ماهی یکبار حمام میکنند. مجبورند در پایین دست رودخانه کم جان با آبی حمام کنند که پیشتر، مردها چند صدمتر بالاتر خود را با آن شستهاند! برای خیلی از زنان روستا این معضل فقط گوشهای از بیامکاناتی آنها است چرا که زنان رمشک و چاه نوروز و قلعه گنج زمستانها نمیتوانند در سرمای خشک و سوزاننده این منطقه تن به آب بزنند.
ایران آنلاین / وضعیت بهداشتی در جنوب استان کرمان بخصوص قلع گنج و روستاهایش آنقدر وخیم است که بیشتر زنهای آن دچار عفونت شدهاند، بعضیهایشان هم سرطان دهانه رحم گرفتهاند. پول و امکاناتی برای درمان و معالجه وجود ندارد. آنها حتی پولی برای خرید نوار بهداشتی هم ندارند و در مرز بیماریهای صعبالعلاج قرار گرفتهاند.
اگر پزشک خانواده خانه بهداشت «رمشک» مرخصی برود دیگر کسی نیست که مریضها را ویزیت کند. هر کسی که حالش بد شود باید ۲۸۰کیلومتر بکوبد تا بندرعباس! مردم قلعه گنج میگویند وزیر بهداشت زمانی که بیمارستان 32 تختخوابی شهرشان را افتتاح کرده است عنوان کرده به این مرکز درمانی نمیشود گفت بیمارستان!
ماهی یکبار حمام میرویم
مردمش فقر را به جان خریدهاند و به سختی روزگار میگذرانند. ساکنان قلعه گنج و روستاهایش با درد محرومیت به دنیا میآیند و با فقر میمیرند. اهالی اینجا هر دو روز یک بار تنها 3 ساعت آب دارند آن هم در هوای گرم طاقتفرسای کویری!
قلعه گنجیها از داشتن مرکز درمانی مجهز محرومند، تنها یک مرکز درمان برای مداوا دارند که اگر آنجا هم کسی نتواند به دردشان برسد باید 280 کیلومتر تا بندرعباس بکوبند تا به بیمارستان برسند. فاصله زیاد روستاها از مرکز درمانی یکی از مشکلات اصلی در این استان پهناور است که دسترسی مردم به خدمات بهداشتی و درمانی را سختتر کرده است. مردم قلعه گنج و 320 روستای آن بشدت از فقر پزشک متخصص و فیزیوتراپ و پزشک عمومی رنج میبرند؛ هر چند بسیاری از روستاهای این منطقه مجهز به خانه بهداشت هستند اما بیماران مبتلا به سرطان، دیابت، تالاسمی و مبتلایان به بیماریهای عفونی مجبورند برای دسترسی به دارو و پزشک و استفاده از خدمات تشخیصی، دستگاه دیالیز،شیمی درمانی و آزمایشگاه کیلومترها در راه باشند.
دردشان یکی دو تا نیست؛ سوءتغذیه، شیوع سرطان معده و پستان و دهانه رحم، دیابت و افزایش تالاسمی و هپاتیت هزار درد بیدرمانی است که به زندگی مردمان محروم و دردمند این منطقه گره خورده است.
«چاه نوروز»، روستایی است که میان ویرانی و سرپا ماندن در تقلاست. بیشتر خانهها با بلوکهای سیمانی علم شدهاند. آلونکهایی که برای اهالی این روستا حکم خانه دارد. خبری از کوچه و خیابان آسفالت شده نیست. روستایی که بیآبی و فقر دمارش را درآوردهاست. «خاور» از اهالی همین روستاست، زنی لاغراندام و آفتاب سوخته با چهرهای تکیده. از رنگ و رویش مشخص است که کم خونی دارد. درباره مشکلات بهداشتیشان میپرسم. سعی میکند نگاه سرد و افسردهاش را از من بدزدد. خانهاش را نشانمان میدهد؛ اتاقی 12 متری با حصیری که فرش خانهاش شده و چند پتوی رنگوروباخته که گوشه اتاق روی هم تلنبار شدهاند. خبری از حمام و دستشویی و آشپزخانه و… نیست. فقط یخچال کوچکی کنار تنها پنجره خانه جا خوش کردهاست.
