در این اوضاع، صدای بیصدای کارگران پیمانکاری اهواز شنیده نمیشود؛ انگار گرد و غبار و ریزگردها دیوار بلندی کشیدهاند میان این کارگران و آنها که باید کاری بکنند؛ آنها که باید آستینها را بالا بزنند و کاری بکنند؛ اما نه آستین بالا میزنند و نه کاری میکنند!
به گزارش خبرنگار ایلنا، اهواز را قدیمترها ناصریه میگفتند و پیش از آن، خزعلیه و البته در دوران ساسانیان، هوزمسیر و هرمشیر میگویند. این شهر را اردشیر بابکان پیریزی و بنا کردهاست. شهری در کناره رود کارون و در جلگهای سرسبز و خوش آب و هوا. شهری که از یک سمت محیط است به کوهستانهای غربی و از سوی دیگر، راه دارد به سواحل جنوبی ایران زمین. شهری که در گذر زمان نامهای مختلف گرفت ولی همواره آباد، سرسبز و پرجمعیت باقی ماند.
از آنچه «یاقوت حموی» در «مجمعالبلدان» میگوید چنین برمیآید که شهر اهواز در قرون نخستین اسلامی از بزرگترین و آبادترین شهرهای خوزستان بوده و چنانکه از نوشتههای همدانی مورخ قرن سوم پیداست، در قرن سوم هجری قمری حدود پنجاه هزار خانواده در این شهر سکونت داشتهاند. قرنها پس از آن نیز به زعم تاریخنگاران، اهواز یا همان ناصریه یکی از قطبهای گردشگری ایران بودهاست.
اما هزار افسوس که این روزها حال ناصریهی قدیم خوش نیست؛ نفساش به شماره افتاده و ریههایش از هجوم بیامان ریزگردها، خاک آلود و خستهاست. گویی دیگر کارون در قلب این شهرِ تاریخی، زنده نیست؛ گویی اهوازِ این روزها، نعش ناصریهی سرسبز و پرجمعیتِ آن روزها را بر دوش میکشد. آلودگی هوای اهواز در روزهای پایانی هفته گذشته به هفده برابر حد مجاز رسید! ریههای شهر پُر شد از ریزگردها و خاک؛ خاکِ بیامان….
در بین اخبار مربوط به آلودگی هوای اهواز (پایتخت خوزستان) و چند شهر بزرگ و کوچک این استان، هرچه بگردیم، آنچه نیست و دیده نمیشود، شرحِ احوال ناخوشِ مردمانی است که مجبورند این بیهوایی و هجوم سهمگین و بیامان ریزگردها را تاب بیاورند؛ آنها که مجبورند روزی هشت ساعت در هوایی که اجازه نفس کشیدن نمیدهد، زبالهها را جمعآوری کنند، به درختان برسند و فضای سبز شهر را سر و سامان بدهند یا مسافران را از این گوشهی شهر آلوده به آن گوشهی آلودهی شهر برسانند. آنها که مجبورند بیهوایی را دوام بیاورند. کارگران شهرداری اهواز چه سخت نفس میکشند.
در روزهای آلودهی ماهها و هفتههای گذشته بارها مدارس اهواز تعطیل شدند؛ ادارات دولتی نیز ساعات کار را کاهش دادند یا در مواقع اضطرار، کار را تعطیل کردند؛ اما کارگران شهرداری هیچ چارهای جز سر کار رفتن نداشتند. چطور میشود سرکار نرفت وقتی پیمانکاران یک روز نیامدن را هم غیبت محاسبه میکنند؛ آنهم غیبت ناموجه؟ حتی با وجود تنگی نفس و سرفههای پیاپی؛ کارِ کارگر شهرداریِ اهواز تعطیل نمیشود. کار در خیابانها که تعطیلبردار نیست.
حسین، کارگر فضای سبزِ منطقه 4 شهرداری اهواز است. او روزهای پر از ریزگرد و کارکردن در انبوه بینفسی را اینطور روایت میکند: مشغول کاریم؛ حتی یک روز هم در روزهای آلوده تعطیل نشدیم. حتی هفته پیش که آلودگی به مرز بحران رسید، ما کارگران فضای سبز و پاکبانها، مجبور بودیم به کارمان ادامه دهیم. شهرداری تعطیل نمیکند؛ به هیچ وجه….
او میگوید: «با اینکه خیلی از ما کارگران تنگی نفس گرفتهایم و مدام سرفه میکنیم، بازهم باید کار کنیم؛ نه ساعت کارمان کم شده و نه به ما خدمات درمانی ارائه میدهند. با وجود این همه آلودگی، برای کارگران پیمانکاریِ شهرداری اهواز انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته؛ انگار هیچ…..»
