در یک سال گذشته روزی نبوده که جایی در این کشور شاهد اعتراضات آرام مردمی نباشد؛ کارگران به جان آمده از حقوقهای معوقه، معلمان، مالباختگان موسسات مالی، کولبرانی که آماج گلوله قرار گرفتند و… بارها و بارها با تجمع در خیابان، مقابل مجلس و ادارات دولتی یا محل کارشان تلاش کردهاند تا مشکلات خود را به گوش مسئولان برسانند. صدایی که شنیده نشد تا این روزها که تظاهرات سراسری در شهرها و روستاها صدای اعتراض مردم را به گوش همگان رساند. صدای مردمی در طلب حقوق¬شان که فعالان مدنی حوزههای مختلف همواره برای انعکاس آن تلاش کرده¬اند اما در خانه یا خیابان، حین تجمع یا نوشتن یادداشت و امضای بیانیه با خشونت مواجه شدند، همانطور که امروز مردم حاضر در خیابان با خشونت مواجه می¬شوند. فعالان مدنی سالهاست نسبت به عواقب سیاست های نادرست و عمیقتر شدن فقر، نابرابری و شکاف طبقاتی و افزایش فشار بر گروههای بزرگی از مردم هشدار می دهند. دغدغه حقوق معوقه کارگران و تعدیل نیروی کار در بخش دولتی و خصوصی، خصوصیسازی حتی در سطح بهداشت٬ آموزش و منابع طبیعی، به بیگاری گرفتن دانشجویان در طرح کارورزی، زنانه شدن فقر، حذف زنان از بازار کار، فشارهای ناشی از مهاجرت و حاشیه نشینی بر مردم و به ویژه زنان منبع نگرانی دایم آنها بوده است.
امروز زنان ایران نیز بیش از هر زمان دیگری با فقر و بیکاری دست و پنجه نرم میکنند. بعضی از آنان به واسطه درآمد زیر خط فقر خانوادههایشان و برخی به دلیل بیکاری گستردهای که گریبانگیرشان شده است.
جنبش زنان ایران پیش از این و در بیانیهای که ۴ سال پیش منتشر کرد نسبت به فرودستی بیش از پیش زنان اعتراض کرد و نسبت به فقیرتر شدن زنان هشدار داد. امروز حتی آمارهای رسمی نیز وقوع آنچه را که پیشبینی شد تائید میکند، چنان¬که در روندی حدودا ده ساله (۱٣٨۴تا ۱٣۹٣) سالانه ۱۰۰ هزار زن شاغل از کار بیکار شدهاند و فقط در یک سال یعنی در سال ۱٣۹٣ از هر سه زنی که در بخش خصوصی شاغل بوده و به مرخصی زایمان رفته، یک نفر نتوانسته به کار خود برگردد و اخراج شده است. از سوی دیگر گفته میشود جمعیت زنان سرپرست خانوار در ایران در یک بازه ۲۰ ساله (۱٣۷۰ تا ۱٣۹۰) رشدی ۵۵ درصدی داشته و این در حالی است که ٨۲ درصد زنان سرپرست خانوار بیکار هستند. علاوه بر آن افزایش آمار زنان تحصیل کرده نشان میدهد که آنان نیز از قربانیان اصلی بیکاری در کشور بودهاند و اگرچه زنان توانستند از سد دانشگاهها با موانعی مثل بومیسازی یا حذف رشتههای «مردانه» بگذرند، اما مدارک دانشگاهها نیز مجوزی برای ورودشان به این بازار کار محدود نبوده است.
