تحولات سوریه بعد از فروپاشی حوزه سرزمینی خلافت اسلامی (داعش) در مناطق استراتژیک «رقه»، «دیرالزور» و «ابوکمال» هماکنون وارد مرحله جدیدی شده که اولویت راهحل سیاسی را در دستور کار تمام بازیگران متفاوت در این میدان منازعه قرار داده است.
این مرحله جدید مشخصات متفاوتی نسبت به گذشته دارد که بالطبع دستور کار سیاسی در قالب مذاکرات بینالمللی «ژنو»، نشست سهجانبه بین روسیه، ایران و ترکیه در سوچی، کنفرانس مخالفان سوری در ریاض و دیپلماسی تلفنی «ولادیمیر پوتین» با رهبران آمریکا، عربستان و اسرائیل را تعیین میکند. پیروزیهای سریع و تعیینکننده ارتش سوریه و متحدان آن علیه داعش و تروریستهای جهادی که تا حدود زیادی حاکمیت دولت مرکزی را بر بیشتر مناطق و شهرهای درگیر جنگ ششساله تضمین کرد، در کنار موفقیتهای نسبی ائتلاف به رهبری آمریکا با کمک یگانهای مدافع خلق در بخش کردنشین و تسخیر شهر رقه از وجود داعش، در این مرحله توانسته است موضوع تهدید این گروه تروریستی در چارچوب قلمرو حاکمیتی آنان را پایان دهد.
از آنجا که ظاهرا همه بازیگران سیاسی و نظامی حاضر در بحران سوریه هماکنون پذیرفتهاند که داعش در سوریه دیگر فاقد قلمرو حاکمیتی است، از این پس بار دیگر تمام نگاهها به سمت مصالحه ملی و توافق حول چگونگی اجرائیکردن مکانیسم پروسه سیاسی دوره انتقالی معطوف شده است. در چنین شرایطی حامیان منطقه و بینالمللی داعش که از این گروه تروریستی بهعنوان یک کارت بازی در منازعات سوریه استفاده میکردند، با پذیرش شکست آن و همچنین پاسیوشدن دیگر گروههای تروریستی و شورشی مخالف که البته بقایای آنها همچنان در استان «ادلب» و بخشهایی از مناطق حومه دمشق و بلندیهای جولان به حیات خود ادامه میدهند، به نوعی پیروزی نظامی دولت مرکزی دمشق و ارتش ملی این کشور را پذیرفتهاند. بههمیندلیل با لحاظ چنین شرایطی هماکنون نشستها و مذاکرات سیاسی در جریان است و در واقع شرایط عینی میدان منازعه الزامات خود را بر اهداف ژئوپليتیک همه بازیگران آلترناتیوی در حوزه ملی، منطقه و بینالمللی دیکته میکند. نشست سهجانبه رؤسای جمهوری روسیه، ایران و ترکیه در روز چهارشنبه ٢٢ نوامبر در شهر ساحلی «سوچی» در روسیه نقطه عطف تحرکات جدید سیاسی حول بحران سوریه تلقی میشود که اصلیترین بازیگران بیرونی و تأثیرگذار بر تحولات سوریه را گرد هم آورد. این مذاکرات برخلاف دیگر نشستهای رنگارنگ و بیتأثیر درخصوص بحران سوریه، از همان ابتدا در «آستانه» با ابتکار روسیه تابع یک «انطباق منافع» در چارچوب پراگماتیسم سیاسی در کنار تلاشهای نظامی هدفمند توانست گام به گام عوامل تشدید تنش و بحران را مهار و حداقل در حالت انجماد نگه دارد. بههمیندلیل در این مرحله نیز تمام نگاهها به خروجی مذاکرات سوچی جلب شده بود که در راستای استراتژی سیاسی روسیه با همکاری کامل ایران و تا حدودی موافقت ترکیه در پایان، بستر اصلی مصالحه ملی و راهکار برونرفت از بحران را تعیین کرد. هرچند بسیاری در واشنگتن، ریاض و تلآویو همچنان تلاش میکنند که همه موضوع و توافقات احتمالی را به نشست ژنو در روز سهشنبه آینده ٢٨ نوامبر موکول کنند اما از هماکنون با توجه به توافقات سوچی مشخص است که تصمیمات اصلی در اینجا گرفته شده است. رؤسای جمهوری سه کشور در