در شهرداری اهواز به روال معمولِ اکثر شهرداریها، وظایف متفاوت به پیمانکاران مختلف سپرده شدهاست. یک پیمانکار فضای سبز و کارگران آن را در اختیار دارد. پیمانکار دیگر مسئول پاکبانها و جمعآوری زبالههاست و همینطور الی آخر. با این حساب باید گفت واگذاری سرنوشت کارگران این نهاد و یا ارگان عمومی به بخش خصوصی، آن هم به شیوه برونسپاری، ریشه اصلی مشکلات کارگرانی است که از همه حقوق قانونی خود محروم ماندهاند. این واگذاریها پیش از این نیز بارها مورد انتقاد واقع شدهاست، اما در عمل اتفاق خاصی نیفتاده و همان روال پیشین ادامه پیدا کردهاست.
محسن سرخو (عضو پیشین شورای شهر تهران) در مرداد ماه سال گذشته در ارتباط با برونسپاری وظایف شهرداریها گفت: در دولت قبل مصوبهای در هیات دولت تصویب شد که طی آن، تمام دستگاهها و سازمانهای عمومی و دولتی مکلفند که مستقیم با کارگران قرارداد ببندند. این مصوبه متاسفانه در شهرداریها اجرایی نشده است و با شرکتهای تامین نیروی انسانی قرارداد منعقد شده که این شرکتها مشکلات فراوان دارند و همین مساله موجب شده کارگران پیمانکاری شهرداری در بدترین شرایط شغلی باشند.
او همان زمان گفت: تاخیر در پرداخت دستمزدها، ساعات کار طولانی و در مواردی اخراجهای دستهجمعی و به صورت کلی مخدوش شدن عرصه روابط کار، حاصل همین واگذاریهای غیرقانونی است.
حتی دستکش نداریم
علیرغم غیرقانونی بودن این واگذاریها از منظر تکالیف لازمالاجرای حاکمیتی، هنوز کارگران شهرداریها در بدترین شرایط شغلی هستند. حسین، کارگر فضای سبز شهرداری در ارتباط با شرایط شغلی کارگران پیمانکاری اهواز ادامه میدهد: «ما کارگران پیمانکاری شهرداریها با حداقل مزد مصوب وزارت کار، کار میکنیم. از همه حقوق قانونی محرومیم. در این شرایط سخت آب و هوایی، نه مزایای بدی آب و هوا به ما تعلق میگیرد، نه تعطیلیها شامل حال ما میشود. باور میکنید پیمانکار حتی لباس و تجهیزات ایمنی به ما ندادهاست؟ حتی دستکش نداریم؛ با دست، زبالههای باغچهها و خیابانها را جمع میکنیم و بعد درختان را هرس میکنیم. دو سال پیش که پیمانکار آمد، به ما یک دست کفش بیکیفیت و یک دست لباس کار داد؛ بعد از آن در دوسال گذشته دیگر هیچ امکاناتی به ما ندادند.»
این کارگر اهوازی از تاخیر در پرداخت دستمزدهای خود نیز ناراضی است و میگوید: «عموم پیمانکاران شهرداریها دستمزدهای کارگران را با تاخیرهای طولانی میپردازند؛ تازه وقتی هم اعتراض میکنیم و تجمع برپا میکنیم، نه تنها رسیدگی نمیکنند، بلکه ما را از آینده میترسانند؛ میگویند حالا که کار را تعطیل کردهاید، منتظر عواقبش باشید؛ به معنای واقعی کلمه صدایمان به هیچ جا نمیرسد.»
دفترچههای بیمهمان تمدید نشد
وقتی از او میپرسم در این روزهایی که آلودگی هوا همه مرزها را رد کرده، آیا خود و یا همکارانش دچار بیماری ریوی یا تنفسی هم شدهاند یا خیر؛ میگوید: «تعدادی از همکارانم تنگی نفس گرفتهاند؛ بعضیها هم حملههای آسمی؛ بیماریهای قلبی و عروقی دارند؛ اما نه تنها هزینههای درمان برعهده خودمان است بلکه به دلیل واریز نشدن حق بیمهها توسط پیمانکار، دفترچه بیمههایمان تمدید نشده؛ یعنی روزی هشت ساعت در گرد و غبار و آلودگی کار میکنیم؛ آن وقت دفترچه بیمه نداریم که برویم یک درمانگاه تامین اجتماعی لااقل رایگان درمان شویم. در این هوای خطرناک هم؛ مقامات و مسئولان، پیمانکاران را مجبور نکردهاند که حق بیمه کارگران را سرِ وقت بپردازند.»
به نظر میرسد در این اوضاع، صدای بیصدای کارگران پیمانکاری اهواز شنیده نمیشود؛ انگار گرد و غبار و ریزگردها دیوار بلندی کشیدهاند میان این کارگران و آنها که باید کاری بکنند؛ آنها که باید آستینها را بالا بزنند و کاری بکنند؛ اما نه آستین بالا میزنند و نه کاری میکنند.
