خاستگاه اعتراضات كارگري رخ داده در ماه گذشته سراسر كشور چيست؟ چرا كارگران مجبور هستند از راه اعتراض مطالبهگري كنند؟ عبدالله وطنخواه، عضو هياتمديره مجمع نمايندگان كارگري ايران معتقد است كه «تكتك اعتراضات كارگري منشا، خاستگاه و دستوردهنده ديگري جز خالي بودن سفره ندارد.» او همچنين اعتراضات هپكو و نيشكر هفت تپه را نمونههايي از شكست سياست خصوصيسازي ميداند.
منشا افزايش اعتراضات كارگري در اين مدت چه بوده است؟
واقعيت اين است كه تك تك اعتراضات كارگري منشا، خاستگاه و دستوردهنده ديگري جز خالي بودن سفره ندارد. بزرگترين چيزي كه به كارگران امر ميكند تا براي بقايشان حركت كرده و به اندازه توان خود اعتراض كنند، سفرهشان است. ما كارگران داراي تشكلي نيستيم. همه نيروهاي طبقاتي در اين جامعه داراي خاستگاهها و ابزارهاي اعمال قدرت هستند؛ اما كارگران حتي براي دريافت دستمزد مدتها كار خودمان بايد نذر و نياز كنند كه كارفرما دستمزد را معوق نكند. آنقدر دستمزدمان معوق نماند كه گراني ارزش پول مان را كم كند. كارفرما از ارزش اضافهاي كه كارگر توليد كرده، استفاده ميكند ولي حتي همين دستمزد كمي كه كارفرما تعهد كرده تا بپردازد، باز هم عقب ميافتد. نميدانيم كه بدون دستمزد چگونه بايد زندگي كنيم.
سياستگذاريها در اعتراضات چه نقشي داشت؟
اصليترين منشا اين اعتراضات سياستي است كه تحت عنوان خصوصيسازي در كشور اعمال ميشود. تصور ميكردند اين سياست راهگشا است. اما هفت تپه و هپكو نشان داد كه دولت ناچار به دولتيسازي است. براي يك كارگر تفاوتي ندارد كه كارفرمايش دولت باشد يا فردي خاص اما وقتي ميبينيم كه با بازگشت هپكو به دست دولت حقوقها پرداخت ميشود، خوشحال ميشويم.
هيچ يك از ما كارگران اقتصاد دان نيستيم اما وقتي كه با اين دستمزد ميخواهيم مايحتاج روزانه تهيه كنيم، ميبينيم با حقوق ماه قبل نان و پنير داشتيم اما الان نان خالي هم نميتوانيم بخريم.
ما اقتصاددان نيستيم اما تمام زندگي مان مبتني بر اين است كه تورم و گراني همه نيروي كار ما را صرف ميكند، وقتي از ناچاري اعتراض ميكنيم با ما برخورد ميشود. طبق ماده دوم قانون كار، كارفرما موظف است كه دستمزد را پرداخت كند. اما نميتوانيم از خودمان در حد حقوق انساني و صنفيمان دفاع كنيم.
منشا اساسي اعتراضات، نبود امنيت شغلي و دستمزد پايين است كه دست در دست سياستهاي خصوصيسازي داده و همه آنها ما را وادار به اعتراض ميكند.
اعتماد