اولا نهادهای زیر نظر رهبر یا خود آلوده فساد شدهاند مانند قوه قضائیه یا غیر مستقیم در گسترش فساد نقش ایفا کرده و میکنند مانند سپاه با ورود گسترده در امور اقتصادی.
ثانیاً شورای نگهبان با نظارت شایستهکش استصوابی و قوه قضاییه با مواجهه جناحی با سیاستورزان پاکدست اما منتقد، امکان بهرهمندی از شایستگان را در مدیریت کشور به حداقل خود رساندهاند و غیرمستقیم به فساد مجال رشد دادهاند.
ثالثا قوه قضائیه با توقیف فلهای مطبوعات به فساد اجازه و فرصت آن را داد که همهگیر شود و به تعبیر درست خود شما سیستماتیک گردد.
رابعا برخورد جناحی رهبری و منصوبانش با فساد که یکی را باید کش داد و دیگری را باید درز گرفت، دامنه فساد را گسترش داده است.
خامسا امروز نیز منصوبان رهبر با تمام وجود میکوشند فضای مجازی را فیلتر کنند غافل از آنکه همین مسئله به گسترش فساد دامن میزند.
مصطفی تاجزاده در پاسخی به یادداشت احمد توکلی از برخورد دوگانه رهبری با فساد «که یکی را باید کش داد و دیگری را باید درز گرفت» انتقاد کرده است.
مصطفی تاجزاده، در نامه سرگشادهای که به احمد توکلی نماینده سابق مجلس نوشته، تصریح کرده است که رهبر فقط در نظر و سخنرانی «پرچمدار مبارزه با فساد» است اما در عمل، او و منصوبانش یا «خود آلوده فساد شدهاند مانند قوه قضائیه»، «یا غیرمستقیم در گسترش فساد نقش ایفا کرده و میکنند؛ مانند سپاه با ورود گسترده در امور اقتصادی».
مصطفی تاجزاده همچنین نوشته است: «برخورد جناحی رهبری و منصوبانش با فساد، که یکی را باید کش داد و دیگری را باید درز گرفت، دامنه فساد را گسترش داده است».
توکلی پیش از این در یادداشتی ضمن انقلابی پشیمان خواندن تاجزاده اعتراض او را به دخالت های رهبری در تصمیم گیری ها به باد انتقاد گرفته بود.
وی در این نامه ضمن پاسخ به توکلی ریشه های فساد را ارزیابی کرده است و ضمنا به او پیشنهاد داده است تا برای فسادزدایی همهجانبه اولا پیگیر نامه نجفی به قوه قضائیه درباره فسادهای نجومی شهردار سابق باشد و ثانیا در مورد پروندههایی که متحد سابق هم جناحی های توکلی درنامه اخیر خود برشمرده است، از جمله درباره پروندههای بنیاد تعاون ناجا و بانک قوامین و … وابسته به نهادهای انتصابی شفافسازی کند.
متن کامل نامه مصطفی تاجزاده به شرح زیر است:
به نام خدا
جناب آقای احمد توکلی
با سلام و احترام
یادداشت شما را در نقد توییت خود خواندم. سپاسگزارم از اینکه باب مکاتبه را درباره موضوع مهم دخالتهای رهبر در امور خارج از حیطه اختیارات و مسئولیتهای رهبری باز کردید.
پاسخ شما به این نامه می تواند به شفافیت هرچه بیشتر مناسبات در حاکمیت بیانجامد و در صورت تداوم به این منجر شود که اولا وظایف و اختیارات هر مقامی در جمهوری اسلامی دقیقا معلوم شود. ثانیا هر مقامی به همان اندازه برابر نهادهای مسئول و نیز مقابل افکار عمومی جوابگو گردد.
