طبق تحلیل مشخص از شرایط مشخص و این که ما اکنون در «مرحله دموکراسی خواهی ملی» هستیم، بنا براین هر نیروی سیاسی در داخل و خارج ازکشور که در صف دموکراسی خواهی قرار داشته باشند و به عنصر ملی پایبند باشند، دوست و متحد استراتژیک تلقی خواهند شد…..
تشدید و تقویت این سیاستها در منطقه و جهان است که در تحلیل نهایی دودش به چشم مردم ایران و به خصوص اقشار کم درآمد و زحمتکشان جامعه ما می رود.
اخبارروز: چندروز پیش بیانیه ای با عنوان «به سیاست خارجی مغایر با منافع ملی معترضیم» از طرف جمعی از فعلان ملی مذهبی که شما هم یکی از امضاکنندگان آن هستید منتشر شده است. مخاطب این بیانیه کیست؟
علیجانی: با سلام و سپاس از شما. همانطور که در متن بیانیه هم آمده مخاطب هموطنان مان هستند. (در متن بیانیه آمده است: امضاءکنندگان این بیانیه با توجه به سیر شتابناک رخدادهای جهانی و منطقهای وظیفه خود میدانند نکتههای زیر را با هموطنان مطرح کنند).
اخبارروز: آیا کل سیاست خارجی موضوع نقد و اعتراض این بیانیه است و یا اینکه اقدام مشخصی به صدور بیانیه در شرایط فعلی منجر شده است؟
علیجانی: اعتراض بیانیه از دو منظر است: «روش» اتخاذ تصمیم ها در حوزه سیاست خارجی و دیگری «مضمون» بخش مهمی از این سیاستها که حالت تنش زایی در جهان و یا منطقه دارد. در هفته های اخیر نیز حمایت صریح آقای خامنه ای از بشار اسد با الفاظ تجلیل آمیز بسیار شگفت انگیز و نیز اوج گرفتن حوادث منطقه ای که به گمان امضا کنندگان بیانیه به شدت علیه منافع مردم و میهن ماست؛ انگیزه مضاعفی ایجاد کرد برای صدور این بیانیه.
اما در رابطه با بخش اول یعنی «روش» اتخاذ تصمیمات در این حوزه در حکومت ایران، در بیانیه آمده است: «از ابتدای انقلاب اکثر رویکردها و سیاستهای خارجی حاکمان ایران خارج از روال قانونی و دموکراتیک، در محافل بسته و پنهان هسته اصلی قدرت در نظام، تصمیمگیری و هدایت شده است؛ رویکردی که نقش مجلسِ برآمده از نظارت استصوابی در نقد و نظارت بر آن، نزدیک به صفر بوده و از امکان بررسی و نقد جدی نخبگان و کارشناسان در رسانهها محروم و ممنوع بوده است.»
و در رابطه با بخش دوم یعنی «مضمون» و جهت گیری این تصمیمات نیز بیانیه چنین گفته است: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از نخستین سالهای تأسیس با چرخش از اتکاء به «منافع ملی» به بلندپروازیهای عقیدتی ـ سیاسی به مرور با مولفهی دیگری درآمیخت و نقش منطقهای پررنگتری تحت عنوان «امالقرای جهان اسلام» به خود گرفت. این رویکرد که هزینههای مادی و انسانی فراوانی را طی چهار دهه بر مردم ایران تحمیل کرده است، از همان ابتدا از سوی برخی بزرگان دلسوز مردم، ازجمله بعضی رهبران فکری و سیاسی ملی ـ مذهبی، مورد نقد جدی قرار گرفت.»
و در همین رابطه در بخش دیگری باز آمده است: « هزینههای اقتصادی این نوع سیاستها، حتی اگر همه مولفههای آن منطقی و اصولی باشد، اساسا بالاتر از توان ملی ایران بوده و به قیمت افزودن فشار طاقتفرسا بر زندگی روزمره اکثر شهروندان در شرایط اسفناک کشور است. بهخصوص در فضای تحریم سنگین سالهای اخیر علیه ایران که دهکهای بیشتری به زیر خط فقر نسبی و مطلق رانده شدهاند. اینک سالیانی است که دخالتهای جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه، بهویژه عراق و سوریه، نه تنها موجب جذب محرومان نشده، بلکه افکار عمومی منطقه را فضای خشم و نفرتی که شاید سالها و بلکه چند نسل علیه منافع ملی ایران ادامه داشته باشد تحریک کرده است دامنزدن به شیعیگری و گرایشهای مذهبی فرقهای نیز جدا از دمیدن بر تنور اختلافهای ویرانگر تاریخی، تضادهای واقعی فقر و غنا، استبداد و آزادی، استقلال و وابستگی را به حاشیه رانده و مردم منطقه را بهجای اینکه در برابر حاکمان مستبد و فاسد و وابسته قرار دهد، در جدالهای فرعی به رژیمهای اقتدارگرای مستقر نزدیک ساخته است. رویکردی که تاکنون حکومت اسرائیل بزرگترین برنده اصلی آن بوده است.»
