حسن روحانی در ماههای اخیر به درستی دلواپس ایجاد فضایی از یاس و ناامیدی در جامعه شده است اما راه امیدآفرینی را اشتباه میرود. چه در حوزه اقتصادی، چه در موضوعات سیاسی – اجتماعی و چه آنچه در سیاست خارجی میگذرد
رییسجمهور در جمع دانشجویان جملهای تکراری را بر زبان آورد که بر خلاف دفعات ابتدایی بیان این جمله از سوی او دیگر نه حلاوتی داشت و نه لبخندی از رضایت را بر لب دانشجویان مینشاند. او گفت: «ما دانشگاه امن میخواهیم، نه دانشگاه امنیتی» همزمان با شعاردهی رییس دولت جمعی از دانشجویان در بیرون سالنی که جهت حضور روحانی قُرُق شده بود مشغول اعتراض بودند، اعتراض به خیلی موضوعات از جمله همین «امنیتی شدن دانشگاه» . آنان به این اعتراض داشتند که چرا دانشجویانی در دولتی که رییسش شعار زیبای «دانشگاه امن و نه امنیتی» را سر میدهد در همین چند ماه پیش با پروندههایی پر و پیمان باید به دستگاه قضایی مراجعه میکردند و در نهایت هم با حکمهای چند سال حبس مواجه شدند؟
حالا دیگر نزدیک به شش سال از عمر دولتی که اصلاحطلبان با همه سرمایه خود از آن حمایت کردند گذشته است و هر چقدر هم صبور باشیم امروز، روز حساب است. بر فرض که دولتیها در روز دانشجو از نقد و اعتراض دانشجویان خود را فراری داده باشند آیا در واقعیت و ناامیدی ایجاد شده برای این قشر و سایر اقشار جامعه تفاوتی ایجاد میشود؟ ! پرسش اساسی از آقای رییسجمهور آن است که تا کی قرار است به «گفتار درمانی» و «امید درمانی» ادامه دهید؟ تا کجا قرار است به سرمایه اجتماعی عظیمی که در انتخابات۹۶ با «بیست هزار آرزو» به شما رای دادند پشت کنید؟
موضوع پروندههای دانشجویان بازداشتی دیماه ۹۶ که مسئلهای فراتر از دولت نیست و ریشه آن به گزارش نهاد امنیتی زیرمجموعه دولت بازمیگردد، چرا برای این اتفاق ناامیدکننده پاسخگویی وجود ندارد؟ حسن روحانی در ماههای اخیر به درستی دلواپس ایجاد فضایی از یاس و ناامیدی در جامعه شده است اما راه امیدآفرینی را اشتباه میرود. چه در حوزه اقتصادی، چه در موضوعات سیاسی – اجتماعی و چه آنچه در سیاست خارجی میگذرد؛ همه و همه در مسیر نادرستی است با این تصور که این مسیر به امیدآفرینی منجر میشود! در اقتصاد از «حباب» میگوید، در سیاست خارجی از «پیروزیهای حقوقی» و در موضوعات داخلی هم «امید درمانی» را تجویز میکند.
در حالی که نه آن بلایی که بر سر مردم آمده حباب است، نه آنچه پیروزیهای حقوقی و سیاسی برابر آمریکا میخواند کمکی به بهبود وضعیت معیشت مردم میکند و نه گفتن از امیدهایی واهی و بی سرانجام سبب غلبه بر ناامیدی همگانی خواهد شد. به نظر میآید تنها راه صحیح عبور از این وضعیت در ابتدای امر پذیرش وضعیت بحرانی است. تا زمانی که مسئولان وجود «بحران» را منکر میشوند بدیهی است که دست نیاز به سوی درمانگران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دراز نخواهند کرد و حتی آنان که دلسوزانه در پی نجات ایران هستند را به اشکال مختلف میرانند. کوتاه سخن؛ زمان اندک است و ایرانِ ما در لبه پرتگاه. ادامه مسیری که دولت در حال طی کردن آن است همه را دچار مشکل خواهد کرد؛ از مردم تا دولت و سایر ارکان کشور.
بهارنیوز