طي هشت روز گذشته، دهها هزار معترض در غزه به مکاني جان دادهاند که آرامآرام نفسکشيدن در آن تنگ ميشود. ما دور هم جمع شدهايم، شعار ميدهيم و لالايي زيبايي سر ميدهيم که همگي دلمان برايش پر ميزده است: «ما بازميگرديم» و هر آنچه را از دست دادهايم با خود ميآوريم تا حقوقمان را اعاده کنيم، حق زندگي در آزادي و عدالت. با اينکه راهپيمايي ما صلحآميز بود، جوابي نگرفت جز گاز اشکآور و شليک گلوله سربازان اسرائيلي. بدبختانه، اين چيز جديدي براي فلسطينيهاي غزه نيست که جنگهاي بسياري را پشت سر گذاشتهاند و در محاصرهاي وحشيانه زندگي کردهاند.
غزه موطن يکميليونو ٩٠٠ هزار نفر است. يکميليونو ٢٠٠ هزار نفر از آنها آوارگانياند که ٧٠ سال پيش و در جريان تأسيس اسرائيل، در روزي که فلسطينيها آن را روز نکبت مينامند، از خانه و سرزمينشان بيرون رانده شدند. از حولوحوش ١١ سال پيش که محاصره غزه آغاز شد، همين که فقط هر روز زنده بماني خود چالشي بزرگ است. اينکه فقط بيدار شوي و به آب تميز و برق دسترسي داشته باشي حالا به چيزي تجملاتي بدل شده. محاصره بهويژه براي جواناني دشوار است که نرخ بيکاري آنها به ٥٨ درصد ميرسد. بدتر از همه اينکه اينها همه ماحصل خطمشي اسرائيل است، که چيز ثابتي نيست و ميتواند تغيير کند. اين زندگي سخت و خشن نبايد واقعيت غزه باشد.
ماهيگيران نميتوانند از شش مايل دريا فراتر روند. در نتيجه نميتوانند آنقدر ماهي بگيرند که کفاف خانوادههايشان را بدهد. پس از جنگهاي اسرائيل در غزه، در سالهاي ٢٠٠٨ و ٢٠٠٩ و پس از آن در سالهاي ٢٠١٢ و ٢٠١٤، و همه کشتارهايي که مابين اين جنگها رخ داد، مردم حتي فرصتي براي بازسازي نمييابند، چراکه اسرائيل جلوي ورود مصالح ساختماني را سفتوسختتر ميگيرد. وضعيت بيمارستانها هشداردهنده است و بيماران بهندرت از اين شانس برخوردارند که در خارج درمان شوند. حال بگذريم از زندگي در خاموشي دائمي، بدون برق يا دسترسي به آب تميز. انگار آوارهکردن ما کافي نبوده؛ انگار خاطره آوارگان فلسطيني بايد بالکل محصور و از صحنه روزگار محو شود.
من در اردوگاه آوارگان رفح در غزه به دنيا آمدم. والدينم اهل شهر رمله بودند، جايي که حالا اسرائيل ناميده ميشود. من هم مثل اکثر آوارگان فلسطيني داستانهايي از بزرگان فاميل شنيدهام درباره نحوه اخراج وحشيانه فلسطينيان از خانههايشان در روز نکبت. مهم نيست چند دهه گذشته است. آنها هم مثل صدها هزار نفر ديگر هرگز نتوانستهاند وحشتي را فراموش کنند که در طول سلب مالکيت خانهها و زمينهايشان شاهد آن بودند و همه خشونت و درد بعد از آن.
من هرگز خانه خانوادهام در رمله را نديدهام، و فرزندانم هرگز جايي فراتر از محدوده غزه تحت محاصره نديدهاند. بزرگترين فرزندم که هفتساله است و کوچکترين فرزندم که دوساله، چيزي نميشناسند جز صداي بمبها، ظلمات شبهاي بدون برق، محروميت از سفر، يا حتي نميدانند که اين چيزها عادي نيست. هيچ چيز زندگي در غزه عادي نيست. روز نکبت فقط يک خاطره نيست، واقعيتي جاري است. و گرچه ميتوان قبول کرد که ما انسانها ميراييم و بالاخره روزي همه بايد بميريم، تراژدي غزه اين است که ما اصلا زندگي نميکنيم.
اين تراژدي مضاف بر واقعيت خشني است که ما متحمل ميشويم. طي دو جمعه گذشته، در برابر همه قدرتهايي ايستاديم که به ما ميگفتند در سکوت بشکنيد و بميريد، تصميم گرفتيم در راه زندگي راهپيمايي کنيم. اين اعتراض مردمي است که چيزي نميخواهند جز زندگي همراه با کرامت نفس.
در سال ٢٠١١، فلسطينيها در نزديکي مرزهاي سوريه، لبنان، اردن، غزه و کرانه باختري راهپيمايي کردند. برخي کشته شدند، ديگران از مرزها عبور کردند و سربازان اسرائيلي آنها را بازداشت کردند. ولي مدتها پيش از آن، در سال ١٩٧٦، فلسطينيها در روزي که بعدها به «روز زمين» معروف شد، عليه سلب مالکيت زمينهايشان از سوي اسرائيل اعتراض کردند. شش فلسطيني در آن زمان کشته شدند، و ٤٢ سال بعد از آن اسرائيل همچنان براي جلوگيري از بازگشت آوارگان به خشونت مرگبار متوسل ميشود، و از جمعه گذشته دستکم ٢٥ فلسطيني را در غزه کشته است. اين آدمها جرئت کردهاند رؤيايي فراتر از کوچههاي تنگ و باريک اردوگاههاي آوارگان در سر بپرورانند؛ آنها چشماندازي از خانهاي دارند که هرگز فرصت ديدنش را نداشتهاند.