در زیر نکاتی را درباره نقد شما اعلام میدارد:
یکم
۱. نمیدانم چرا در یادداشت خود بجای آوردن نامم، مرا با صفت “یک انقلابی پشیمان” نواختی؟ من همچنان که در مصاحبه تصویری اخیرم با “اعتماد آنلاین” بهصراحت اعلام کردم از انقلاب پشیمان نیستم. زیرا محمد رضا شاه همه راههای نفس کشیدن و اصلاح دموکراتیک را بر ملت بسته و گزینهای جز انقلاب روی میز مردم قرار نداده بود. برهمین اساس معتقدم اگر جمهوری اسلامی نیز همه راههای رقابت و مشارکت آزاد سیاسی را بر مردم ببندد، گزینهای جز براندازی خود باقی نمیگذارد.
۲. از خطاهای ما نسل انقلاب آن بود که بازگشت استبداد را صرفا در هیات رئیس جمهور ممکن دیدیم و به همین دلیل راه بر دیکتاتوری او به خوبی بستیم. اما توجه نداشتیم که وقتی کنترل و مدیریت نیروهای مسلح، قوه قضائیه، شورای نگهبان، صدا و سیما و بخش مهمی از اقتصاد کشور را متمرکز میکنیم و در اختیار یک نفر قرار میدهیم، احتمال اینکه او بهسوی خودکامگی حرکت کند، بسیار بیشتر از این است که حقوق و آزادیهای سیاسی و مدنی شهروندان را رعایت کند، بهویژه اگر ملت به هر دلیل منفعل شود.
۳. من البته متاسف و پشیمانم که چرا نتوانستیم بعد از پیروزی انقلاب مانع احیای مناسبات سلطنتی به نام جمهوری شویم.
دوم
۱. کاربرد لفظ “گردن کلفت” توسط رهبر را درباره آقای کرباسچی نفی کرده و مدعی شدهاید که «این طرز سخن گفتن به ادبیات رهبری شباهت ندارد». من مهمتر از جلسه خصوصی با آقای کروبی مستندی از سخنرانی علنی رهبر ارایه میکنم تا شک و شبهه شما برطرف شود.
۲. پس از ردصلاحیت حدود ۱۰۰ نماینده شجاع مجلس ششم در انتخابات مجلس هفتم، روسای وقت قوای مجریه و مقننه با ارسال نامه به رهبر از وی خواستند که شورای نگهبان را به انجام وظایف خود در چارچوب قانون توصیه کند. ایشان نیز در سخنرانی ۲۴ دی ۱۳۸۲ خود آن شورا را از ردصلاحیت کردن غیرقانونی نامزدها پرهیز داد. در عین حال جمعی از داوطلبان را از تایید صلاحیت شدن با این عبارت استثنا کرد: «افرادی که میخواهند با قانون گردن کلفتی کنند.» منظور رهبر نامزدهایی بود که تصمیمهای غیرقانونی جنتی و همفکرانش را برنمیتافتند و آنها را افشا میکردند؛ روشن تر بگویم مقصود ایشان همان فعالان سیاسی و انتخاباتی بود که فردای انتخابات ۸۸ بازداشت و سپس به زندانهای سنگین چند ساله محکوم شدند.
۳. واقعیت آن است که رهبر بیست سال است که تعدادی از اصلاحطلبان مدافع حاکمیت قانون و مخالف تک صدا شدن جمهوری اسلامی را گردن کلفت میخواند که لازم بود در دهه پیش از حکومت اخراج شوند و از سال ۸۸ با حق فعالیت آنان در جامعه مدنی مخالفت کرد.
