تاریخ تشکلهای کارگری در ایران، تاریخ پرفراز و نشیبی است؛ از ایجاد اولین اتحادیههای کارگری در چاپخانهها تا امروز راه درازی طی شدهاست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کارگران ایرانی دههها دیرتر از همتایانشان در جهان صنعتی توانستند متشکل شوند. اولین سندیکاها و اتحادیههای کارگری در آغاز قرون هجدهم در انگلستان بوجود آمد. در فرانسه در خاتمه قرن هجدهم، در ایالات متحده آمریکا در اوائل قرن نوزدهم و در آلمان در اواسط قرن نوزدهم سندیکاها تشکیل شدند اما کارگران ایرانی تا قبل از قرن بیستم هیچ تشکل مدون و ساختیافتهای نداشتند. این را هم باید در نظر داشت که به علت پا نگرفتن سرمایهداری صنعتی و نبودن صنایع و کارخانههای مدرن، ایران در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، فاقد کارگر صنعتی و تحصیل کرده بود.
آغاز جنبش کارگری ایران به سالهای انقلاب مشروطه بازمیگردد. جنبش اتحادیهای ایران را کارگران مهاجری که از زور بیکاری و فقر به باکو و ماورای قفقاز مهاجرت کرده بودند و در آنجا به عضویت حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه درآمده بودند، پایهگذاری کردند. این کارگران مهاجر ابتدا حزب «اجتماعیون عامیون ایران» را به سیاق احزاب سوسیال دموکرات روسیه پاگذاری کردند و پس از آن نیز حزب عدالت را پایه گذاشتند.
اولین اتحادیه کارگری در سال ۱۲۸۴
در سال ۱۲۸۴ (یک سال قبل از به ثمر رسیدن انقلاب مشروطه) در چاپخانهای کوچک در تهران نخستین اتحادیه کارگری تأسیس شد. همزمان با اتحادیه کارگران چاپخانهها در دیگر کارخانهها نیز این امر رو به رشد نهاد، تا اینکه کارگران مشهد، تبریز، انزلی و دیگر نقاط کشور را هم دربرگرفت. شعارهای مزد عادلانه، هشت ساعت کار در روز و درخواست برای تدوین قانون کار، خواستههای اصلی این اولین تشکلهای کارگری را تشکیل میدادند.
در سال ۱۲۹۹ تعداد اتحادیههای کارگری تهران به ۱۵ رسیده بود، در سال ۱۳۰۰ شورای مرکزی اتحادیههای حرفهای کارگران ایجاد شد که هدف آن رهبری جنبش سندیکائی و اتحادیهای در سطح کشور بود. در عرض ۴ سال بیش از ۳۰ هزار کارگر و کارمند زیر پرچم شورای مرکزی اتحادیههای حرفهای گرد آمدند. تحت تأثیر همین جنبش بود که در فاصلهٔ سالهای ۱۳۰۴–۱۳۰۰ چندین اعتصاب بزرگ، ازجمله اعتصاب ۱۴ روزه کارگران چاپخانهها و اولین اعتصاب کارگران نفت آبادان انجام گرفت.
در سالهای بین ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰، تصویب قانون رضاخان مبنی بر ممنوعیت افکار اشتراکی، فعالیتهای اتحادیهای کارگران را تحت تاثیر قرار داد؛ بگیر و ببندها شروع شد و کارگران سالهای سیاه استبداد رضاخانی را تجربه کردند. در واپسین دهه حکومت رضاشاه، سیاست کلیدی دولت، سرکوب اتحادیههای کارگری و حامیان آنها در میان روشنفکران رادیکال بود.
حمله متفقین به ایران، گشایشی در کار طبقهی کارگر
حمله متفقین به ایران و فرار رضاشاه مخلوع، فضا را برای کارگران ایرانی بازکرد؛ با برکناری پهلوی اول گشایشی در کارِ طبقهی کارگر به وجود آمد که حاصل آن ایجاد دهها تشکل کارگری بود. بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، فعالیت اتحادیههای کارگری به اوج خود رسید. در همین سالها، شورای متحده مرکزی اتحادیههای کارگران و زحمتکشان ایران تشکیل شد که در اوج فعالیت خود در سال ۱۳۲۵، ادعا کرد سیصد هزار عضو و هوادار دارد. اتحادیههای کارگری در این سالها بیشتر در شهرهای کلان و صنعتی ازجمله تهران، اصفهان و همچنین در صنعت نفت آبادان فعالیت داشتند.
