اصلاحطلبان همان طور که طیفهای سیاسی مختلفی دارند، در مواجهه با فساد نیز به گروههای مختلفی تقسیم میشوند. برخی درگیر در فساد و رانت خواری هستند. برخی با سکوت از کنار آن رد میشوند، اگر چه شاید خودشان ذینفع نباشند و عده گای نیز در برابر فساد میایستند.
کما این که در اختلافات شورای شهر اول تهران هم که در نهایت منجر به انحلال این شورا شد، بنا به توضیح دقیقی که خانم وسمقی در کتاب خاطرات خود داده، وزیر کشور اصلاحطلب که اتفاقاً خودش در برخی پروندههای فساد مالی ذینفع بود، شورا را منحل اعلام کرد.
اصلاحطلبان باید کاملاً مراقب باشند که نیروهای دست چندم آنها که شاید بیعلاقه به رانتخواری هم نیستند، آبروی آنها را در چشم مردم به باد ندهند. چون نیروهای امنیتی بیت آقای خامنهای، توان این را دارند که با ارتباط برقرار کردن با این افراد و دادن پیشهادی فساد آلود، حیات سیاسی کل این جریان را با مخاطره رو به رو کنند.
سال ۱۳۹۷ در حالی شروع شده که انواع نگرانیها پیش روی جمهوری اسلامی قرار دارد. حکومت تازه از چنگال تحریمهای کمرشکن خلاصی یافته یافته بود که حالا باز زمزمههای عدم امضای مجدد برجام از سوی رئیسجمهوری آمریکا قوت گرفته است.
این بحران در شرایطی انتظار حکومت ایران را میکشد که در عرصه داخلی، اعتراض بخشهای مختلف مردم به شرایط اقتصادی وارد مرحله جدیدی شده است. اعتراضات دی ماه سال گذشته و تجمعات پی در پی کارگران کارخانههای مختلف دولتی و نیمهدولتی نسبت به عدم پرداخت حقوق، همچنان تداوم دارد.
اعتراضهایی که البته به گفته تحلیلگران، تنها سویه اقتصادی وضع موجود را نشانه نگرفته است. فساد گسترده اقتصادی در دستگاه حاکم حالا به قدری بر تودههای مردم روشن شده که در شعارهای خود به روشنی، شرط رونق اقتصادی را دگرگونی در سیستم سیاسی اعلام میکنند.
با این وجود، در ادبیات نفرات نخست نظام به ویژه شخص آیتالله خامنهای کمترین نشانی از پذیرش وجود بحران نمیتوان سراغ گرفت. رهبر جمهوری اسلامی که قبلاً به خاطر وجود برخی مشکلات از مردم عذرخواهی کرده بود، در سخنرانی روز نخست سال در مشهد، تلاش کرد وضعیت عمومی کشور در تمام عرصههای سیاسی و اقتصادی را عادی جلوه دهد.
آقای خامنهای در سخنرانی روز اول فروردین نشان داد پیام اعتراضات دی ماه را دریافت نکرده است. نه عمق مسائل را دیده است و نه مسئولیتی را به تبع اختیارات خودش به خاطر مشکلاتی که امروز در جامعه وجود دارد، پذیرفت.
هر چند به اعتقاد برخی تحلیلگران، سخنرانی روز نخست سال جدید، به طور کامل نمیتواند گویای سیاست نظام در آن سال باشد امّا دست کم میتوان آن را نشانه سطح تحلیل نفر نخست آن دانست.
رضا علیجانی فعال سیاسی ملی-مذهبی معتقد است پاشنه آشیل جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۷ گلوگاه برجام و بحران اقتصادی جاری است. موضوعی که از نظر این تحلیلگر سیاسی، برای آیتالله خامنهای امری پذیرفته شده و نه چندان قابل توجه تلقی میشود.
از رضا علیجانی درباره تغییرات احتمالی رویکرد دیگر جناحهای سیاسی از جمله اصلاحطلبان در سال جدید هم پرسیدیم.
اگر بخواهید نقشه راه جمهوری اسلامی در سال آینده را با توجه به سخنان آقای خامنهای در مشهد ترسیم کنید چه خواهید گفت؟
آقای خامنهای در این سخنرانی نشان داد پیام اعتراضات دی ماه را دریافت نکرده است. نه عمق مسائل را دیده است و نه مسئولیتی را به تبع اختیارات خودش به خاطر مشکلاتی که امروز در جامعه وجود دارد، پذیرفت.