اکنون بسیاری مردم را دعوت به آرامش میکنند، راههای منطقی برای تغییر نشان میدهند، و حضور خیابانی را خطرناک و حساسیتبرانگیز میخوانند و آن را دلیلی بر خشونت حکومت میدانند. اما کارنامه جنبشهای اجتماعی در سه دهه گذشته مملو است از تلاش برای فعالیت مدنی مسالمتآمیز که با پاسخی سخت و خشن مواجه شده است. تشکلیابی اصناف و نهادها و جنبشهای مدنی با لغو مجوزهای اخذ شده و پلمپ دفاتر این نهادها و پیگرد قضایی اعضایش مواجه شده است. بارها و بارها دعوت به راهپیماییهای سکوت یا تجمعهای آرام در پارکها و فضاهای عمومی با هجوم و بازداشت و پروندهسازی پاسخ داده شده است و حق مردم در اعتراض به رسمیت شناخته نشده است.
ما به عنوان جمعی از فعالان جنبش زنان ایران، از دعوتکنندگان به اعتراضات مسالمتآمیز و فعالیت قانونی میپرسیم، کجای تلاش برای اخذ امضا از مردم برای تغییر قوانین تبعیضآمیز غیرقانونی یا خشونتآمیز بود که صدها تن بازداشت شدند و صدها پرونده قضایی شکل گرفت؟ کجای کمپین انتخاباتی «تغییر چهره مردانه مجلس» غیرقانونی بود که پیش از فعالیت رسمی سرکوب شد؟ تحصن آرام کسانی که پشت درهای «آزادی» ماندند چرا با خشونت و بازداشت همراه شد؟
جنبش زنان ایران همواره تلاش کرده با آرامش و در بستر همین قوانین تنگنظر اندک فضایی برای زیست زنان و مردان در برابری و به دور از تبعیض باز کند. اما فارغ از آن¬که موضوع فعالیت آن چه بوده، همواره با سرکوب مواجه شده است.
ما کنشگران علیه تبعیض و نابرابری مسئولیت خود میدانیم که اجازه ندهیم بر تاریخ فعالیتهای عاری از خشونت مردم خاک پاشیده شود و مردم مسئول خشونتهایی شناخته شوند که بر خودشان وارد میشود، وهمچون گذشته مسئولیت خود میدانیم که در خیابان و در فضای عمومی با همه گوناگونی این جنبش حاضر شویم و حقوق¬مان را مطالبه کنیم. همانگونه که مسئولیت حکومت را پاسخگویی به مطالبات بخش¬های مختلف مردم بدون تهدید و تبعیض و سرکوب می-دانیم، و در این مقطع مشخص خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، آزادی حق تشکل و اجتماعات، و در ارتباط با زنان متوقف کردن سیاست¬هایی که به خانه¬نشین کردن زنان منجر می¬شود؛ برابری جنسیتی در حوزه کار و اشتغال؛ اجرای سیاست¬های حمایتی از زنان سرپرست خانوار؛ تغییر ساختارها و قوانین تبعیض¬آمیزی که به مثابه ابزار سرکوب اجتماعی و اقتصادی زنان هستیم.
