هیچگاه اوضاع خاورمیانه این چنین بد و متلاطم نبوده است و به همین دلیل با اهداف تجاوزکارانه خارجی یک حرکت اشتباه می تواند در این خط آتش یک فاجعه بزرگ را رقم بزند و در چنین شرایطی بازیگران خط مقدم در صورت اشتباه می توانند سیبل تهاجمات خارجی باشند.
حال و روز امروز خاورمیانه حداقل در حوزه کشورهای خلیج فارس، عراق، سوریه، فلسطین و یمن نه تنها خوب نیست که به شدت هم وخیم است چنانچه بیشتر به یک بیمار اورژانسی در وضعیت وخیم می ماند. از آنجا که مشکلات و رخدادهای این منطقه تا حدود زیادی در یک پیوند نزدیک با هم قرار دارند هم اکنون اوج گیری منازعات در همه این حوزه ها نشان می دهد که منطقه در حال یک پوست اندازی و به احتمال زیاد تشدید درگیری های جدید است که می تواند همین تتمه ثبات موجود را هم بر باد دهد. از طرف دیگر در هر سه بعد ملی، منطقه یی و بین المللی هم اینک همه نیروهای رقیب در تقابل با هم قرار گرفته اند و از مرحله رقابت های نیابتی هم در حال گذار به مرحله رویارویی مستقیم می باشند. به یک تعبیر بسیار ساده و عینی می توان گفت که خاورمیانه هم اکنون بر روی خط آتش قرار گرفته است و یک حرکت نادرست سیاسی و اشتباه محاسبه نظامی می تواند یک فاجعه منطقه یی را به دنبال داشته باشد. این وضعیت در شرایطی که نیروهای آلترناتیوی در منطقه هیچ نشانه یی از کاهش تنش را نشان نمی دهند دست قدرت های فرامنطقه یی برای دخالت بیشتر و شراکت در تجاوزات مستقیم را افزایش داده است. اظهارات هفته های اخیر از سوی رهبران آمریکایی که واکنش متقابل رهبران روسیه را به دنبال داشت به خوبی نشان می دهد که وضعیت وخیم و شکننده تر از آن است که گمان می شود.
در خلیج فارس به موازات بازگشت تحریم های آمریکای علیه ایران بعد از خروج “دونالد ترامپ” از توافق هسته یی “برجام” و نزدیک شدن به مرحله دوم این تحریم ها که به زعم مقامات واشینگتن باید صادرات نفت ایران به صفر برسد (که امکان پذیر نیست اما کاهش شدید صدور نفت ایران از هم اکنون آغاز شده است) بحث امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز به یک موضوع اصلی در شطرنج سیاسی – امنیتی منطقه تبدیل شده است. در حالی که مقامات ایرانی بر حکمرانی خود بر تنگه هرمز و در صورت قطع کامل صدور نفت خود، به جلوگیری از صدور نفت دیگران تاکید کرده اند، مقامات سیاسی و نظامی آمریکایی به صراحت از در دست گرفتن کنترل تنگه هرمز توسط ناوگان دریایی آمریکا سخن گفته اند. این سخنان در واقع به مفهوم شروع یک جنگ منطقه یی و هم چنین اشغال حوزه سرزمینی ایران از طرف آمریکا خواهد بود که هرگز در این محدوده نمی تواند باقی بماند و می تواند به یک جنگ فراگیر تبدیل شود. چنانچه “جیمز متیس” وزیر دفاع آمریکا در روز سه شنبه ۲۸ اگوست در دیدار با ژنرال “جوزف دانفورد” رئیس ستاد مشترک ارتش این کشور گفته است “به ایران درباره شرارتهایی که همچنان در منطقه انجام میدهد هشدار داده شده است، درباره قتلهایی که مرتکب شدهاند، کاری که همراه با اسد در سوریه انجام میدهند، تهدیدشان به بستن تنگه هرمز و حمایتشان از حوثیها با موشکهایی که به عربستان سعودی شلیک میشود”. تعیین “برایان هوک” مسئول ویژه رسیدگی به امور ایران در وزارت امور خارجه آمریکا یک قطعه دیگر از همین پازل تشدید منازعه و تمرکز بر فشارهای خردکننده در شرایطی است که هژمونی جهانی آمریکا به شدت در حال افول بوده و راست افراطی به رهبری ترامپ سعی در معکوس کردن این روند حتی به بهای یک جنگ را دارند.
