ديروز مصادف با شصت و پنجمين سالگرد كودتاي ٢٨ مرداد بود؛ كودتايي كه اثري شگرف بر تحولات ايران طي ٦٥ سال گذشته داشته و همچنان مساله روز است و خيال پيوستن به تاريخ را ندارد. بحثهاي كنوني در اين مورد تحت تاثير تلاش جمعي براي بازخواني وقايع آن روز است. طي اين سالها جرياناتي هم در داخل و هم در خارج در ملي و داخلي قلمداد كردن وقايعي كه به سقوط دولت مصدق انجاميد، تلاش بسيار كردهاند. در خارج كه تكليف روشن است. برخي جريانهاي سلطنتطلب كه هدف را توجيهكننده وسيله ميدانند و نيز هدايتهايي كه از مونترو ميشود، قطعا در اين قضيه نقش مهمي داشتهاند. اما در داخل در حالي كه برخي از مقامات سياسي ما بحق امريكا را به خاطر آن واقعه تلخ محكوم و از آن به عنوان نقطه شروع مداخلات گسترده امريكا در ايران ياد ميكنند، به موازات آن، برخي از رسانههاي عمدتا يك جناح و برخي از اشخاص در تلاشند تا وقايع آن روز را به عنوان يك حركت ملي بر ضد يك دولت ضدملي توصيف كنند.آنها همه جا و به نحوي فزاينده از آنچه در تاريخ ايران به كودتاي ٢٨ مرداد شهرت يافته با عنوان «وقايع ٢٨ مرداد» ياد ميكنند. ابتكار عمل در آن روز را نه در دست خارجيان بلكه در دست مردم ميدانند؛ ورود ارتش به صحنه را نه حاصل يك برنامهريزي حداقل دو ماهه (آنطور كه اسناد سيا نشان ميدهد) بلكه حاصل مشاهده مردم در خيابانها توسط نظاميان و قوت قلب گرفتن و پيوستن خودجوش آنها به مردم ميخوانند. خطمشي آنها اجازه نميدهد كه مواردي را مانند حركت چند دسته از جنوب تهران به سركردگي امثال رمضانيخيها، ناصرجگركيها، باقركچلها، زينب لبشكريها و… را ببينند.
براي آنها مهم نيست كه تعداد مردمي كه در اين چند ستون جمع شدند، نهايتا مطابق اسناد سيا و شاهدان عيني حداكثر به ٤ هزار نفر رسيد. لازم نميدانند توضيح دهند كه چطور ميتوان با ٤ هزار نفر، نه ٤٠ هزار نفر، دولت را سرنگون كرد. آنها همچنين حمله با دهها تانك به راديو و خانه مصدق و درگيري طولاني با گارد نخستوزيري را به حساب نميآورند و همچنين به راحتي از كنار هزارها صفحه سندي كه امريكا در اين باره منتشر كرده، ميگذرند. به باور من قرائت تاريخ با توجه به نيازهاي روز و تفسير وقايع تاريخي با هدف پاسخگويي به نيازهاي سياسي زمانه (presentism) يكي از دلايل اصلي خوانشهاي جديد از وقايع ٢٨ مرداد است.
گزارش داخلي سيا كه توسط دونالد ويلبر در مارس ١٩٥٤ نوشته شد و در سال ٢٠٠٠ توسط نيويوركتايمز منتشر شد، به عنوان نخستين متن علني شده سيا در مورد كودتا حاوي شرحي مفصل و تكاندهنده از عمق دخالت سيا در كودتا بود. اين گزارش داخلي سيا بسيار گويا است و حاوي توضيحاتي تفصيلي است در مورد عمليات جنگ رواني و انتشار محتوا در رسانههاي داخلي عليه دولت مصدق و… دريافت مجوز هزينه تا يك ميليون دلار به اضافه روزانه يك ميليون ريال براي خريد نمايندگان مجلس، ايجاد «شبكه نظامي»، تهيه «برنامه عملياتي» توسط سيا و ارايه آن به زاهدي و حتي اقدام سيا به تعيين نظاميان و تانكهايي كه بايد دخالت ميكردند و تهيه ليست محلهايي كه بايد تحت كنترل درميآمدند و ليست كساني كه بايد دستگير ميشدند و… و…
اسنادي كه بعد از گزارش ويلبر به صورت قطرهچكاني توسط امريكا از طبقهبندي خارج و منتشر شدند، جزييات بيشتري را در ارتباط با عناوين فوق ارايه ميكنند. در اولين سري از اسناد آن دوره كه در ١٩٨٩ منتشر شدند هيچ اشارهاي به سرنگوني مصدق وجود ندارد. آخرين سري از اين اسناد سيا كه در آگوست ٢٠١٧ منتشر شد، شامل مكاتباتي است كه ابعاد عمليات منتهي به كودتا را عيان ميكند. با اين حال با وجود قانون اطلاعات آزاد در امريكا و الزام دولت به انتشار اسناد بعد از ٣٠ سال، هنوز بخش قابل توجهي از اسناد منتشر نشده و بخشهاي مهمي از اسناد منتشره نيز همچنان سياه و خارج از دسترس است؛ امري كه در تاريخ علني كردن اسناد در امريكا بيسابقه است.
اشاره به بخشي از يكي از اين اسناد سيا كه در آگوست ٢٠١٧ منتشر شد، گويا است. در اين گزارش كيم روزولت، رييس منطقهاي سيا در مورد كودتاي ٢٨ مرداد به يك جلسه رسمي در واشنگتن گزارش ميدهد:
«…حدود ١٠ دقيقه به ٤ بعدازظهر، به خانهاي كه [سپهبد] زاهدي در زيرزمين آن مخفي شده بود رفتم و او را در حالي كه زير پيراهن و شلوار خاكي رنگ به تن داشت و به همراه [نام محرمانه مانده] كه يك گرمكن كهنه كثيف و يك شلوار پاره پوشيده بود و مشغول ناهار خوردن بودند، يافتم. يونيفورم زاهدي در همانجا بود. گفتم آقايان وقتش رسيده. شما بايد به خيابان برويد و هدايت اوضاع را به دست گيريد. ما راديو را گرفتهايم. متاسفانه باطري راديويي كه به آنها داده بوديم، تمام شده بود. لذا آنها نميدانستند كه ما راديو تهران را گرفتهايم…» (سند شماره ٣٠٧، صفحه ٧٢٧، مورخ ٢٨ اوت ١٩٥٣)
روزولت از لحظهاي در روز ٢٨ مرداد سخن ميگويد كه پيش از آن راديو به تصرف نظاميان درآمده و خانه مصدق هدف گلوله تانكها است. با اين حال «رهبران كودتا» در خانهاي كه سيا آنها را در آن مخفي كرده در چنان وضعي مشغول صرف ناهارند و از آنچه در شهر ميگذرد بياطلاع.
كوروش احمدي – اعتماد