میپرسم سرویس بهداشتی و حمامتان کجاست؟
– توالت نداریم. برای دستشویی به دشت و صحرا میریم.
-حمام چی؟
– روستا یه حموم داره که با شاخههای نخل حصار شده. تابستونها میریم تو رودخونه خودمون رو میشوریم.
-زمستونها چطور؟
– کمتر حموم میریم.
– چند وقت یکبار؟
– ماهی یکبار
– مریض نمیشید؟
– ای خانم، بیشتر دخترها و زنهای روستا مریضی گرفتن. وضع ما خرابه. از گرسنگی نمیریم بهداشتمون پیشکش.
تک تک زنان روستای چاه نوروز همین مشکل را دارند. نه سرویس بهداشتی و نه حمامی. چند نفری که وضعشان بهتر است و دستشویی دارند، در توالتشان را قفل زدهاند تا کسی از آن استفاده نکند. مشکل به اینجا ختم نمیشود چراکه خانههای بهداشت و مراکز درمانی این مناطق کمترین امکانات را در اختیار دارند حتی پد بهداشتی برای دوره عادت ماهانه زنان هم در اختیار ندارند.
«خاتون» یکی دیگر از زنان روستای چاهنوروز هم برایمان از مرگ دردناک خواهرش میگوید. وقتی ماجرای «ایران ملک» را برایمان تعریف میکند چشمانش پر از اشک میشود: «ساعت 7شب دردش شروع شد و تا 12 ظهر بند نیومد. اون شب تا صبح از درد نخوابید. تا صبح بیدار نشست. صبح رفتیم رمشک پیش پزشک خانواده. از شانس بدمون دکتر نبود، رفته بود مرخصی. خواهرم از درد به خودش میپیچید. ماشین هم نبود ببریمش کهنوج. داشت ناله میکرد یهو فشارش افتاد و از حال رفت. اونقدر این در و اون در زدیم تا بالاخره یک وانت پیدا کردیم. ظهر شده بود و ایران ملک به سختی نفس میکشید. وقتی رسیدیم بیمارستان، دکترها گفتن خواهرم توی راه از دنیا رفته.»
گویی خاتون سنگ صبور اهالی روستایشان است. او از آنچه در این سالها بر سر اهالی چاه نوروز آمده، چنین میگوید: «اینجا هر کسی پیش دکتر میره بهش میگن مرض قند داری، عفونت رحم داری، سردردهای عصبی داری، سرطان گرفتی و… دو روز پیش «زبیده»، یکی از همسایههامون بهخاطر بالا رفتن قند خونش رفت بندرعباس، حالش خیلی بد بود. وقتی رسید بیمارستان بهخاطر بالا بودن قند، دکترها مجبور شدن انگشت شست پاش رو قطع کنن، آخرش هم توی بندر عباس فوت کرد. چند روز طول کشید جنازهاش رو بیارن اینجا.»
خاتون و سه زن دیگر وقتی میبینند کسی پای درد دلشان نشسته و به حرفهایشان گوش میدهد از مشکل بهداشتی دیگری هم حرف میزنند که بسیار غمانگیز است. خاتون میگوید:«وضع بهداشتی زنان روستا خیلی بده. ما پول تهیه وسایل بهداشتی مخصوص زنان را هم نداریم و از پارچههای مانده از لباس استفاده میکنیم. بیشتر زنهای اینجا عفونت گرفتهاند. از وقتی «ماما» به خانه بهداشت اومده با زنها درباره بهداشت حرف میزنه ولی مشکل ما چیز دیگهایه، ما پول نداریم.»
سرطان بلای جان روستاهای قلعهگنج
دهستان «رمشک» هم تعریفی ندارد، خشکسالی با تمام توان به آنها تاخته، نخلها یکی در میان خشکیدهاند. آنهایی که وضع مالیشان بهتر بوده سالها پیش کوچ کردهاند به شهر ولی اینهایی که ماندهاند چارهای ندارند که با فقر و بیآبی و محرومیت مدارا کنند.
