مسعود علیزاده، از آسیبدیدگان کهریزک که بیشترین افشاگریها را به عنوان یک شاهد علیه فاجعه کهریزک داشته و شکایتش از سعید مرتضوی منجر به تهدیداتی علیه وی شد در یادداشتی کوتاه از مصرف قرصهایی میگوید که منجر به تشنج شدید وی در کهریزک شده است.
به گزارش کلمه، ماجرای قرصهایی که به بازداشتشدگان اعتراضات اخیر داده شده، حاشیهساز شده است. اولین بار به طور رسمی، محمود صادقی، نماینده مردم تهران در مجلس، در توییتر خود اعلام کرد که گزارشهایی مبنی بر اینکه به بازداشتشدگان قرصهایی داده شده که حالشان را بد کرده، دریافت کرده است.
توییت صادقی به عنوان یک مقام رسمی در کنار زمزمههایی که وجود داشت، موج اجتماعی وسیعی ایجاد کرد، تا آنجا که سازمان زندانها ناچار شد در اطلاعیهای کوتاه آن را تکذیب کند و با فرار رو به جلو خبردهندگان را تهدید به پیگیری قضایی کرد. هرچند صادقی پاسخ این اطلاعیه را نیز داد و از دستگاه قضایی و سازمان زندانها خواست که پاسخی شفاف برای گزارشهای وی ارائه کنند.
قرص دادن به زندانیان سیاسی از سال ۸۸ یکی از موارد مبهم خاطرات زندانیان بوده است. تا آنجا که خانواده محمدعلی ابطحی در اوج شلوغیهای دادگاههای نمایشی تابستان ۸۸ اعلام کردند که ابطحی در ملاقات به آنها خبر داده که قرصهایی مصرف میکند که نمیداند چیست.
گمانهزنیها از تجویز داروهای روانگردان یا ارامبخشهای قوی دارد اما هنوز هیچ مرجعی به صورت شفاف اعلام نکرده قضیه چیست.
حالا مسعود علیزاده، از آسیبدیدگان کهریزک در سال ۸۸ با شرح مختصری از خاطرات خود در زندان کهریزک از داروهایی میگوید که به عنوان چرکخشککن مصرف کرده اما باعث تشنج شده است.
یادداشت مسعود علیزاده را که در اختیار کلمه قرار گرفته با هم میخوانیم:
این روزها جنجال بر سر خوراندن قرض به زندانیهای دستگیرشدگان اخیر خیلی بالا گرفته است و لازم دانستم چند خط در مورد این موضوع مهم بنویسم!
سال ۸۸ زمانی که از کهریزک به زندان اوین منتقل شدم حالت روحی و جسمانی خوبی نداشتم و همه جای بدنم زخم و کبود شده بود و از شدت درد دندههای کمرم نمیتوانستم روی تخت دراز بکشم. در همان روز اول به دستور سعید مرتضوی به بهداری بیمارستان اوین منتقل شدم ولی هیچ مداوایی بر من صورت نگرفت و بعد از نیم ساعت از دوباره به قرنطینه منتقل شدم.
بعد از چند هر روز برای من و تعدادی از بچههایی که آسیب شدید دیده بودند تعدادی قرص در اختیار ما گذاشتند به عنوان قرص چرک خشککن ولی من با خوردن آن قرصها به جای اینکه حالم بهتر بشه هر روز حالم وخیمتر از روز قبل میشد و تب خیلی شدیدی گرفته بودم و تا روز آخر از تب داشتم میسوختم. البته همبندیهای عزیز من هر روز حوله خیس میکردند و بر سر و صورت من میذاشتند تا کمی تب من پایین بیایید. زمانی که از زندان آزاد شدم این تب و لرز و تشنج به همراه من بود و چند روزی در بیمارستان البرز کرج بستری شدم و هیچ وقت نفهمیدم علت این همه تب و لرز و تشنج از چی بود!
آیا قرصهایی که در اختیار من میگذاشتند واقعا چرک خشککن بود؟