این نشست بر چند محور عمده و اساسی تأکید کردهاند که چون در چارچوب حقوق بینالمللی و کنترل بحران تمرکز دارد، هیچ بازیگر دیگری قادر به نقض قانونی و نقد مشروعیت آن نخواهد بود و چنانچه این گروه سهجانبه که البته موافقت دولت سوریه را نیز همراه خود دارند، به مفاد و اصول اعلامشده در بیانیه سوچی وفادار باشند، نشست هفته آینده ژنو و مذاکرات آینده درخصوص بحران سوریه در حاشیه همین قالب تعیینشده قابلیت اجرائی پیدا میکنند. همزمان با نشست سوچی نیز مخالفان متنوع سوری در ریاض پایتخت عربستان گرد هم آمده بودند تا به یک جمعبندی حول مواضع اپوزیسیون «بشار اسد» در قالب سه ائتلاف موسوم به «ائتلاف ملی سوریه» تحتالحمایه عربستان، ائتلاف «نیروهای ملی مستقر در قاهره» و گروه «اپوزیسیون سکولار و مستقل مستقر در مسکو» برای شرکت در مذاکرات هفته آینده در ژنو به یک جمعبندی واحد برسند. نکته قابل توجهی که در همان شروع نشست نظرها را به خود جلب کرد، استعفای ناگهانی «ریاض حجاب» رئیس «کمیته عالی مذاکرات» و همچنین دیگر رهبران این کمیته بود که تا امروز بهعنوان نمایندگان اصلی مخالفان در نشستها و مذاکرات شرکت میکردند و همگی در جناح تندروی اپوزیسیون طبقهبندی میشدند. دلیل این استعفای جمعی بنا بر گفته بعضی از رهبران کمیته عالی صلح، سرخوردگی از روند اوضاع و پذیرش تلویحی عربستان و دیگر حامیان مخالفان از ادامه کار بشار اسد در مرحله انتقالی بوده است. این موضوع تا حدودی نشان میدهد که در دیپلماسی تلفنی پوتین با «دونالد ترامپ» و «ملک سلمان» رهبران آمریکا و عربستان، ظاهرا دراینباره موافقتهایی به دست آمده است. در شرایط کنونی موضوعی که هنوز در هالهاي از ابهام قرار دارد، عدم موافقت ترکیه با شرکت رهبران سیاسی کردهای سوریه در مذاکرات صلح ژنو است که روسها، دولت دمشق و متحدان آن به شرط پذیرش تمامیت ارضی سوریه، رعایت حق حاکمیت ملی و بازگشت به خطوط مرزی مناطق کردنشین با آن هیچ مخالفتی ندارند. روابط نزدیک فرماندهان میدانی ارتش روسیه با رهبران جناح کرد ائتلاف «دموکراتیک سوریه» و تجربه شکستخورده همپیمانی اقلیم کردستان عراق با آمریکا تا حدود زیادی رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی یگانهای مدافع خلق را در وضعیت پارادوکسیکال و تناقضآمیز انتخاب همسویی با واشنگتن یا همراهی با دولت مرکزی سوریه که در شرایط کنونی پیروز بحران ششساله تلقی میشود، قرار داده است. در تحولات آینده سوریه نقش و تعیین مواضع این نیروی «کرد» نقش اساسی بازی خواهد کرد و چنانچه دیپلماسی روسیه بتواند راهی برای دورزدن مخالفت ترکیه و تعهد نیروهای کرد به حفظ تمامیت ارضی سوریه پیدا کند، تا حدود زیادی میتواند آنان را به سمت محور دولت مرکزی بکشاند.
چنانچه این رهبران که متأسفانه هماکنون زیر نفوذ آمریکا قرار گرفته و در ائتلاف سوریه دموکراتیک نیز به نوعی گروگان جناح عرب آن هستند، دچار همان اشتباه محاسبه شوند که «مسعود بارزانی» در اقلیم قربانی آن شد، هرچند راهحل سیاسی بحران سوریه را دچار اخلال میکنند اما خودشان نیز قربانی اصلی آن خواهند بود. آنچه هماکنون اهمیت اساسی دارد این است که این بحران وارد مرحله سیاسی شده که راه همواری هم نخواهد بود و باید چالش مصالحه ملی را حل کند.