سوم
۱. غلامحسین کرباسچی یکی از گزینه های رئیس جمهور منتخب برای چند وزارتخانه مانند راه و مسکن و شهرسازی بود. اما میدانید که رهبر به محض پیروزی خاتمی یاد مفاسد اقتصادی شهرداری تهران در زمان هاشمی افتاد و دستور بازداشت شهردار، بعضی معاونان و مشاورانش ونیز شهرداران مناطق مختلف پایتخت را صادر کرد. فعلا به این نمیپردازم که چرا سبک مدیریت کرباسچی “فساد اقتصادی” خواندهشد اما تقلید و تکرار همان سبک توسط قالیباف “مدیریت جهادی” معرفی میشود. اما از شما که دخالت رهبر را در انتخاب شهردار یا محاکمه وی منکر میشوید، میپرسم که به دستور چه کسی پرونده کرباسچی بلا فاصله بعد از پیروزی تاریخی خاتمی که البته از حمایت فعال کارگزاران و دبیر کل آن بهره برد، به جریان افتاد؟ چرا در زمان آقای هاشمی او را محاکمه نکردند؟ مهمتر آنکه به دستور کدام مقام پرونده شهرداری تهران بهطور کامل به نیروی انتظامی و سردار نقدی سپرده شد تا با شیوههای غیرقانونی و غیرانسانی بکوشد آنان را به اعتراف کردن مجبور کند؟
۲. دادگاه پس از رسیدگی به شکایات علیه سردار نقدی او را بهدلیل کاربرد شکنجه محکوم کرد. البته وی هرگز مجازات نشد. ارتقای مقام نیز یافت. با حکم چه کسی؟
۳. از آن همه بگیر و ببند و فشارهای جسمی و روانی به شهرداران که شرح کوچکی از آنرا میتوانید از آقای مهیمنی بپرسید که چطور برای دادن یک دستگاه تایپ به مسجدی در گرگان، ماهها در سلول انفرادی تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت و سرانجام نیز تبرئه شد و حتی به استانداری رسید. براستی نتیجه آن محاکمات جز آبروریزی برای جمهوری اسلامی و محرومیت ایران از خدمات یکی از لایق ترین مدیرانش چه بود؟ مدیری که البته مثل من و شما دارای نقاط قوت و ضعف است و با روشهای قانونی و مدنی میتوانستند با ضعفهایش مقابله کنند.
چهارم
۱. آقای صدر الاسلام قائم مقام سردار نقدی در این پرونده مدتی بعد از بازداشتها به دفترم در وزارت کشور آمد. قصد وی توجیه من بود تا از حمایت از بازداشت شدگان دست بکشم.
۲. از او پرسیدم که چرا با شهردار تهران و همکارانش چنین برخورد زنندهای میکنند. توضیحات مفصل و پراکندهای داد که البته قانع کننده نبود و سر انجام برابر براهین من، دلیل اصلی دستگیریها را برملا کرد؛ “کرباسچی قصد دارد رئیس جمهور شود و ما نمیخواهیم اشتباه بنی صدر را تکرار کنیم. بنابراین قصد داریم از همان ابتدا سد راه او شویم”.
۳. من اعترافات او را همان زمان در جلسه دولت به استحضار رئیس جمهور و اعضای کابینه رساندم تا علت واقعی بازداشتها روشن و در تاریخ ثبت شود.
پنجم
۱. دخالت های رهبر در انتخاب اعضای کابینه امسال علنی و رسمی شد. طبق اطلاعیه دفتر نشر آثار رهبری، ایشان خود را در زمینه گزینش وزرای امور سیاست خارجی و دفاعی – امنیتی مسئول میبیند و آن را “رویه ثابت همه دولتها” میخواند و به تکالیف رهبری در امور دفاعی – امنیتی و سیاست خارجی مستند می کند.
۲. برای نخستین بار در آن اطلاعیه اعلام شد که رهبر درباره وزرای فرهنگی نیز حساسیت دارد که معنای روشنش این است که لازم است همه آنان به تایید وی برسند، اگر نه معرفی نخواهد شد. وزیر کشور هم به دلیل تفویض جانشینی فرماندهی کل قوا در نیروی انتظامی به او باید بتواند نظر مثبت رهبر را جلب کند.
۳. به این ترتیب وزاری امور دفاعی، خارجه، اطلاعات، فرهنگی و آموزشی و سیاسی با پیشنهاد رئیس جمهور و رای اعتماد مجلس به خدمت مشغول نمی شوند. بلکه همه آنان باید قبل از معرفی شدن به مجلس نظر مثبت رهبر را جلب کنند.