اخبارروز: آقای خامنه ای در تازه ترین اظهارات خود همچنان مثلث آمریکا، عربستان و اسرائیل را محور چالش جمهوری اسلامی در سیاست خارجی مورد تاکید قرار داده است، براین مبنا، بیانیه شما فقط یک هشدار است و یا اینکه گمان می کنید زمینه هایی برای شنیدن پیام آن به وجود آمده است؟
علیجانی: بله؛ این مسئله که مناسبات جهانی ظالمانه است و از جمله و به خصوص آمریکا سیاست سلطه طلبانه ای دارد و یا اسرائیل و عربستان در منطقه نیز چنین هستند، امضا کنندگان بیانیه نظر مشترکی دارند. اما بحث اصلی بر سر نحوه برخورد با این فزونخواهی ها و دشمنی ها و نیز بر سر نقش سیاستهای حاکمیت ایران در تشدید و تقویت این سیاستها در منطقه و جهان است که در تحلیل نهایی دودش به چشم مردم ایران و به خصوص اقشار کم درآمد و زحمتکشان جامعه ما می رود. وگرنه زندگی و رفاه حاکمان کشورو حامیانشان که روبراه است و لطمه ای نمی بیند!
در همین رابطه نیز در بخشی از بیانیه آمده است:« بیگمان، ناعادلانه بودن نظم حاکم بر جهان کنونی، که عمدتا از تسلط قدرتهای بزرگ جهانی و فزونخواهیهای آنها ناشی میشود، و نیز جهل و تعصب بخشی از گروهها و ظلم و ستم و اشغالگری و زیادهخواهی بعضی از دولتهای جهانی و منطقهای قابل انکار نیست و نمیتوان بی تفاوت از کنار آن گذشت.» و یا در ادامه گفته شده:« برای مبارزه با سیاستهای جهانخوار و نظمهای ناعادلانه، دولتهایی با اتکاء به ملتهای خود راههای نوینی گشودهاند که عمدتا متکی بر توسعهگرایی همهجانبه (بهویژه اقتصادی و سیاسی) و نیز اتحاد و همبستگی با سایر جوامع علیه ظلم و ستم و استثمار و زیادهخواهی قدرتهای جهانی است. اما حاکمان ما، بهرغم همه ادعاهای ارزشی و دفاع از مظلومان جهان، ایران را در کنار معدود کشورهایی (همچون کرهشمالی یا نظام ۴۸ ساله سرکوبگر غیرمردمی اسد، پدر و پسر) قرار دادهاند که منافع ملی و رفاه و سعادت مردمان خود را فدای پروژههای اقتدارگرایانه و چشماندازهای رویاپردازانه منسوخ و نیز جاهطلبیها و تنشآفرینیهای بیپشتوانه و پرآسیب کردهاند.»
اما اینکه آیا این صدا در ساخت قدرت شنیده شود یا نه؛ هیچ علامتی از شنیده شدن این نوع نقدها و اعتراضات در راس هرم سیاسی قدرت در ایران یعنی آقای خامنه ای دردست نیست. اما از توجه به این رویکرد که از سوی ملیون و دلسوزان زیادی در داخل و خارج تکرار می شود، از سوی افرادی و جریاناتی در ساخت قدرت ناامید نیستیم.
کمترین تاثیر این نوع نقدها و اعتراضات «روشنگری» هر چه بیشتر در جامعه ای است که به شدت تحت تاثیر بمباران تبلیغاتی برای توجیه این نوع سیاستهاست. همچنین ایجاد «فضا» برای طرح و تقویت این نقدهاست که در میان مدت اثر خودش را خواهد گذاشت. البته اگر زمان نگذرد که همین حالا هم دیر شده. متاسفانه فرد و جریانی که دست بالاتر را در حکومت ایران دارند فقط زبان زور را میفهمند و یا فقط مصلحت نظام و بود و نبودش برای آنان اصل است نه سرنوشت کشور و مردمی که به شدت تحت فشار اقتصادی به سر می برند و کمرشان زیر تبعات اقتصادی این نوع سیاستها خم شده است. حسن روحانی در دوران تبلیغات اولین دوره ریاست جمهوری اش گفته بود تا حالا در ایران اقتصاد برای سیاست سوبسید داده است از این به بعد سیاست باید برای اقتصاد سوبسید بدهد. ظاهرا آقای خامنه ای هنوز به این نتیجه نرسیده است.
