با سلام و تهیت خدمت مردم شریف ایران
در این چند ماهه اخیر هر چه فحش و فضیحت بلد بودید و در کیسه داشتید به اینجانب دادید. ماههاست که مورد الطاف شما قرار گرفتهام. تا امروز فرصت نشد که آنچه به من رفته را برای همگان توضیح دهم. نه به رسانهای دسترسی داشتم نه صدایم به جایی میرسید. اگر فکر میکنید من خود بالا رفتم و مقدمات فقر و بدبختی شما را فراهم آوردم اشتباه میکنید. همانطور که پایین آمدن امروز من به اختیار خودم نبود، بالا رفتنم هم به اراده خودم نبود.
روزی حدفاصل چهارراه استانبول تا سر منوچهری را قدم میزدم که ناگهان عدهای از اطراف محاصرهام کردند. جلوی دهانم را گرفتند و به نقطه نامعلومی بردند. دستانم را بستند و من را بالا کشیدند. چند روز یکبار من را بالا میکشیدند و شدت و قدرت فحشهای شما بیشتر میشد. نمیدانم چه کسانی بودند ولی فقط میدانم که خودم بالا نرفتم. من دیروز صبح توانستم از دستشان فرار کنم. همانهایی که من را بالا میبردند در 48 ساعت گذشته من را پایین کشیدند و وقتی که علت این کارشان را جویا شدم، با مشت محکم به دهانم کوفتند و گفتند: در کار بزرگترها دخالت نکن. رنجآورتر از همه اینها این است که وقتی هم که پایین آمدم باز هم عدهای با تمام وجود هر چه از دهانشان در آمد به من گفتند. اینبار تعدادشان کمتر بود اما شدت فحشهایشان بیشتر!
لذا از شما مردم فهیم و شریف خواهشمندم من را در این بالا و پایینها مقصر ندانید. من خودم هم مثل شما یک قربانی هستم.
جهان صنعت