اعتراضات روزهای اخير در شهرهای مختلف کشور نه تنها نيروهای سرکوبگر و امنيتی که بخش بزرگی از اصلاح طلبان و هواداران آن ها در خارج از کشور را هم در برابر خود قرار داده است. اين دومی ها چرا در برابر اين اعتراضات صف کشيده اند؟
در حالی که اين اعتراضات هنوز نخستين روزهای خود را می گذراند و آينده ی آن ناروشن است، گروهی از اصلاح طلبان و هواداران آن ها، ضمن انواع توهين ها به مردم به جان آمده، ذره بين به دست گرفته اند، تا کجی اين جا و آن جای اعتراضات مردم و شعارهای آن ها را برجسته و اين اعتراضات را تخطئه کنند.
در اينجا قصد تاکيد بر استدلالاتی را که يک سرش ابراهيم نبوی است و سر ديگرش مصطفی تاج زاده ندارم. اما حتی اگر همه ی آن چه که مخالفان اصلاح طلب اين اعتراضات می گويند، درست هم باشد، باز آن ها بايد به اين سوال پاسخ بدهند که چه بايد کرد؟ راه حل آن ها برای مردمی که به جان آمده و پيه سرکوب را به تن ماليده و به خيابان آمده اند، چيست؟
آيا می خواهند با ادامه ی بازی های جناحی خود، و حواله دادن هر حرکتی به اصولگرايان، فقر و گرسنگی و تبعيض را حاشا کنند؟ آيا می خواهند وضعيتی که جان مردم را به لبشان رسانده است را انکار کنند؟ اگر گرانی و فقر و فروپاشی خانواده های کارگری و زحمتکش در جامعه ی ما واقعی است، چه بايد کرد؟ آن ها بيايند و راه حل هايشان را بگويند. آيا می خواهند اين استدلالات را تکرار کنند که مردم فقر و گرسنگی و گرانی را تحمل کنند و به انتظار انتخابات بعدی بمانند؟ آيا می خواهند برای چهار سال ديگر چهار تا آدم را نشان کنند و برای حذفشان مردم را به حمايت از چهارتا مهره ارتجاعی ديگر حکومت دعوت کنند؟ آيا می خواهند شعار «با روحانی تا 1400» را تکرار کنند، آيا می خواند وضعيت کنونی را «تکرار» کنند. اين وضعيت يعنی فقر، گرسنگی و بی عدالتی، شرم آور است، «تکرار» ندارد.
نقش آن ها که امروز بينی خود را گرفته و رو ترش می کنند، در قبال وضعيتی که ايجاد شده است، بسيار بزرگ است. همين ها که امروز «اپوزيسيون» را به باد انتقاد گرفته اند و طرح برخی شعارها در اعتراضات مردم را برجسته می کنند تا نفی اعتراضات را ثابت کنند، سال هاست که کمر به نابودی اپوزيسيون بسته اند، سال هاست کوشيده اند مردم را در چارچوب سياست های حکومت نگاه دارند و به پشتيانی از اين و يا آن جناح و مهره ی حکومتی اميدوار سازند. اين ها بوده اند که هر چه داشته اند به کار بسته اند تا چشم اندازی خارج از جناح های حکومتی و آلترناتيو موثری عليه حکومت تشکيل نشود. اين ها چه طلبکاری ی از اپوزيسيون دارند؟
صرف نظر از اين که اين اعتراضات به کجا بيانجامد و به چه مسيری برود، يک واقعيت مسلم است. جادوی «صندوق رای» باطل شده است. «خيابان» دارد جای آن را می گيرد. مردم دارند فرا می گيرند راه های ديگری هم برای نجاتشان از اين وضعيت به جای رای دادن به اين و يا آن مهره ی حکومتی را امتحان کنند. اشتباه می کنند، اما دوباره بر می خيزند. اين چشم انداز را بايد با همه ی امکانات تقويت کرد. مبادا نيروهای دموکرات و چپ از حضور در مبارزات مردم و کوشش در جهت تعميق خصلت عدالت طلبانه و آزادی خواهانه ی آن لحظه ای غفلت کنند. اين راه ماست در برابر آن هايی که می خواهند جامعه را در قفس تنگ اين جناح و آن جناح اسير کنند و به انتخاب بين «اقتصاد مقاومتی» يا «اقتصاد نوليبرالی» مجبور سازند.
برگرفته از فیسبوک