دور بعضی از مغازههاي فروش لوازمالتحرير خلوت و هرکدام تک و توک مشتري دارند. مشتريهايي که بيشتر قيمت ميگيرند تا اينکه بخرند. خيليها حال حرف زدن هم ندارند.
اگر این روزها برای خرید لوازمالتحریر گذری به فروشگاههای لوازم التحریرفروشی یا بازار بین الحرمین تهران که راسته فروش لوازم التحریر در آن است زده باشید، چهره مادران و پدرانی را که از بالا رفتن ناگهانی قیمتها حیرت زده و نالان هستند، دیدهاید. اوضاع در راسته خیابان منوچهری تهران که در آن بورس خرید کیفهای مدرسه بوده نیز همینطور است.
کیفهای عروسکی چینی آبی و صورتی که زیبایی عروسکهای روی آن شاید تا چند ماه هم دوام نیاورد و صورت عروسکهای زیبا تبدیل به چهرههای بی لب و دهن و چشمی میشوند که هر روز در دست بچهها به مدرسه میروند و بازميگردند. کیفهای چینی که برای خریدشان باید به اندازه یک کیف چرمی در سال گذشته هزینه کرد و در نهایت روزهای آخر سال را با التماس گذراند. این جمله را در بازار لوازم التحریر تهران زیاد از دهان پدر و مادرها میشنوید که «پول ندارم» اینجا بازار بین الحرمین تهران است.
بورس لوازم التحریر. یعنی هر پدر و مادری که بخواهد با هزینه مناسبتری برای بچه هایش لوازم التحریر بخرد، سختی مسافتهای طولانی را به جان میخرد تا اندکی صرفهجویی کرده باشد. اما نسبت به سالهای گذشته تعداد مشتریانی که از این مغازه به آن مغازه میروند و قیمتها را ارزیابی میکنند تا لوازم التحریر مورد نظرشان را بخرند، خیلی کمتر است. بچههایی که با هیجان و خوشحالی میان دفترها، مدادها و خودکارهای رنگ و وارنگ،یکی را انتخاب میکنند و با هیجان به پدر و مادرهایشان نشان میدهند و پدر و مادرهایی که با تحکم یا مهربانی دفترها و مدادها را از دست بچه ها میگیرند و میگویند:« اینا خیلی گرونه!».
قیمت 100برابری لوازم التحریر
یک سری از دفترها صورتی رنگ هستند که می گویند دفتردخترونه و یکسری دیگر آبی که عکس فوتبالیستها روی آن است که می گویند دفترهای پسرانه هستند.
قیمت این دفترها که به عروسکی در بازار معروف هستند از بقیه بالاتر است. بچه همه دست میبرند و از همین دفترها میخواهند. قیمت 200 برگ از این دفترها 10 هزار و هفتصد تومان است. ملیکا با پدرش برای خرید سال تحصیلی آینده اش به بازار آمده است.
تند تند دفترها و مدادها را برمیدارد و هیجانزده بالا و پایین میپرد. اما با دیدن حرکت ابروی پدر که بالا میپرد به نشانه اینکه نه، لوازم التحریر انتخابیاش را روی میز میگذارد و میرود دنبال بعدی. میرسند به دفترهای با جلد مقوایی معمولی که روی آن با طراحی خطی مشکی عکس یک پاندا روی مقوای زرد رنگ چاپ کردهاند. ملیکا دفتر40 برگ با جلد مقوایی را با بی میلی برمیدارد و جلوی پدر میگذارد و این بار هم ابروی پدر به نشانه نه بالا میرود. ملیکا با موهای مشکی و بلوز و شلوار تریکوي قرمزی که پوشیده ناگهان بالا میپرد و فریاد میزند:«اینم نمیتونی بخری؟» ناگهان تمام حواس مردم و بازاریها به پدر و دختر جمع میشود. پدر دفتر را از دست ملیکا میگیرد و میگوید:«چند تا از این میخوای؟» ملیکا در ذهنش حساب و کتاب میکند و میگوید:« چهار تا از این 40 برگها بخر»…. یکی از بازاریها این تصویر را میبیند و میگوید: «امسال سال عجیبی است. بعضیها حتی نمیتوانند همان دفترهای قیمت پایین را برای بچههایشان بخرند. قیمت ها نسبت به پارسال در بعضی از اقلام لوازم التحریر 120 درصد افزایش داشته است. بعضی از لوازم التحریر هم افزایش 50درصدی داشته است. ما هر روز پدرو مادرهایی را میبینیم که چشم های پر از اشکشان را از بچههایشان پنهان می کنند چون توانایی خرید لوازم التحریرهایی راکه با قیمت حداقلی در بازار هستند هم ندارند. قیمت دوتا مداد و سه تا دفتر را حساب میکنیم و ناگهان میشود 150 هزارتومان. ما هم خجالت می کشیم اما باید چه کار کنیم؟ بازار افتضاح است، هيچ وقت اين طور نبود. یک جعبه مداد رنگی بیکیفیت شده 20 هزارتومان. جامدادیهایی که مادرها خیلی راحت میتوانند در خانه با یک تکه پارچه و زیپ بدوزند،شده 20 هزارتومان». پدر و مادری که میگویند همه خریدهایشان را کردهاند برای خریدن یک جعبه مدادرنگی ارزانتر تمام بازار را زیر پا گذاشتهاند. مدادرنگیای که هفت هزار تومان باشد. بالاخره مداد رنگی را پیدا میکنند که 12 رنگش 12 هزارتومان است.