اخبارروز:جمهوری اسلامی حداقل از زمان ورود به درگیرِی های درونی عراق و سوریه تلاش کرده حضور خود را با تئوری “عمق استراتژیک منافع ملی” و “دفاع از امنیت ایران” در عرصه افکار عمومی توجیه کند. انتظار دارید جمهوری اسلامی از این سیاست و حوزه ای که برای “منافع ملی” تعریف کرده است، عقب نشینی کند؟
علیجانی: در کوتاه مدت نه. مگر «مصلحت نظام» اقتضا کند! این مصلحت نیز متاسفانه بیشتر از این که تحت تاثیر عقلانیت و منطق و منافع ملی و نگاه توسعه گرا باشد، تابع نگاه دشمن ستیز و توطئه محور است. و وقتی تغییر می کند که فشار تحریم ها و نظایر آن حضرات را نسبت به حفظ نظام به تردید بیندازد. آنها از خدا نمی ترسند ولی از زور می ترسند. امیدوارم این زور بیشتر زور مردم معترض باشد تا زور خارجی.
اخبارروز: پیشنهاد بیانیه برای سیاست خارجی چیست؟
علیجانی: بیانیه موضع صریحی در این رابطه دارد که خیلی فشرده مطرح کرده است:« دکترین امنیتی مناسب برای کشوری همچون ایران، که دارای همسایگان متعدد است و با بسیاری از آنان تفاوتهای مذهبی و قومی و … دارد، ضروری است به جای فرقهگرایی و برخورد تهاجمی و مداخلهجویانه، مبتنی بر صلحطلبی و گفتوگو و تعامل و همگرایی و وحدت منطقهای باشد. ضمن آنکه از اساس نیز دکترین امنیتی تنگنظرانه کنونی باید به دکترینی متکی بر عوامل و اولویتهای توسعه پایدار انسانی، تقویت زیرساختهای اقتصادی، افزایش رفاه اجتماعی، تولید علم و دانش، همبستگی ملی، گسترش مشارکت اجتماعی، بسط آزادیهای سیاسی و البته، تجهیز مستمر تسلیحات تدافعی تغییر کند. ما به حاکمان ایران هشدار میدهیم که تداوم سیاستهای ماجراجویانه، متوهمانه و تنشزای «دشمنمحور»، که بستری برای تقویت و تسریع ائتلاف بزرگ منطقهای و جهانی (از جریانهای ارتجاعی منطقهای و نیروهای سلطهجوی جهانی) علیه ایران و ایرانیان فراهم کرده، وضعیت بسیار خطرناکی پدید آورده است که هزینههای بسیار سنگین آن را باید مردم ما با اضمحلال روزافزون توان ملی و بحرانهای فزاینده اقتصادی و اجتماعی بپردازند. بیکاری و فقری که بهشکل روزافزون بخشهای بیشتری از جامعه را از حداقلهای لازم برای یک زندگی عادی محروم ساخته و سونامی بزرگی را شکل داده که در مسیر پرفرسایش و تخریب خویش حیات اجتماعی ایرانیان را دچار تهدیدهای بنیادین کرده است».
اخبارروز:این پیشنهاد را تا چه اندازه قابل تحقق می دانید؟
علیجانی: اگر کوچکترین خرد و حتی مصلحت اندیشی برای خود نظام در حاکمان وجود داشت این پیشنهادات کاملا قابل تحقق بود. به جز ایران و کره شمالی دیگر چه مثالی را در جهان کنونی میتوان زد که سیاست خارجی اش چنین شعاری و بی پشتوانه و بلندپروازانه از جیب ملتی فقیر و محروم باشد. متاسفانه تا اطلاع ثانوی از وجود چنین خردی در راس قدرت در ایران خبری نیست. اما فشار جامعه مدنی و اقشار مختلف مردم می تواند این امر را بر آنان تحمیل کند.