«لیلا سرحدی» مربی یکی از مهدهای کودک دهستان «رمشک» است؛ او هم از بهداشت ضعیف در رمشک گلایه میکند: «خاله رقیهام 35 سال داشت. چند هفته پیش توی حمام روستا برق گرفتش و درجا مرد. هفته پیش رفت حمام پتو بشوره که برق دینام اتصالی کرد. حمام اینجا از خونهها دوره. بنده خدا اونقدر داد زده بود، اما کسی صداش رو نشنیده بود. رفتیم دیدم سیاه و کبود یک گوشه افتاده بود. بردیمش درمانگاه اما دکتر گفت که تموم کرده. شش تا بچه داره که ما ازشون نگهداری میکنیم.»
او از شیوع بیماریهایی حرف میزند که میشود علائمش را در چهره برخی زنان روستایی دید: «خانوادهها پشت سرهم مرض قند میگیرن. حتی شنیدم چند نفری هم سرطان گرفتن. خاله و دایی خودم سرطان معده گرفتن. میگن سرطان بهخاطر آب روستاست. آب روستا سالم نیست معلومه دیگه که چه بلایی سرمون میاد. مریضهای سرطانی خیلی زیاد شدن. اونهایی که توانش رو دارن برای درمان و شیمیدرمانی به کرمان میرن اما بیشترشون بعد از مدتی میمیرن.»
///نیمنگاه
عفونت قارچی در زنان این منطقه بهخاطر آلوده بودن آب فوقالعاده رایج است، همچنین تعریق زیاد و شستوشو نشدن لباس زیر منجربه افزایش عفونتهای زنانه شده است. اینها عوامل خطری است که با آگاهی دادن هم حل نمیشود چون زنان امکان دسترسی به آب سالم و لباس زیر تمیز را ندارند.»
بهدلیل ازدواجهای فامیلی و درون طایفهای بیشتر ژنهای غالب منجر به معلولیتهای ژنتیکی و بروز تالاسمی میشود، به همین دلیل است که روند تالاسمی ماژور در این منطقه بسیار بالاست.
هپاتیت آ در منطقه شیوع بالایی دارد. تشخیص این ویروس در آزمایشگاههای تشخیص پزشکی کهنوج و بندرعباس انجام میشود و موارد بستری برای تجویز آنتیوایرال به کرمان ارجاع داده میشوند اما اینجا کمتر کسی پول دارد به بندرعباس برود
سرطان در این منطقه در حالی افزایش پیدا کرده که بیشتر بیماران بهخاطر ترس و استرس شیمی درمانی و هزینه بالای ایاب و ذهاب پیگیر درمان نمیشوند.
هر چند هنوز هیچ تحقیق و بررسی علمی درباره شیوع فوقالعاده زیاد بیماریهای عفونی و اسهال و استفراغ و «هپاتیت آ» در قلعه گنج انجام نشده اما دکتر زرگران بهداشت ضعیف و آب آلوده به فاضلاب را علت اصلی این بیماریها عنو ان میکند.///
شرایط برای بیماران تالاسمی و دیالیزی که نزدیک به 400 کیلومتر با نخستین مرکز درمان تخصصی فاصله دارند، سختتر به نظر میرسد. «فاطمه» یکی دیگر از مربیهای مهدکودک رمشک، ازدواجهای فامیلی را علت اصلی شیوع تالاسمی در دهستان رمشک میداند.
«خاله من هر چهار بچهاش تالاسمی دارن هر ماه هم دکتر میرن. دکتر بهش گفته بود دختر به دنیا بیاری تالاسمی نمیگیره ولی هر چی پسر بیاری تالاسمی میگیرند، چون شوهرش پسر خالشه. خالهام حرف دکترها رو گوش نکرد. الان هر چهار تا پسرش دیالیز میشن. هر چند روز یکبار با شوهرش بچهها را برای دیالیز می برن بندرعباس. حالا حساب کنید چقدر هزینه رفت و برگشتشون میشه. فقط 150 هزار تومان پول کرایه ماشین میدن. این بچهها هر شب باید دارو بخورن، درمانگاه اینجا هم فقط داروی سرماخوردگی میده. زمستون هم که شده از کوچک تا بزرگ سرما میخورن، داروی سرماخوردگی هم پیدا نمیشه.»