امّا به نظر من نکته مهم در سخنان آقای خامنهای بحث سیاست خارجی بود. او ضمن این که تحلیلهای قبلی در مورد اعتراضات را تکرارکرد، اعتراضات دراویش را هم به دشمنان خارجی متصل کرد و اعتراضات دی ماه را نیز به مثلث اسرائیل، آمریکا و عربستان وابسته دانست.
امّا نکته برجسته دیگر این بود که آقای خامنه ای در این سخنان، هیچ اشارهای به پیام نوروزی دونالد ترامپ نکرد.
اگر این پیام در سالهای گذشته صادر شده بود، آقای خامنهای به هیچ وجه آن را بیپاسخ رها نمیکرد. این بیجواب گذاشتن، سیاست یک سال آینده را میتواند نشان دهد.
سکوت رهبر ایران درباره صحبتهای ترامپ، هم سیاست خارجی جمهوری اسلامی و متحدان لرزان منطقهای این نظام و هم دیپلماسی مثلث آمریکا، اسراییل و عربستان را قابل حدس میسازد.
مثلث خارجی مورد اشاره آقای خامنهای بعید نیست که برای جمهوری اسلامی مسیری مانند شوروی سابق در نظر گرفته باشند. به این صورت که با افزایش فشارهای اقتصادی حکومت را به سمت فروپاشی از درون ببرند.
آقای خامنهای در این سخنان، هیچ اشارهای به پیام نوروزی دونالد ترامپ نکرد.اگر این پیام در سالهای گذشته صادر شده بود، آقای خامنهای به هیچ وجه آن را بیپاسخ رها نمیکرد.
این دسته از دولتها علاقمند هستند که جمهوری اسلامی با کمترین هزینه از میان برود. شاید مثلاً اسرائیل و عربستان مایل باشند که با بمباران تأسیسات اقتصادی و نظامی ایران، کار حکومت را تمام کنند امّا به نظر میرسد آمریکا مایل به پیروی از چنین نقشهای نیست.
طنزی که این روزها در برخی رسانههای آمریکایی مطرح میشود این است که فقط بوق ماشین سیاست خارجی این کشور به دست رئیسجمهور این کشور است و بقیه ابزارها به دست اتاقهای فکر سیاسی هدایت میشوند.
برخی دیگر البته میگویند تمام این ماشین از سوی رئیسجمهور هدایت میشود. اگر ما بدترین حالت را در این مورد در نظر بگیریم و تصور کنیم که کنترل تمام ماشین دیپلماسی آمریکا به دست دولت است، باز گمان میکنم اولویت آنها در این زمینه فشار اقتصادی و تقویت شورشهای داخلی و فروپاشی جمهوری اسلامی از درون است.
اینجا البته مسئله برجام هم مطرح است و نقش اروپاییها نیز پر رنگ میشود. اروپاییها ترجیح میدهند این توافق سیاسی که ماهیتی حقوقی هم پیدا کرده، به راحتی نابود نشود. به هر حال برجام هم برای آنها و هم برای ایران، دستاوردهای اقتصادی داشته است.
اروپاییها تلاش میکنند برای تأمین نظر آمریکا در برجام اصلاحاتی ایجاد کنند که فشار اقتصادی را برای تغییر مسیر جمهوری اسلامی رقم بزند.
بازگردیم به سخنان آقای خامنهای در مشهد؛ رهبر جمهوری اسلامی با خوب نشان دادن وضعیت، اراده خود را برای ادامه همین مسیر در سیاست خارجی اعلام کرد. او گمان میکند جمهوری اسلامی که ۴۰ سال با انواع تحریمها جنگیده حالا هم میتواند تحریمهای جدید را دور بزند و به اصطلاح پیِه تحریمهای جدید را به تن خود مالیده است.
بنابراین، هر دو طرف، جمهوری اسلامی از یک سو و اروپا و آمریکا از سوی دیگر انگار به افزایش فشار اقتصادی خوشآمد گفتهاند.
در یک جمعبندی باید گفت، شاید جمهوری اسلامی بتواند دست کم برای مدتی تظاهرات با مطالبات سیاسی را سرکوب کند امّا جمعیتهایی که اصطلاحاً دخل و خرجشان با هم نمیخواند و کارد به استخوانشان رسیده به این راحتی به خانه برنمیگردند.
بنابراین این اعتراضات به اشکال مختلف تداوم خواهد یافت و احتمالاً با افزایش سرکوب داخلی ما شاهد وضعیت سختتری در این عرصه خواهیم بود.
