینه کلان را پرداخت میکند؛ اما امورات زندگی چطور باید بگذرد؛ این را فقط خدا میداند….
دو ماه انتظار برای دریافت هزینههای دارو
بعد از عقد قرارداد صندوق فولاد با «بیمه ملت» قرار بوده، تاخیر در پرداختِ هزینهی نسخ دارویی کاهش یابد؛ علی میگوید: معالاسف این اتفاق نیفتاده؛ مخصوصاً از ابتدای امسال، زمان انتظار ما بازنشستگان طولانیتر شده؛ الان زمان انتظار به دو ماه هم رسیده؛ من بازنشسته گاهی دو ماه صبر میکنم تا بیمه ملت، هزینه داروها را به من برگرداند.
او که رنج انتظار را بارها تجربه کرده و بارها ماهها دست خالی منتظرِ پرداخت پول داروهایش بوده، ادامه میدهد: با خودشان نمیگویند بازنشستهای که ماهی دو میلیون تومان میگیرد؛ از کجا بیاورد ماهی یک میلیون و پانصد یا هفتصد هزار تومان بدهد دارو؟ آخر بقیه امورات زندگی را چطور گذراند؟ چطور دو ماه منتظر بماند تا بخشی از این پول برگردد؟!
خواسته علی، تسهیل و سرعتبخشی به پرداختهاست؛ میگوید حالا که دارو گران شده و میگویند کاری نمیتوانند بکنند که ارزان شود، لااقل بیمه ها را مجبور کنند که زودتر پول بازنشسته ها را برگردانند؛ اگر این گردش پول سریعتر انجام شود، لااقل میتوانم داروهایم را به موقع بگیرم؛ اگر قرار باشد پول داروهای این ماه را با ماهها تاخیر بگیرم، چطور ماه بعد پول داروهایم را بپردازم؟!
بازنشسته باید پایان هر ماه، پول داروی آن ماه را بگیرد
نوروزی (روابط عمومی صندوق بازنشستگی فولاد) در این رابطه میگوید: زمان پرداخت هزینه نسخ به دو ماه نمیرسد؛ هر ماه روی فیش حقوقی بازنشستگان، هزینههای دارو واریز میشود؛ البته باید قبل از پانزدهم هر ماه، نسخهها را تحویل بیمه ملت بدهند.
او در پاسخ به انتقاد بازنشستگانی مثل علی که میگویند گاهی باید دو ماه صبر کنیم تا پول داروها به حسابمان بیاید، میگوید: تمام هدف و برنامه ما این است که زمان کوتاه شود. همه اقدامات لازم را انجام دادهایم تا از این به بعد، بازنشسته، پایان هر ماه، پول داروی آن ماه را بگیرد.
امیدواریم به زودی تعداد داروخانههای طرف قراردادِ صندوق زیاد شود
یکی دیگر از مشکلات بازنشستههایی مثل علی که از بیماریهای خاص مانند انسداد ریه رنج میبرند، این است که داروهایشان در هر داروخانهای پیدا نمیشود. علی میگوید: داروخانههای طرف قرارداد بیمه ملت محدودند؛ آن داروخانهها داروهای من را ندارند؛ نمیدانم چرا با داروخانههای بزرگ و معتبر مانند ۱۳ آبان و یا هلال احمر قرارداد نمیبندند؟!
نوروزی در رابطه با این مساله نیز توضیحاتی دارد: بازنشستهها بهتر است داروهایشان را از داروخانههای طرف قراردادِ بیمه ملت تهیه کنند؛ در تکاپو هستیم که بیمه ملت قراردادها را افزایش دهد؛ به خصوص در شهرستانها؛ امیدواریم به زودی تعداد داروخانههای طرف قراردادِ صندوق زیاد شود.
بعضی از داروها خاص هستند؛ واقعا «خاص»؛ تا حدی که بیمار باید حتماً باکیفیتترین نمونه را تهیه کند؛ اگر دارو فقط «کمی» بیکیفیت باشد، برای بیمار مشکل درست میشود؛ علی، تجربه این مشکل را دارد: یک بار یکی از داروها را ایرانی گرفتم، انگار اصلاً کیفیت نداشت؛ بعد از پنج روز، به نفس نفس افتادم؛ انگار ریههایم قفل کرده بود؛ مجبور شدم بروم دوباره همان داروی گران خارجی را بخرم.
او در پایان گفتگو، هزینههای سربه فلک کشیدهی درمان را مهمترین دغدغهی خود میداند: سال قبل، پول داروهایم میشد ماهی ۶۰۰ هزار تومان؛ الان شده یک میلیون و هفتصد هزار تومان؛ فقط همین یک قلم نیست که؛ دستگاه اکسیژنِ ۵ کیلویی از ۴.۵ میلیون رسیده به ۱۳ میلیون؛ هزینه ویزیت پزشک دوبرابر شده و ……
میشود تصور کرد که علی در خانهی دنج و ساکتش در جیرندهی رودبار نشسته و با اضطراب، جعبهی داروهایش را میپاید؛ میشود تصور کرد که نگران است؛ نگران تمام شدن داروهای گرانقیمت. میشود تصور کرد که چه روزگار سختی را میگذراند یک بازنشسته فولاد؛ یک معدنکارِ سالخورده با ریههای آماس کرده….
گزارش: نسرین هزاره مقدم