انگار تالاسمی و مرض قند و سرطان مثل ابر سیاهی روی روستاهای قلعه گنج سایه انداخته است. «چراغ» دو سال پیش سرطان معده گرفت و از دنیا رفت، خواهرش هم با سرطان رحم از دنیا رفت. چراغ دو زن داشت و 11 بچه. خانواده پرجمعیتش با یارانه زندگیشان را سرمیکنند. تنها ارثی که از او به جا مانده سه گوسفند و یک گاوست.
«فاطمه» دختر چراغ است. نگرانی را میشود از چشمان فاطمه خواند. طوری که انگار باور کرده خودش هم دیر یا زود به این سرطان دچار خواهد شد:«میگن سرطان ارثیه، درسته؟خاله خودم هم سرطان پستان داره. مریضهای اینجا صبر میکنن یارانه شون رو بگیرن و بعد دکتر برن.»
زندگی ساکنان این منطقه داستان تراژیکی است که گویا پایانی ندارد. «مه لقا» 12 ساله بود که او را به همسری «رحمان» 70 ساله درآوردند. رحمان قول داده بود سند زمینش را به اسم پدر مه لقا بزند. مهلقا یک سال بعد حامله شد و کودکش با ناهنجاری ژنتیکی به دنیا آمد.
ساعت یک ظهر است. «لیلی» میخواهد در اتاق کوچکی را که حکم مهد کودک دارد ببندد. زنی کوتاه قامت و گندمگون که زردی چهرهاش نشان از ضعف دارد، آمده تا «مجتبی» چهار ساله را به خانه ببرد. لیلی درباره وضعیت زندگی مجتبی و خانوادهاش میگوید: «مادر مجتبی از «دهبالا» میاد. فقط برای اینکه مجتبی بتونه یک وعده غذای گرم بخوره. دو سال پیش یکی از بچههایش مریضی گرفت و مرد. میگفتن 15 روز نون بیات خورده بود، بچهاش سوء تغذیه داشت.» پدر مجتبی از کار افتاده است. گاو و گوسفندی هم ندارد تا لااقل گوشهای از خرج خانواده را تأمین کند. افتاده کنج خانه و چشم انتظار کمک این و آن. زن هم برای زنده نگه داشتن تنها کودکش هر روز چند کیلومتر بچه را روی کولش میاندازد و اینجا میآورد.گشت چند روزهمان در روستاهای قلعهگنج مثل رمشک و چاهنوروز و چاه دادخدا و … نشان میدهد اهالی این روستاها از جمله کودکان و زنان از سوءتغذیه و بیماریهای عفونی و سرطان بشدت رنج میبرند و بهدلیل محرومیت و نبود امکانات بهداشتی و مراقبتی اسیر مرگ خاموشی میشوند.
آلوده بودن آب و محرومیت
معضل اصلی افزایش بیماری
مشاوره ژنتیکی قبل از ازدواج برای پیشگیری از بروز بیماریهای تالاسمی، لب شکری و کام شکری و ناهنجاریهای ژنتیکی که شیوع زیادی در شهرستان قلعه گنج دارند بر عهده دکتر تامارا نقاش زرگران، تنها پزشک عمومی قلعه گنج است. او سابقه بارداریهای قبلی مادران را رصد میکند. اگر فرزند اول مادران مشکل ژنتیکی داشته باشد با شناسایی عامل خطر در هفته دهم بارداری از پرز جنینی نمونهگیری انجام میشود و ژنهای معیوب مشمول موارد سقط میشوند. مادران باید قبل از هفته 19 به پزشکی قانونی معرفی شوند تا از تولد کودک معلول جلوگیری شود.