هر چند بعضی از تحلیلگران معتقدند سیاست جمهوری اسلامی در یک سال به طور کامل با توجه به سخنرانی آقای خامنهای در ابتدای آن سال تعریف و تدوین نمیشود، امّا اگر فعلاً صحبتهای او پس از سال تحویل و سخنرانی ایشان در مشهد را مدنظر قرار دهیم، به نظر شما وضعیت برخورد با اصلاحطلبان در سال ۹۷ چگونه خواهد شد؟
آقای خامنهای در سخنان مشهد، اعلام کرد کسانی که از آزادی استفاده میکنند و میگویند آزادی نداریم، پر رو هستند. این جمله کنایهای هم به اصلاحطلبان در خود دارد. من گمان نمیکنم سیاست خصمانه جمهوری اسلامی در مورد اصلاحطلبان، در سال جدید تغییر عمدهای داشته باشد.
شاید جمهوری اسلامی بتواند دست کم برای مدتی تظاهرات با مطالبات سیاسی را سرکوب کند امّا جمعیتهایی که اصطلاحاً دخل و خرجشان با هم نمیخواند و کارد به استخوانشان رسیده به این راحتی به خانه برنمیگردند.
هر چند که به قول شما لزوماً سخنرانی ابتدای سال چیزی نیست که به طور کامل در طول سال اجرا شود و ممکن است بسیاری از فاکتورها سیاستهای اجرایی را تغییر دهد.
به هر حال من فکر میکنم، چالش نهایی که به تمام اضلاع سیاسی جمهوری اسلامی در سال جدید شکل میبخشد، چالش اقتصادی است. جامعه مدنی چهار ابزار برای گفتگو با حکومت در اختیار دارد، انتخابات، مطالبه محوری در چارچوب فعالیت تشکلها، راهپیمایی مسالمتآمیز و اعتصاب. سه گزینه اول تا به حال به خوبی استفاده شده است. اعتصاب هم به ویژه از سوی گروههای کارگری به صورت موردی استفاده شده است.
اگر جامعه مدنی و جامعه سیاسی همرمان از چهار اهرم فشار خود برای درخواست بهبود اوضاع به ویژه در عرصه اقتصادی استفاده کند، این شاید به تغییر رویکرد آقای خامنهای در عرصه اقتصادی و به تبع در عرصه دیپلماتیک منجر شود.
در بین نیروهای سیاسی، بخشی از اصلاح طلبان انتقاد جدی از فساد اقتصادی حاکم را شروع کردهاند.
به هر حال روحانیت سیاسی هم نشان داده که میل زیادی به بقاء دارد و به قول خود آقای خمینی حفظ نظام از اوجب واجبات است. فعلاً آقای خامنهای خود را تنها نیروی سیاسی دنیا میداند که یک تنه در برابر آمریکا ایستاده است. امّا هیچ بعید نیست اگر احساس کند که موجودیت نظام با چالش جدی رو به رو میشود، شاید به یک سری تغییرات تن دهد.
به تغییر ادبیات برخی از اصلاح طلبان اشاره کردید. فکر می کنید آیا اصلاح طلبان در سال جدید همان رویکرد محافظه کارانه خود را برای پیروزی در انتخابات آینده تداوم بخشند یا به خاطر بازخوردهای منفی که بعد از اعتراضات دی ماه ۹۶ به خاطر موضع گیریهای محتاطانه دریافت کردند، تلاش کنند بیشتر جانب بدنه اجتماعی خود را گرفته و در انتقادات خود نسبت به وضع موجود کمی صریحتر عمل کنند؟
در اصلاح طلبان من سه گرایش عمده میبینم. یکی گرایش محافظهکار، و دیگری میانهرو و رادیکال است. به خاطر حملات امنیتی پس از جنبش سبز و از سوی دیگر حاکمیت فرهنگ سیاسی پراگماتیستی افراطی، وجه غالب اصلاحطلبان، همان گرایش محافظهکارانه است. هر چند وقایعی مانند نامه انتقادی آقای کروبی و اعتراضات سراسری، سطح کلی انتقاد اصلاحطلبان از نظم موجود را تا حدی بالا برد.
جامعه مدنی چهار ابزار برای گفتگو با حکومت در اختیار دارد، انتخابات، مطالبهمحوری در چارچوب فعالیت تشکلها، راهپیمایی مسالمتآمیز و اعتصاب. سه گزینه اول تا به حال به خوبی استفاده شده است. اعتصاب هم به ویژه از سوی گروههای کارگری به صورت موردی استفاده شده است.
