پارلمان اسرائیل (کنست) به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر راستگرای این رژیم، اختیار داد تا رأسا و بدون مشورت با اعضای دولت، اعلام جنگ کند. این قانون با ۶۲ رأی موافق در مقابل ۴۱ مخالف روز دوشنبه تصویب شد. پیش از این، اعلام جنگ منوط به تصویب اکثریت اعضای کابینه امنیتی بود؛ اما بر اساس مصوبه پارلمان، «در شرایط اضطراری» نخستوزیر و وزیر دفاع این رژیم میتوانند وارد جنگ شوند. وزیر دادگستری اسرائیل که این لایحه را به پارلمان پیشنهاد کرده بود، دراینباره میگوید: شرایط حساس منطقه ایجاب میکند «نخستوزیر بتواند سریعتر تصمیم بگیرد»؛ پس از این به بعد، نتانیاهو دیگر برای اعلام جنگ مجبور به دریافت تأیید از سوی دولت یا کمیسیون امنیت و امور سیاسی پارلمان اسرائیل نخواهد بود.
طرح این لایحه قانونی در محافل اسرائیلی جنجال زیادی برپا کرده است؛ برخی تصویب آن را اقدامی نادرست و برخی دیگر آن را تلاشی از سوی نتانیاهو برای فرار از اتهامات فساد میدانند. آیدا توما سلیمان، یکی از نمایندگان پارلمان اسرائیل و از مخالفان این طرح، میگوید: این طرح به دو نفر این اجازه را میدهد تا نهتنها اسرائیل بلکه کل کشورهای منطقه را بهراحتی وارد جنگی خونین کنند.
به گفته تحلیلگران، این مجوز در حالی در اختیار نتانیاهو قرار میگیرد که تحرکاتی در خاورمیانه در حال وقوع است؛ درخواست مایک پمپئو، وزیر خارجه جدید آمریکا، از کشورهای حوزه خلیجفارس مبنی بر اینکه اختلافات خود را کنار بگذارند و تنها بر خطری به نام ایران تمرکز کنند و این سخن محمد بنسلمان، ولیعهد جنگطلب عربستان که میگوید موضوع فلسطین در اولویت عربستان نیست و اولویت کنونی مقابله با نفوذ ایران در منطقه است، خود نشانهای از همگرایی بین ایالات متحده، اسرائیل و عربستان در منطقه است. نشانههای نزدیکی بین بنسلمان با نتانیاهو از ماههای پیش آغاز شده بود؛ او ماه گذشته، همزمان با اوجگرفتن اعتراضها در فلسطین، گفت اسرائیلیها نیز مانند فلسطینیها حق دارند در سرزمین خود زندگی کنند. این گفته بنسلمان میتواند به معنای بهرسمیتشناختهشدن اسرائیل از سوی عربستان باشد؛ مسئلهای که در هفت دهه گذشته به نوعی خط قرمز بسیاری از کشورهای عربی منطقه بوده و هست. از سوی دیگر، کابینه اسرائیل امیدهای بسیاری به بهبود و گسترش روابط تلآویو با ریاض دارد و تمام تلاش خود را به کار میبرد تا ریاض نقشی اساسی و تاریخی در گشودن درِ عادیسازی روابط بین اسرائیل با دیگر کشورهای عربی ایفا کند. این در حالی است که منابع اسرائیلی پیش از این از قصد واشنگتن و تلآویو برای تشکیل ائتلافی با عربستان در مقابله با ایران و پیشبرد «معامله قرن» در چارچوب طرح آمریکا در توسعه و گسترش مناسبات اسرائیل و اعراب پرده برداشته بودند. در حقیقت، رئیسجمهوری آمریکا به عربستان سعودی بهعنوان کشوری نگاه میکند که میتواند به واشنگتن در تحقق و بهنتیجهرسیدن این معامله کمک کند؛ قراردادی که به اسرائیل امکان توسعه و گسترش روابط دیپلماتیک خود را با کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان میدهد.
علاوه بر منافع مشترک، یکی از دلایل نزدیکی بنسلمان به اسرائیل، وجود دشمن مشترک است. عربستان مدتهای مدیدی است که حزبالله را دشمن خود در لبنان و مانعی در برابر گسترش نفوذش در این کشور میداند. ماجرای اعلام استعفای ناگهانی سعد حریری، نخستوزیر لبنان، در عربستان که سال گذشته به وقوع پیوست، بهخوبی نشان داد سعودیها از هیچ اقدامی برای ضربهزدن به حزبالله دریغ نمیکنند. البته نباید ایران را نیز در معادله نزدیکی سعودیها به اسرائیل نادیده گرفت؛ بدون تردید، یکی از نقاط اشتراک مثلث بنسلمان، ترامپ و نتانیاهو، دشمنی با برجام و ایران است. توافق هستهای ایران با قدرتهای غربی بیش از هر کشور دیگری موجبات دلخوری تلآویو و ریاض را فراهم کرده است.
عبدالباری عطوان، یکی از تحلیلگران مشهور جهان عرب، با اشاره به چهار نشانهای که احتمال جنگ در خاورمیانه را افزایش میدهند، مینویسد: احساس جاری در اروپا، نگرانی از موفقیت نتانیاهو در کشاندن منطقه و آمریکا به سوی جنگ است و اینکه شراره خروج آمریکا از برجام باشد و این، همراهینکردن با نمایش نتانیاهو را تفسیر میکند. در این میان، سکوت ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، در برابر حملات اسرائیل به پایگاه نظامی حماه و عدم موضعگیری جدی در برابر نمایش نتانیاهو درباره برنامه هستهای تهران، این معادله را پیچیدهتر از قبل میکند. حال باید دید نتانیاهویی که یک روز پس از راهانداختن جنگی نمایشی علیه ایران در مصاحبه با سیانان میگوید دنبال جنگ علیه ایران نیست، برای پرکردن شکافهای داخلی و افزایش محبوبیتش، از این لایحه جدید چگونه استفاده خواهد کرد.