در سوریه به موازات پیروزی ارتش این کشور به کمک متحدین خود و به تعبیری شکست پروژه های جنگ داخلی و فجایع تروریسم اسلامی در قالب گروه هایی چون “داعش” با کمک کشورهای امپریالیستی و در راس آن آمریکا، ارتجاع منطقه یی به رهبری عربستان، تمایلات تجاوزکارانه تاریخی اسرائیل و ترکیه، موضوع حمله به منطقه “ادلب” بار دیگر همه نیروهای حاضر در صحنه را به تحرک و رویارویی واداشته است. در حالی که از قبل آمریکا و چند کشور اروپایی اعلان کرده اند در صورت استفاده دولت “بشار اسد” از تسلیحات شیمیایی (بهانه همیشگی) در حمله به ادلب واکنش قاطع نشان می دهند این بار روسیه بخش بزرگی از ناوگان دریایی خود را به دریای مدیترانه و در جوار مرزهای سوریه مستقر کرده و آمریکاییان نیز ناوگان دریایی خود در این منطقه و خلیج فارس را به شدت تقویت کرده اند. این رویارویی در آستانه جنگ ادلب نشان می دهد که رخدادهای سوریه به نقطه تعیین کننده یی رسیده است و طرف بازنده نمی خواهد شاهد پیروزی قطعی دولت اسد باشد. موضوع سوریه با موضوع ایران در یک راستا دنبال می شود و این امکان وجود دارد که پای امنیت سرزمینی ایران هم در این شرایط پر تنش به جنگ باز شود و این مساله می تواند کل منطقه خاورمیانه را درگیر جنگ کند. به همین دلیل عقلانیت سیاسی حکم می کند ایران خود را از متن حوادث خارج کرده و بگذارد روسیه در خط مقدم این نبرد سرنوشت ساز قرار داشته باشد چون آنان توان بازدارندگی متقابل را دارند.
در جنگ یمن اما اوضاع به نفع ائتلاف به رهبری عربستان جریان ندارد و بعد از حملات عدیده به غیرنظامیان و به خصوص کودکان که به قربانی شدن صدها تن در هفته های اخیر منجر شد با گزارش بازرسان تحقیق سازمان ملل متحد در محکومیت و ایراد اتهام رسمی علیه نیروهای ائتلاف در خصوص جنایات جنگی افکارعمومی جهانی علیه ریاض بسیج شده است. بعد از گزارش سازمان ملل متحد و فشارهای زیادی که در پارلمان های کشورهای فروشنده تسلیحات و حامی عربستان انجام شد و به تبع واکنش دولت های این کشورها را به دنبال داشت، بالاخره ریاض پذیرفت که بر اثر اشتباه عوامل اجرایی این فجایع انجام شده است. یمن بعد از این گزارش از حاشیه و بی تفاوتی جهانی خارج شد و هم اکنون فشار بر ائتلاف به رهبری عربستان و امارات متحده عربی به شدت افزایش یافته است. در اینجا هم پای ایران به موضوع کشیده می شود و به دلیل حمایت تهران از “حوثی ها” در زیر پوسته این بحران و جنگ یک تسویه حساب منطقه یی با دولت ایران در دستور کار رقبای منطقه یی و بین المللی آن قرار گرفته است که هم زمانی این رخدادها می تواند این رویارویی را تشدید کند.
در عراق چند ماه بعد از انتخابات پارلمانی این کشور که به تشتت و پراکندگی در بین نیروهای سیاسی بیشتر دامن زده است هنوز هیچ چشم اندازی برای تشکیل دولت دیده نمی شود. نیروهای حامی دولت جمهوری اسلامی و نیروهای مستقل و یا حامی محور آمریکا – عربستان به شدت در حال یارگیری می باشند و هم زمان اعتراضات مردمی علیه فساد حاکم در ساختار سیاسی این کشور تشدید می شود. عراق هم امروز به یک سیاهچاله برای ایران و منطقه تبدیل شده است و این رقابت سیاسی می تواند این کشور را دوباره آبستن بی ثباتی سیاسی و میدان منازعات نظامی کرده و پای جمهوری اسلامی را نیز به موضوع باز کند. هیچگاه اوضاع خاورمیانه این چنین بد و متلاطم نبوده است و به همین دلیل با اهداف تجاوزکارانه خارجی یک حرکت اشتباه می تواند در این خط آتش یک فاجعه بزرگ را رقم بزند و در چنین شرایطی بازیگران خط مقدم در صورت اشتباه می توانند سیبل تهاجمات خارجی باشند.