بعد از موضعگیری محتاطانه جریان غالب اصلاحطلبی در مورد اعتراضات سراسری، حالا ماجرای آقای نجفی در شهرداری تهران هم آزمون جدیدی برای اصلاحطلبان است. آنها اگر درصورت پذیرش استعفای نجفی شهردار ضد فساد دیگری را به جای او به کرسی بنشانند میتوانند چهره خود را بازسازی کنند. به هر حال مردم تهران در انتخابات شورای شهر و مجلس کار خود را به بهترین وجه انجام دادند.
پیروزی سی بر صفر اصلاحطلبان تهران در انتخابات مجلس و بیست و یک بر صفر در انتخابات شورای شهر کاری بود که مردم در عرصه انتخابات به پیش بردند.
امّا اگر قرار باشد بعد از استعفای آقای نجفی، اصلاحطلبان شورای شهر وارد زد و بندهای سیاسی و مالی با جریان امنیتی بیت رهبری و سپاه شوند، آنها یک گام دیگر به سمت خراب کردن چهره خود در نظر مردم برداشتهاند. امسال انتخاباتی پیش روی اصلاحطلبان نیست امّا در سال ۹۸ انتخابات مهمی پیش رو داریم که عملکرد آنها در این عرصهها بسیار مهم است.
اصلاح طلبان برای تقویت پشتوانه مردمی خود باید به بحث فساد اقتصادی بسیار جدیتر وارد شده و به جای ترساندن مردم، حکومت را نقد کنند.
امیدواریم نقدهای جدی که از جانب کسانی مانند آقای تاج زاده شنیده شده بیشتر مطرح شود تا این جناح نقش فعالتری در برچیدن بساط فساد اقتصادی ایفا کند.
به موضوع شورای شهر تهران و استعفای آقای نجفی اشاره کردید. در چند روز اخیر بین حامیان و اعضای دو حزب کارگزان و اتحاد که ظاهراًّ اولی مخالف ادامه کار نجفی و دومی موافق است، بگومگوهای زیادی درگرفته است. فکر میکنید آیا این اختلافها منجر به گسترش اختلاف میان اصلاحطلبان حول مسئله مبارزه با فساد و در نهایت دو پاره شدن این جناح خواهد شد؟
استعفای آقای نجفی با تلاش حلقه نظامی و امنیتی بیت آقای خامنهای صورت گرفت. کما این که آقای طائب فرمانده سازمان اطلاعات سپاه هم گفته بود اجازه نخواهند داد شهرداری آقای نجفی به سال ۹۷ برسد. به هر حال فشار این نهادها حالا نتیجه داده و آقای نجفی مجبور به استعفا شده است.
اگر قرار باشد بعد از استعفای آقای نجفی، اصلاحطلبان شورای شهر وارد زد و بندهای سیاسی و مالی با جریان امنیتی بیت رهبری و سپاه شوند، آنها یک گام دیگر به سمت خراب کردن چهره خود در نظر مردم برداشتهاند.
اصلاحطلبان همان طور که طیفهای سیاسی مختلفی دارند، در مواجهه با فساد نیز به گروههای مختلفی تقسیم میشوند. برخی درگیر در فساد و رانت خواری هستند. برخی با سکوت از کنار آن رد میشوند، اگر چه شاید خودشان ذینفع نباشند و عده گای نیز در برابر فساد میایستند.
کما این که در اختلافات شورای شهر اول تهران هم که در نهایت منجر به انحلال این شورا شد، بنا به توضیح دقیقی که خانم وسمقی در کتاب خاطرات خود داده، وزیر کشور اصلاحطلب که اتفاقاً خودش در برخی پروندههای فساد مالی ذینفع بود، شورا را منحل اعلام کرد.
اصلاحطلبان باید کاملاً مراقب باشند که نیروهای دست چندم آنها که شاید بیعلاقه به رانتخواری هم نیستند، آبروی آنها را در چشم مردم به باد ندهند. چون نیروهای امنیتی بیت آقای خامنهای، توان این را دارند که با ارتباط برقرار کردن با این افراد و دادن پیشهادی فساد آلود، حیات سیاسی کل این جریان را با مخاطره رو به رو کنند.
در همان شورای شهر اول هم دیدیم که چطور دستگاههای تبلیغاتی آنها مثل صداوسیما و نشریات، توانستند کارنامه اصلاحطلبان را به چالش بکشند. امیدوارم این بار چنین نشود و مردمی که با این همه امید به این جناح رأی دادند ناامید نشوند.
زیتون-مازیار بهرامی