نمیشود پیمانکاران، جزیره مجزا باشند
از علی ساری (نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی) پیگیر مساله میشویم. ساری در ارتباط با کارگران پیمانکاری شهرداریها میگوید: کارگران شهرداری به خصوص خدماتیها مجبورند همواره و در هر شرایطی سر کار بروند و به هیچ وجه تعطیلی ندارند؛ اما اینکه در شرایط وخیم آب و هوایی باید چه تمهیداتی اندیشیده شود، قانون صراحت دارد.
این نماینده مجلس ادامه میدهد: از نظر قانون باید برابری بین کارکنان مختلف رعایت شود و نمیشود که بخش خصوصی یا پیمانکاران برای خودشان جزیره مجزا باشند و قوانین مملکت را نادیده بگیرند؛ وقتی قرار است برای مثال ساعات کار به دلیل بدی آب و هوا کم شود، این کاهش ساعات کار باید شامل همه کارکنان، اعم از کارگر و کارمند، دولتی و خصوصی بشود.
ساری در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان از نظر قانونی پیگیری کرد که حداقل پیمانکاران موظف شوند به کارگران شهرداری اهواز، بدی آب و هوا بپردازند یا از قوانین تعطیلیها پیروی کنند؛ گفت: راهکار برای پیگیری قانونی وجود دارد و من به عنوان نماینده مردم اهواز در مجلس، اگر کارگری با شرایط اینچنینی به من مراجعه کند، حتما مساله را تا رسیدن به نتیجه پیگیری خواهم کرد.
الزام آورترین قانونی که در این موضوع میتوان به آن رجوع کرد؛ قانون کار است. دو ماده قانونی به صراحت، وظایف کارفرمایان ( در اینجا پیمانکاران شهرداری و به طریق اولی خود شهرداری در مقام کارفرمای مادر) را در این زمینه مشخص کردهاست:
ماده ۹۱- کارفرمایان و مسئولان کلیه واحدهای موضوع ماده (۸۵) این قانون مکلفند براساس مصوبات شورای عالی حفاظت فنی برای تامین حفاظت و سلامت و بهداشت کارگران در محیط کار ، وسایل و امکانات لازم را تهیه و در اختیار آنان قرار داده و چگونگی کاربرد وسایل فوق الذکر را به آنان بیاموزند و در خصوص رعایت مقررات حفاظتی و بهداشتی نظارت نمایند . افراد مذکور نیز ملزم به استفاده و نگهداری از وسایل حفاظتی و بهداشتی فردی و اجرای دستورالعملهای مربوط کارگاه می باشند.
ماده ۹۲- کلیه واحدهای موضوع ماده (۸۵) این قانون که شاغلین در آنها به اقتضای نوع کار در معرض بروز بیماری های ناشی از کار قرار دارند باید برای همه افراد مذکور پرونده پزشکی تشکیل دهند و حداقل سالی یک بار توسط مراکز بهداشتی درمانی از آنها معاینه و آزمایشهای لازم را به عمل آورند و نتیجه را در پرونده مربوط ضبط نمایند.
تبصره ۱- چنانچه با تشخیص شورای پزشکی نظر داده شود که فرد معاینه شده به بیماری ناشی از کار مبتلا یا در معرض ابتلا باشد کارفرما و مسئولین مربوطه مکلفند کار او را براساس نظریه شورای پزشکی مذکور بدون کاهش حقالسعی، در قسمت مناسب دیگری تعیین نمایند.
تبصره ۲- در صورت مشاهده چنین بیمارانی ، وزارت کار و امور اجتماعی مکلف به بازدید و تایید مجدد شرایط فنی و بهداشت ایمنی محیط کار خواهد بود.
به نظر میرسد این دو ماده قانونی نیز به سرنوشت بسیاری از قوانین موجود در کتابچهی قانون کار دچار شدهاند. به عبارت دیگر، روی کاغذ همه چیز مشخص شده اما در عمل نه متن قانون اجرا میشود و نه هیچ نهادی پیگیری میکند که چرا اجرا نمیشود. از اینها که بگذریم، در مورد کارگران پیمانکاریِ شاغل در شهرداری اهواز انبوهی از سوالات مطرح است؛ آیا شهرداری نباید به وظیفه نظارتی خود در مقام کارفرمای مادر عمل کند و پیمانکاران را به رعایت قانون الزام کند؟ آیا اداره کار نمیتواند در مقام ناظر بر اجرای قوانین، به قضیه ورود کند و پیمانکاران شهرداری را ملزم کند که حداقل دفترچههای بیمه کارگرانی را که به خاطر حجم بالای ریزگردها در هوایی که نفس میکشند و نفسشان به شماره افتاده، تمدید کنند؟ و از همه مهمتر اینکه کارگران مستاصل و بیحقوقِ شهرداری باید به کجا مراجعه کنند که جز «پیگیری میکنیمِ» همیشگی پاسخی بشنوند؟
گزارش: نسرین هزاره مقدم