طی دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰، اندازه طبقهی کارگر صنعتی افزایش یافت. به طوری که در سالهای ۱۳۲۰-۱۳۳۵، تعداد کارگران در کارگاههای صنعتی (با ده کارگر و بیشتر) از ۴۰۰۰۰ به ۷۰۰۰۰ نفر افزایش یافت. این روند رو به افزایش همچنان ادامه پیدا کرد؛ به طوریکه در سال ۱۳۵۵، تقریبا ۱.۲۵ میلیون کارگر مزدبگیر در بخش تولید و فعالیتهای وابسته، مشغول به کار بودند؛ از این تعداد، فقط ۷۵۰۰۰۰ نفر در صنعت، معدن و مشاغل وابسته شاغل بودند.
کودتای بیست و هشتم مرداد، نقطهی پایان بر فعالیت آزادانهی اتحادیهای
کودتای بیست و هشتم مرداد ۱۳۳۲، بر فعالیت آزادانهی اتحادیههای کارگری نقطه پایان گذاشت؛ بعد از این تاریخ، کارگران مجبور شدند برای دفاع از حقوق صنفی خود هزینه بپردازند. از این سال، تا انقلاب ۱۳۵۷، ساماندهی اتحادیههای مستقل (اتحادیههای زرد و وابسته وجود داشتند) با دشواریهای بسیار مواجه شد. شاید سیاهترین بازه در این دوران، بین ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۱ است که همه سندیکاهای کارگری عملاً غیرفعال شدند. پس از تصمیم دولت در سال ۱۳۴۲ مبنی بر اجازه تشکیل اتحادیههای کارگری زیر نظر وزارت کار، تعداد آنها از ۱۶ اتحادیه در سال ۱۳۴۳ به ۵۱۹ اتحادیه در سال ۱۳۵۱ افزایش یافت. البته دولت نیز آرام ننشست و در این سالها دست به ایجاد تشکلهای دستساخته برای به انحراف کشاندن جنبش کارگری زد. ایجاد سازمانی به نام «سازمان کارگران ایران» در سال ۱۳۴۶ با همین هدف صورت گرفت.
علیرغم همه فشارها و موازیسازیها، فعالیتهای مدنی کارگران در دهه ۱۳۵۰ با سرعت زیاد رو به افزایش گذاشت. بهطوریکه از ۱۴۰ اعتصاب در سالهای ۱۳۴۹-۱۳۵۶، ۸۳ درصد از آنها در موسسات صنعتی با صد کارگر و بیشتر اتفاق افتاد. همه این اعتصابات، کاملا صنفی و با هدفِ طرح خواستههای کارگری بودند و در بیش از نیمی از آنها، به خواستهای کارگران پاسخ مثبت داده شد.
فصل ششم قانون کار؛ تشکلیابی از طریق سه تشکل قانونی
با انقلاب ۱۳۵۷، مشارکت صنفی طبقهی کارگر وارد فصل جدیدی شد. در سالهای قبل از تصویب قانون کار، کارگران به شیوههای مختلف و بعضاً انقلابی، متشکل شدند یا همان تشکلها و سندیکاهای قبل از انقلاب را با شور بیشتر احیا کردند. در سال ۱۳۶۹ قانون کار توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شد. فصل ششم این قانون به تشکلهای کارگری اختصاص دارد. سه تشکل در این قانون به رسمیت شناخته شدهاست. در ماده ۱۳۱ این قانون آمدهاست کارگران یک واحد فقط میتوانند یکی از سه مورد شورای اسلامی کار ، انجمن صنفی یا نماینده کارگران را داشته باشند. ساختار این سه تشکل کارگری و الزامات کارکردی برای ایجاد این تشکلها، از جمله نظارت وزارت کار و یا برای نمونه الزام به حضور نماینده کارفرما در شوراها، مورد انتقاد فعالان کارگریست.
همه این فراز و نشیبها را که کنار هم بگذاریم، درمییابیم در دهههای گذشته با وجود همه مشکلات و کاستیها، کارگران ایرانی توانستهاند با بهرهگرفتن از تمام ظرفیتهای قانونی به اتحاد صنفی و کنش متحد بپردازند و در عین حال برای از بین بردن موانع بر سر راه تشکلیابی مستقل، مطالبهگری کنند.