البته صدور بیانیه خارج از تاثیرگذاری اش برای امضا کنندگان امری اخلاقی نیز بوده است. ما خواسته ایم به اندازه خود مخالفت وبرائت خودمان را از جنایاتی که در منطقه و به خصوص سوریه به واسطه مداخلات قدرت های جهانی و منطقه ای و از جمله و به خصوص حاکمان کشور ما اتفاق می افتد، اعلام کنیم. بر این اساس در بخش پایانی بیانیه آمده است: « ما بهعنوان بخشی از جامعه سیاسی ایران، به شهروندان کشورهای منطقه، بهخصوص مردم سوریه، اعلام میداریم که مخالف سیاستهای فرقهگرایانه، اقتدارطلبانه و تنشزای حکومت جمهوری اسلامی هستیم. سیاستهایی که برای فرزندان ایشان مرگ و ویرانی و فقر و تباهی به ارمغان آورده است. ما با آنها علیه حاکمان مستبدشان و علیه هرگونه مداخلهجویی جهانی و منطقهای، که جنگی ویرانگر را بر کشور سوریه و مردم مظلوم آن تحمیل کرده و نابودی و فاجعه انسانی بهبار آورده است، همدل و همراه هستیم.».
اخبارروز: به نظر می آید اصلاح طلبان کاهش تنش در بیرون را از طریق آشتی درون حکومتی بر محور رفع حصر پیگیری می کنند. نظر شما چیست، می شود اظهارات اخیر محمد خاتمی را که می گوید « تصمیم آن گرفته شده» و از روحانی می خواهد اقدام کند در این راستا ارزیابی کرد؟
علیجانی: من خبری از اینکه آقای خاتمی گفته (تصمیمش هم گرفته شده) ندارم. رفع حصر البته هر وقت اتفاق بیفتد اقدام خوبی است. اما اینکه این علامت گشایش داخلی و خارجی باشد خیلی مطمئن نیستم. امیدوارم همین خوش بینی تحقق پیدا کند.
اخبارروز: به نظرتان حکومت می تواند با راه حل های ساده و کم هزینه از بحران اقتصادی و پیامد خروج آمریکا از توافق هسته ای(برجام) عبور کند؟
علیجانی: تنها راه کم هزینه برای حاکمیت این است که به جای خارج محوری آن هم بر اساس ستیزه جویی های بی پشتوانه رو به داخل بیاورد و به سمت مردم محوری و سیاست توسعه همه جانبه بیاید. غیر از این؛ راه ملی و پایدار دیگری نیست. البته یک راه غیرملی باقی می ماند: برگشتن از تصمیمات غلط به صورت دیرهنگام و با هزینه های گزاف و گاه هم همراه با باج دادن به خارجی ها مانند پرونده های گروگانگیری و جنگ و ماجرای هسته ای. اینک در رابطه با سیاستهای منطقه ای در چهارمین پرونده مشابه قرار داریم.
اخبارروز: چشم انداز چیست؟ آیا موجودیت نظام در خطر است و طرح بحث استقبال اصولگرایان از آمدن رئیس جمهور نظامی بازتاب این حس است؟
علیجانی: برخی از کارشناسان اقتصادی و اجتماعی چنین هشداری را به حاکمان می دهند. برخی لایه های جریانات سیاسی اصلاح طلب و حتی اصول گرا نیز متوجه این خطر شده اند. اما با توجه به سخنان نوروزی رهبر ج.ا و پس از آن به نظر می رسد گوش راس هرم قدرت نسبت به صدای اعتراضی مردم همچنان سنگین است.
در رابطه با رئیس جمهور نظامی هنوز قضاوت زود است و باید کمی تامل کرد. برخی لایه های ماجراجو در میان نظامی ها چنین آرزویی دارند. اما هنوز از شکست آنها در به صحنه آوردن رئیسی زمان زیادی نگذشته است. همچنان و هنوز معلوم نیست همه نظامی ها یا همه اصول گراها تسلیم چنین بلند پروازی هایی بشوند. باید صبر کرد و رصد نمود.
بد نیست در رابطه با مضمون سئوالتان این نکته را هم بیفزایم من موافقتی با تحلیلهای «شوک- تلنگری» از وضعیت کنونی ایران ندارم. یعنی حکومتی که هزاران کیلومتر آن طرفتر می رود و حکومت بشار اسد جنایتکار را حفظ می کند، آنقدر ضعیف و سست نیست که با تلنگری فرو بریزد ( این تصور ابتدا روی خود حکومت اسد هم وجود داشت) و یا مردم ناراضی و عاصی اکنون آنچنان انگیزه هزینه دهی ندارند که با شوکی به صحنه بیآیند و کار را تمام کنند. در هر دو وجه ماجرا نوعی اغراق می بینم.