پسر 12 سالهشان مداد سورمهای را از جعبه بیرون می آورد و روی تکه کاغذی میکشد. مداد به سختی روی کاغذ تکان میخورد و رنگی که روی کاغذ به جا میماند، خاکستری است تا سورمهای. پسربچه میگوید:« بابا این از اون مدادهایی که پارسال خریده بودی جنسش بدتره». پدرش میگوید:« مثل پارسال از همون مدادرنگیهای دوستات استفاده کن». یکی از فروشنده ها درباره قیمت لوازم التحریر میگوید: «دفتر 200 برگ که پنج هزارتومان بوده شده 11 – 10 هزار تومان.
دفتر صد برگ بوده دو هزار و 500 تومان، شده 6هزارتومان… در واقع همه چيز دوبرابر شده و بر همين اساس فروش خيلي پايين آمده است.
هميشه اين موقع اينجا پر از خبرنگار بود و ميآمدند عکس مي گرفتند. اما الان پايين را ببين! وضعيت بدي است. تازه ميگويند اين وضعيت خوب است و از اين بدتر هم ميشود. جنس هاي الان مال دلار چهار تومان و پنج تومان است، نه دلار 10 هزار توماني».
لوازم التحریرهایی که روز اول مدرسه خراب می شوند
دور بعضی از مغازههاي فروش لوازمالتحرير خلوت و هرکدام تک و توک مشتري دارند. مشتريهايي که بيشتر قيمت ميگيرند تا اينکه بخرند. خيليها حال حرف زدن هم ندارند. زني مشغول خريد است و همسرش پشت سرش ايستاده و پسر کوچکش را روي دوش گرفته. از آنها ميپرسم قيمتها چطور است، زن ميگويد: «پارسال با 100تومان همه چيز خريدم اما امسال چهارتا تيکه خريده ايم شده 100 تومان تازه کلي جنس ديگر هم مانده که بايد براي پسر و دخترم بخرم».
دفتر فوتبالیستها، دفتر باربی و…شخصیتهای عروسکی و کارتونی هستند که بچهها آن را دوست دارند و طبیعی است که قیمت این لوازم التحریرها نسبت به بقیه بالاتر باشد. قیمت یکی از مدلهای دفترهای باربی 85 هزارتومان است. پیرمردی که در حجرهاش روی صندلیاش تکیه داده و از دور همه چیز را تماشا میکند، میگوید:«امسال چه بر سر ما آمد. جنسهایمان را با دلار چهارهزار و 200 تومان خریده ایم اما گمرگ مانده و الان ميگويند بايد با دلار هشت هزارتوماني حساب کني تا اجازه ترخيص بدهيم. الان ماژيک وايت برد که من دارم قيمت ميگيرم شده جعبه اي 36هزارتومان درحالي که 12 تا 13هزارتومان بود. يکي دو ماه پيش شد 22 تومان اما يکدفعه شد 36 هزار تومان،اين غيرقابل توجيه است. يعني هر دانه ماژيک هزارتوماني شده سه هزار تومان. ما که هزار و 500 فروختهايم از کجا بياوريم سه تومان بخريم؟»لوازمالتحریرهایی هستند که همان روز اول مدرسه خراب میشوند. مدادهایی که با یکبار شکستن نوکشان آنقدر نرم است که باید مدام آنها را تراشید و درنهایت یک مداد سالم از آنها بیرون نمیآید. دفترهایی که آنقدر کاغذشان نرم است که با یکبار پاک کردن پاره میشوند. پاک کنهایی که به جای پاک کردن کاغذهای سفید را سیاه میکنند. فرض کنید دانش آموزی روز اول مدرسه وقتی بچهها در حال گوش داد به درس هستند و تکالیفشان را انجام میدهند، حواسش به مداد،خودکار و دفتری برود که کیفیت ندارد و در حال خراب شدن است. نه درس را میفهمد و نه در کلاس احساس امنیت می کند.
یکی دیگر از فروشندگان لوازم التحریر بازار تهران میگوید:«خرید نوشتافزار توسط خانوادهها کم شده و پدر ومادرهایی هستند که بدون بچههایشان می آیند، خرید می کنند و می روند. تازه بعضی از بچهها خمیر بازی، گواش، آبرنگ و چیزهای دیگری می خواهند که هفته دوم شروع مدارس باید آن را تهیه کنند».
قانون