وقتي هزاران نفر از ما به جايي که اسرائيل «منطقه ممنوعه» ميخواند ميرفتيم، من نگران امنيتمان بودم. به عقوبت کارمان فکر ميکردم. همين که با خانوادهام نزديک ميدان «راهپيمايي بازگشت» در شرق خان يونس ايستاديم، اسرائيليها به همه ما، از جمله فرزندانم، گاز اشکآور شليک کردند. از ديدن اين بچههاي معصوم که با چنين تجربه تروماتيکي روبهرو ميشدند سخت به درد آمدم. ولي هنوز بسياري از آدمها در نيافتهاند که ما هرگز بهراستي در غزه امنيت نداشتهايم، و حقيقتا زنده نبودهايم، چه در خانههايمان باشيم و چه در حال اعتراض در زمينها. گويي همه هستي ما، و رؤياهاي بازگشت به خانه و زيستن با کرامت، بايد از انظار پنهان باشد.
با اين حال، امسال، بعد از آنکه ترامپ اورشليم را به عنوان پايتخت اسرائيل بهرسميت شناخت و احتمال تحقق آنچه او «توافق قرن» ناميد، فلسطينيها حق قانوني بازگشت آوارگان را در معرض تهديد جدي ميبينند، ولو اينکه اين حق در قطعنامه ١٩٤ سازمان ملل ذکر شده باشد. اين يک نگراني جمعي است که حقوق ما به عنوان آوارگان در معرض خطري جدي است. ما بايد با يک روش نوآورانه، يکپارچه، و انقلابي در برابر آن مقاومت کنيم، روشي که خارج از معيارهاي مذاکره و فرقهگرايي و باندبازي است، و به اسرائيل براي بازيابي حقوقمان فشار ميآورد.
در ٧٠ سال گذشته، اسرائيل لاينقطع در حال آوارهکردن و تحقير فلسطينيها بوده است.
ما در سال ١٩٤٨ شاهدش بوديم و دوباره در سال ١٩٦٧ و حالا با رشد شهرکسازيها همچنان شاهدش هستيم. اسرائيل همزمان با بيرونراندن فلسطينيها، مهاجران جديدي از سرتاسر جهان ميآورد و در زمينهايي اسکان ميدهد که با نقض قوانين بينالمللي از فلسطينيها ربوده است. با اينهمه، اسرائيل همچنان با کمبود فشار از سوي جامعه جهاني و با حمايت دولت ترامپ پروبال ميگيرد و شهرکها بيوقفه گسترش مييابند.
اسرائيل ميخواهد به جهان بقبولاند که فلسطينيها با ميل و رغبت خانههاي خود را ترک کرده و اين زندگي ذلتبار و عاري از حقوق ابتدايي بشر را انتخاب کردهاند و ما با دست خود خودمان را به اين روز انداختهايم.
امروز، فلسطينيهاي غزه ميکوشند زنجيرهايي را بگسلند که اسرائيل تلاش کرده به زور به ما تحميل کند. ما معترضان غيرمسلحي هستيم که در تظاهراتي صلحآميز با سربازان تا بن دندان مسلح روبهرو شدهايم. در نتيجه، براي اسرائيل دشوار است که به ما انگ بزند و خشونت سبعانهاش را توجيه کند و جهان هم با اين واقعيت روبهرو است که غيرنظاميان بيگناه تنها بهخاطر بهکاربستن حق اعتراض مسالمتآميز کشته ميشوند. بهانههاي اسرائيل براي توجيه سياستهايش در قبال فلسطينيها کمکم اثرات خود را از دست ميدهد، چراکه مردم سرتاسر جهان بيش از پيش ميفهمند که چهره واقعي اسرائيل، چهره يک رژيم آپارتايد وحشيانه است.
با اينکه واکنش اسرائيل به اين راهپيمايي خشونت حسابشده بود و معترضان غيرمسلح را هدف قرار داد، ما فلسطينيها در غزه، با راهپيمايي بزرگ بازگشتمان، با صداي بلند و رسا فرياد ميزنيم که هنوز زندهايم. براي اسرائيل، هويت ما جرم ماست. ولي ما همان هويتي را به جشن و سرور مينشينيم که اسرائيل ميکوشد آن را جرم به حساب آورد. مردم از همه طبقات به راهپيمايي ميپيوندند. هنرمندان با رقص سنتي «دبکه» مشارکت ميکنند، روشنفکران در حال برگزاري محافل مطالعهاند، بازيگران لباس دلقکها را ميپوشند و با بچهها بازي ميکنند. چشمگيرتر از همه جوانانياند که زندگي و بازي ميکنند، خندههايشان بزرگترين اعتراض است.
سازمان ملل هشدار داده که غزه ممکن است تا دو سال ديگر غيرقابلسکونت باشد. ما با مقاومت در برابر تقديري که اسرائيل برايمان رقم زده، با بدنها و عشقمان به زندگي صلحآميز مبارزه ميکنيم و خواستار آنيم که عدالت در جهان باقي بماند.
منبع: The nation
احمد ابو رتيمه . ترجمه: سودابه رخش
شرق