اخبارروز: فکر می کنید ممکن است حوادث دی ماه تکرار شود، اصلاح طلبان چه خواهند کرد یعنی برخلاف آنچه تاکنون رفتار کرده اند، جانب مردم را می گیرند؟
علیجانی: هرچند اصلاح طلبان مثل خیلی از طیفهای سیاسی دارای سه گرایش درونی (محافظه کار- میانه و رادیکال) هستند اما در مجموع در برخورد با حوادث دی ماه «تجدید» شدند. علائمی از تجربه گیری از نحوه برخورد نادرست ایشان با موج اعتراضات دی ماه در بعضی از آنها دیده می شود اما به صورت جریانی خیلی خوش بین نیستم به خصوص اگر موج های قوی تری به میان آید که کلیت نظام را به خطر اندازد. به قول مهندس سحابی (خطاب به خاتمی) برای آنها حفظ نظام مهم است و برای ما حفظ ایران. ضمن اینکه بسیاری از آنها بدعادت شده اند و فکر میکنند حتما باید یکی از خودشان در راس هر موج و جنبشی قرار داشته باشد تا به آن اعتماد کنند و یا از آن حمایت ولو نسبی و انتقادی بکنند! برخی نیز جابجایی حکومت را با توجه به برخی سوابق گذشته و یا منافع کنونی به مصلحت نمی دانند. البته هستند انسانهای صادق تر و مردم دوست تر و ایران دوست تری که مصلحت مردم را بر هر چیزی ترجیح می دهند. هرچند درکل امیدوارم این قضاوت من بدبینانه باشد و در عمل چنین نشود.
اما در رابطه با آینده و تکرار حوادث دی ماه؛ در رابطه با چشم انداز پیش رو جدا از هر نوع تمایل و ترجیح و صرفا طبق علائمی که از واقعیات نشات می گیرد می توان گفت، در مقیاس داخلی؛ قدرت مستقر در ایران خود را به روی اصلاحات ساختاری به شدت بسته است. هر چند اصلاحات «جزئی اما موثر» بر زندگی اقتصادی- سیاسی – اجتماعی در آن همچنان متصور است. در مقیاس منطقه ای و بین المللی وضعیت پیش رو به علت حضور همزمان ترامپ و نتانیاهو و بن سلمان (که شاید اگر رهبران و روسای ترکیه و روسیه و ایران را هم بر آنها بیفزاییم می توان گفت یکی از معدود دوره های تاریخی است که این همه انسان های ناهنجار به طورهمزمان در جهان حاکم بوده اند!)، وضعیت به شدت خطیر و تیره ای است. با فرض احتمالی تراشیده شدن بخش دیگری از قرار داد برجام و تشدید تحریم ها علیه ایران به موازات سوء مدیریت داخلی و راست روی دولت روحانی و نیز فساد اقتصادی ساختاری گسترده و دخالت هرچه بیشتر نظامیان در همه حوزه های موثر مدیریتی کشور به خصوص در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی و اطلاعات و امنیت کشورِ؛ آینده کوتاه مدت پیش رو تیره تر از آنی است که پشت سر گذاشته ایم.
در این بستر عکس العمل جامعه مدنی تحت فشار و اقشار وسیع تحت سرکوب است که سرنوشت این سرزمین محنت کشیده را رقم خواهد زد.
هم قدرت مستقر از نقطه چین سرکوب ها تجربه اندوخته و در مهار جنبشها و اعتراضات پیچیده تر شده است. هم در جامعه پس از جنبش سبز و به خصوص پس از موج اعتراضات دی ماه 96 دهان ها بازتر شده، مطالبات بالاتر رفته و نقطه مورد حمله و اعتراض شفاف تر گردیده است.
اینک در فضای سیاسی رسمی و غیر رسمی کشور هر چهار رویکرد و صدای اصول گرا، اصلاح طلب، تحول خواه و سرنگونی طلب حضور دارند. صحنه سیاسی کامل شده است!