به گفته دکتر زرگران بهدلیل ازدواجهای فامیلی و درون طایفهای بیشتر ژنهای غالب منجر به معلولیتهای ژنتیکی و بروز تالاسمی میشود، به همین دلیل است که روند تالاسمی ماژور در این منطقه بسیار بالاست. در حال حاضر تنها کاری که برای کنترل تالاسمی انجام شده، نمونهگیری از پرز جنین در هفته دهم بارداری است که جنینهای مشکوک به تالاسمی برای سقط به پزشکی قانونی معرفی میشوند. او در همین زمینه اشاره میکند: «وقتی پیرمرد 80 ساله با دختر بچه 12 ساله ازدواج میکند معلوم است بهخاطر سن بالا ناهنجاری ژنتیکی هم زیاد میشود، ما دخترانی در روستاهای دورافتاده داریم که در سن زیر 12 سال باردار میشوند.»
او به این نکته هم اشاره میکند که مشکل اصلی مردمان قلعه گنج مسافت طولانی شهرستان و روستاهای آن تا کرمان است، همچنین مسأله مالی موجب شده بیماران پیگیر کارهای درمانیشان نشوند. برای مثال از کل مواردی که سال پیش نیاز به سقط داشتند 10 تا15 درصدشان پیگیر ادامه درمانشان نشدند. هر چند هنوز هیچ تحقیق و بررسی علمی درباره شیوع فوقالعاده زیاد بیماریهای عفونی و اسهال و استفراغ و «هپاتیت آ» در قلعه گنج انجام نشده اما دکتر زرگران بهداشت ضعیف و آب آلوده به فاضلاب را علت اصلی این بیماریها عنو ان میکند.
«هپاتیت آ در منطقه شیوع بالایی دارد. تشخیص این ویروس در آزمایشگاههای تشخیص پزشکی کهنوج و بندرعباس انجام میشود و موارد بستری برای تجویز آنتی وایرال به کرمان ارجاع داده میشوند اما اینجا کمتر کسی پول دارد به بندرعباس برود و هزینه رفت و آمد و خورد و خوراک سفرش را بدهد. قبل از راهاندازی بیمارستان قلعه گنج و حضور ماماها حتی موارد مرگ و میر مادران نیز بالا بود. سه سال است ماماها در خانههای بهداشت و بیمارستان قلعه گنج مشغول به کار شدهاند و با توصیه آنها، زنان در بارداری اول برای زایمان به شهر میروند. چند سال پیش خیلی از مادرها موقع زایمان میمردند چون نمیتوانستند دکتر بروند. الان کمتر میشنوم زن بارداری از دنیا برود.»
این پزشک عمومی با بیان اینکه ناشنوایی و نابینایی در قلعه گنج بیشترین آمار معلولیتها را بعد از معلولان جسمی و حرکتی دارد، ادامه میدهد:«تعداد مبتلایان به دیابت، فشار خون و سرطان سینه و دهانه رحم روز به روز زیاد میشود. علائم توده سرطانی معمولاً در افراد 30 سال به بالا بروز میکند، با این حال زنان اینجا به علائم سرطان بیتوجه هستند و از لحاظ دانش و آگاهی درباره معاینات بالینی و تستهای پاپ اسمیر مشکل دارند. سرطان در این منطقه در حالی افزایش پیدا کرده که بیشتر بیماران بهخاطر ترس و استرس شیمیدرمانی و هزینه بالای ایاب و ذهاب پیگیر درمان نمیشوند.
عفونت قارچی در زنان این منطقه بهخاطر آلوده بودن آب فوقالعاده رایج است، همچنین تعریق زیاد و عدم شست و شوی لباس زیر منجربه افزایش عفونتهای زنانه شده است. اینها عوامل خطری است که با آگاهی دادن هم حل نمیشود چون زنان امکان دسترسی به آب سالم و لباس زیر تمیز را ندارند.»
گزارشهای تنها پزشک درمان سرپایی سطح شهر قلعه گنج نشان میدهد که مردان زیادی در شهرستان قلعه گنج به سرطان بدخیم پولیپ روده و سرطان معده مبتلا شدهاند. بتازگی سرطان پوست «بی سی سی» و «اس سی سی» هم شایع شده و علت آن هم آفتاب تند و استفاده نکردن از ضد آفتاب در زنان است./
به نقل از روزنامه ایران