اسامی امضا کنندگان:
احترام شادفر، احسان احراری، احمد زاهدی لنگرودی، آزاده چهره ای، اصغر کیانی، اکبر مهدی، المیرا محمدی خواه، الناز انصاری، الناز براتی، الهام عابد عبادی ، الهام وطندوست،الهه امانی، الهه فراهانی، امیر شبنم پور، امیر یعقوبعلی، امین معظمی، آوین خویش کار، آذین رضاییان، آذررهسپار، آزاده بهکیش، آزاده خسروشاهی، آزاده فرامرزیها، آزاده مولوی، آلما بهمن پور، آمنه آستانه، آیدا پهلوان،آیدا سعادت
بابک سلطانی، باران قدرابادی، بنفشه جمالی، بهار فامیلی، بهاره جعفری، بهاره منشی ، بهنام امینی
پرنیان نعمتی،پروانه اسانلو، پروانه یاوری مقدم، پروین ضرابی، پریسا کاکائی ، پویش عزیزالدین، توران پوری، ثمین چراغی، پرستو فروهر، پروین اردلان، پروین ذبیحی
جعفر مرتضوی، جلوه جواهری، حدید تقی یار، حسن ذاکری، حلیا فائزی پور، خدیجه مقدم، حماد شیبانی
دلارام علی، دنا دادبه، رضوان مقدم ، رفعت رازی، رها عسکریزاده، رویا مهرآسا، ریحانه جدیدفرد، زهرا رستگار، زهره ارزنی، زهره اسدپور، زهره زمانی ، زهره معینی، زینب آژیراک، زینب بایزیدی، زینب پیغمبرزاده ، ژیلا داورپناه، ژینا مدرس گرجی
سارا حسینی ، سارا صحرانورد فرد، سالومه رحیمی، ساناز محسنپور، ساینا مقصودی ، سپیده رحمتی، ستاره سجادی، سحر حاتمی لحاقی، سحر رضازاده، سحر سجادی، سحر محمدی، سعید آرامی، سعید سعبدفی، سعیده رجا، سمیر گرشاسبی، سمیه جعفری، سمیه رشیدی، سمیه نسیما، سوسن طهماسبی، سیما حسین زاده، سیمین فروهر، سیمین کاظمی
شبنم میری، شراره خانبلوکی، شقایق اقدامی، شکوه صبحی، شکیبا عسگرپور، شمیم شرافت ، شهپر بامداد، شهلا فروزانفر، شهناز مداح، شهین نوائی، شیدا عسکری، شیما قوشه
صابره صادقی، صبری نجفی ، صدیقه دامغانی، عذرا طبری، عشا مومنی، علیرضا خانبخشی، علی طایفی ، غزال محسن پور، غزل اسبقی
فاطمه مسجدی، فائزه سبزواری، فائزه زارع، فتانه عبدالحسینی، فخری شادفر، فرحروز رنجبر، فرخنده جبارزادگان، فرخنده جعفری، فرزانه جلالی فر، فرزانه کمالی، فرشته ناجی حبیب زاده، فرناز تبریزی، فرنگیس بیات ، فریبا مخبر، فروغ رسولی، فروغ سمیع نیا، فریده یزدی، فیروزه مهاجر
کاوه کرمانشاهی، کیانا کریمی، کاوه صباغی، کیمیا مهدیپور، گلاله وطن دوست، لیلا أسدی، لیلا موری
مانا مشهدی، محسن هویدایی، محمد پورعبدالله، محمد حسین فوقانی، محمد رفیعی، محمدحسین عسگری، محبوبه حسین زاده، مریم حسین خواه، مریم رحمانی، مریم زندی، مریم امینی، مریم جعفریه، مریم رضایی، مریم روستا، مریم روستایی صفت، مریم قائم مقامی، مژده مردوخی، مسعوده میری، معصومه کمالی ، ملاحت مداحی، ملوک عزیززاده، ملیحه جلیلوند، منصور اسانلو، منصوره بهکیش، منصوره شجاعی، منیژه ملاحاجی، منیژه نجم عراقی، مهرنوش میرسعیدی، مهسا جزینی، مهسا شهشهانی، مهشید پگاهی، مهناز پراکند، مینا الهی، مینا رفیعی، مینا کشاورز، مینا گلکار، مینا پاکدل، مینا پزنده، مهدی محمدی، مینا محبوبی، مهین سلطانی، میهن فرهنگیان.
نازلی فرخی، ناهید جعفری، ناهید میرحاج، نجمه واحدی، نجیبه اسدپور، ندا سلطانی، ندا ناجی، نرگس رامین، نرگس صحرانوردفرد، نرگس طیبات، نسترن حمیدی، نسرین حسینی، نسرین بصیری، نسرین صفایی، نسرین مقدم، نسیم خسروی، نسیم فروردین ، نعیمه دوستدار، نفیسه محمدپور، نقی رشیدی، نگین بانک ، نوشین کشاورزنیا، نیره توحیدی، نیکی حائری، نیلوفر فولادی
هادی فرزانه، هدا امینیان ، وحیده مولوی