ششم
۱. در جریان انتخاب شهردار جدید چه کسی به آقای جهانگیری انتقاد کرد که چرا شورا آقای نجفی را انتخاب کردند؛ مگر نمیدانند که رهبر با او مخالف است؟ آیا آقای طائب و سازمان اطلاعات سپاه از همان روز اول تهدید نکردند که نجفی حق ندارد شهردار شود و اگر بشود سر و کارش با ما و قوه قضائیه خواهد بود؟
۲. چرا دادستان کل کشور پس از مراسم اخیر رقص کودکان اطلاعیه داد و دادستان تهران نیز بلافاصله شهردار تهران را احضار و خبر آن را علنی کرد؟ چرا همین دو دادستان درباره پرونده املاک نجومی و مهمتر از آن درمورد پرونده مفاسدی که آقای نجفی درجهت مبارزه با فساد به دستگاه قضایی تقدیم کرده است، تاکنون شهردار سابق را احضار نکردهاند، یا خبر آن را علنی نکردهاند؟
هفتم
۱. رهبر را پرچمدار مبارزه با فساد معرفی کردید. البته در نظر و سخنرانی ادعای شما را می پذیرم. اما در عمل نه! زیرا:
اولا نهادهای زیر نظر رهبر یا خود آلوده فساد شدهاند مانند قوه قضائیه یا غیر مستقیم در گسترش فساد نقش ایفا کرده و میکنند مانند سپاه با ورود گسترده در امور اقتصادی.
ثانیاً شورای نگهبان با نظارت شایستهکش استصوابی و قوه قضاییه با مواجهه جناحی با سیاستورزان پاکدست اما منتقد، امکان بهرهمندی از شایستگان را در مدیریت کشور به حداقل خود رساندهاند و غیرمستقیم به فساد مجال رشد دادهاند.
ثالثا قوه قضائیه با توقیف فلهای مطبوعات به فساد اجازه و فرصت آن را داد که همهگیر شود و به تعبیر درست خود شما سیستماتیک گردد.
رابعا برخورد جناحی رهبری و منصوبانش با فساد که یکی را باید کش داد و دیگری را باید درز گرفت، دامنه فساد را گسترش داده است.
خامسا امروز نیز منصوبان رهبر با تمام وجود میکوشند فضای مجازی را فیلتر کنند غافل از آنکه همین مسئله به گسترش فساد دامن میزند.
۲. از خدمات بزرگ دکتر نجفی در همین مدت کوتاه تهیه گزارشی از فسادهای شهرداری تهران و تسلیم آن به قوه قضائیه است؛ کاری که دکتر روحانی نکرد و چوبش را خودش بیش از دیگران خورد و خواهد خورد.
۳. اقدام بی نظیر آقای نجفی در زمینه شفاف سازی امور شهری و شهرداری که در کنار قوه قضائیه و وزارت اقتصاد و دارایی از فاسدترین دستگاهها در افکار عمومی بهشمار میرود، بینظیر است. پس نجفی چه بماند و چه برود باید روند شفاف سازی دنبال شود و بهبود یابد تا دست حرام خواران از منافع ملی کوتاه گردد و شفاف شدن کامل امور به دولت و سپس به سایر نهادهای حاکمیتی تسری یابد.
۴. پیشنهاد میکنم شما نیز برای فسادزدایی همهجانبه اولا پیگیر نامه نجفی به قوه قضائیه باشید و ثانیا در مورد پروندههایی که متحد سابقتان درنامه اخیر خود برشمرده است، از جمله درباره پروندههای بنیاد تعاون ناجا و بانک قوامین و … وابسته به نهادهای انتصابی شفافسازی کنید.
در آستانه سال نو برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
سید مصطفی تاجزاده
۲۸ اسفند ۱۳۹۶