اکنون اما، برخی بدبینانه تصور می کنند براثر این اعتراضات انرژی متراکم شده جامعه تخلیه شده و عنصر سرکوب نیز این امر را تشدید کرده و مدتی طول خواهد کشید تا دوباره آبی پشت این سد جمع شود. برخی نیز به عکس فکر می کنند اقشار مختلف جامعه تازه راه خود را پیدا کرده اند. در آینده باید دید کدامیک از این دو صف نیروی بیشتری به صحنه خواهند آورد. مردمی با چهار ابزار یا حکومتی با اهرم سرکوب مستمر و فراوان و گشایش هایی محدود و اندک؟
شرایط منطقه ای و خارجی اما این بار شاید هر دو عنصر داخلی را تحت الشعاع قرار دهد. خودمان را باید برای روزهای سخت و سنگینی آماده کنیم.
اخبارروز: آیا مناسبات ملی-مذهبی ها با اصلاح طلبان بعد از حوادث دی ماه تغییر کرده و یا تغییر در مناسبات پیشین میان شما مطرح است؟
علیجانی: متاسفانه دوستان ما تحت فشار شدید هستند و نمی توانند دور هم جمع شوند و براساس تبادل تحلیل و خرد جمعی موضع جمعی و رسمی بگیرند. بنابراین چه این بیانیه که موضع اسامی است که پای آن را امضا کرده اند و چه دیگر نوشته ها و مصاحبه ها تا اطلاع ثانوی باید موضع فردی تلقی شود تا موضع رسمی جمعی. اما دوستان ما در کل با اصلاح طلبان برخورد حمایتی- انتقادی داشته اند. در اموری که فکر می کرده اند در مسیردموکراتیزاسیون قرار دارد حمایت کرده اند و مواردی که چنین نبوده را مورد نقد قرار داده اند.
به طور کلی هم، اصلاح طلبان و کلا میانه روها در ایران بنا بر تحلیل و ارزیابی که غالب دوستان ما از شرایط کنونی ایران دارند «متحد استراتژیک» ما هستند و تا زمانی که صورت مسئله ایران تغییر نکند این نسبت و معادله همچنان برقرار است. هم وجود شکاف در قدرت به نفع مردم است و هم سیاستهایی که به جای دکترین رسمی بیت قدرت در ایران که به دنبال دشمن ستیزی جهانی و منطقه ای و داخلی است، ولو به طور نسبی به دنبال توسعه اقتصادی و سیاسی باشد به نفع مردم ایران و این مرحله از روند دموکراتیزاسیون است و باید مورد حمایت قرار گیرد. اما همین جا تاکید کنم به طور تاریخی ملی- مذهبی ها عمدتا انتخابات محور نیستند و جامعه محور می اندیشند و عمل میکنند. بنابراین جدا از صندوق رای سه ابزار مهم دیگر برای تغییر در ایران را هم به رسمیت می شناسند (یعنی مطالبه محوری صنفی و سندیکایی و جنبشهای خاص اجتماعی – تجمع و اعتراض خیابانی- و نیز اعتصاب)؛ بحث از این چهار ابزار مشروع و مدنی و قانونی فرصت دیگری می طلبد.
بدین ترتیب هر چند ملی – مذهبی ها تفکر و تبار تاریخی و آرمان سیاسی نهایی متفاوتی از گفتمان رسمی و علنی اصلاح طلبان دارند ؛ تبارشان به مصدق و نهضت ملی می رسد و اصلاح طلبان از درون خط امام بیرون آمده اند؛ ملی – مذهبی ها از ابتدای انقلاب و از همان ابتدای ورود اصل ولایت فقیه به قانون اساسی به طور صریح و رسمی و علنی و به طور مکرر مخالفت همه جانبه ( یعنی هم از منظرفکری و دینی؛ هم به لحاظ سیاسی و هم از جنبه مدیریتی و اجرایی) با این اصل اعلام کرده اند و هزینه اش را هم مکرر در مکرر پرداخته اند؛ اما طبق تحلیل مشخص از شرایط مشخص و این که ما اکنون در «مرحله دموکراسی خواهی ملی» هستیم، بنا براین هر نیروی سیاسی در داخل و خارج ازکشور که در صف دموکراسی خواهی قرار داشته باشند و به عنصر ملی پایبند باشند، دوست و متحد استراتژیک تلقی خواهند شد. در گرایشات درونی جبهه گسترده دموکراسی خواهی ملی هم؛ بخش غالبی از ملی- مذهبی ها به علت گرایش سوسیال دموکرات و چپ توسعه گرایی که دارند، خودشان را با جریانات عدالتخواه نزدیکتر احساس می کنند.