کاش یک بار جانهایی را که در کهریزک زیر شلاق ظلم جان باختند میدیدید. هنوز هم افرادی هستند کهبه جرم شک در انتخابات، در زندا اند. راستی شما نمیدانستید که هیچکس جز مجلس، حق قانونگذاری ندارد؟ و به ویژه هیچ کس در هیچ مقامی حق ندارد جرم جدیدی «اختراع» کند؟ اگر دانش این کار را نداشتید چرا از فارغ التحصیلان حقوق مشورت نگرفتید؟
بستنشینی این روزهای احمدی نژاد و سر و صدای آنها پیرامون دادگاه و احضارهای مشایی، بقایی و جوانفکر باعث بروز واکنشهایی شده است. آنهایی که در خرداد ۸۸ به دلیل اعتراض به نتیجه انتخابات و نقد سیاستهای اقتصادی، بین المللی و داخلی محمود احمدی نژاد راهی زندان شده بودند امروز از او و یارانش میپرسند پس عدالت در آن روزها کجا بود؟ و هنگامی که فرزندان این سرزمین راهی کهریزک و زندان میشدند شما کجا بودید؟ چرا در مقابل کشته شدن نداها و سهرابها اعتراض نکردید و سکوت کردید؟
یکی از این افراد که در نامهای خطاب به محمود احمدی نژاد درباره آن روزها سوال کرده، نسرین ستوده است. او که خود بخشی از دولت احمدی نژاد را در زندان سپری کرد خطاب به احمدی نژاد نوشت: “در آن روزها که مردم دسته دسته به جرم «شک در انتخابات» بدون رعایت قانون به محاکمات نمایشی سپرده میشدند و نمایش آن، شبانه از تلویزیون پخش میشد، شما چگونه آن ظلم عریان را ندیدید؟ همه ی آن دستگاه برای حفظ و حراست از شما برپا شده بود، جای شما بالای همهی آن دادگاههای اعتراضات انتخاباتی بود. راستی میدانید در آن آشفتگی قضایی چند نفر جان باختند، کهریزک، چوبه ی دار و….؟ احیانا آمار دقیقی از این مسائل بی اهمیت ندارید. آنها خس و خاشاک بودند که البته مطابق قانون دارای حقوقی برابر با شما و دوستانتان بودند. هنوز سه تن از محصوران با سنین بالای ۷۰ سال در حصرند.”
متن این نامه به شرح زیر است:
رییس جمهور سابق ایران!
داستان بست نشینی شما و دوستان تان که در زبان مدنی به آن «تحصن» می گویند، حق شماست. فراموش نکنید!
بگذارید رنجی را که شما و دوستان تان سالهاست بر ایرانیان روا داشته اید، با اذعان به حق تان آغاز کنم. تحصن کرده اید تا به رفتاری ظالمانه اعتراض کنید. تحصن کرده اید تا به روند غیر قانونی محاکماتی ناعادلانه اعتراض کنید. اما فراموش کرده اید در محاکمات معترضان انتخاباتیتان، بیش از اینها عدالت زیر پا له شد. در آن محاکمات ظلمها بر معترضان رفت. کاش یک بار فقط یک بار به یکی از صدها نامهای که از سوی زندانیان منتشر میشد و روند عجیب و غریب بازداشت نیمه شبانه شان را به تصویر می کشیدند، میدیدید. کاش یک بار یکی از همان نامهها را پیگیری میکردید و به روند غیر قانونی دادگاههای انقلاب اعتراض میکردید.
کاش یک بار جانهایی را که در کهریزک زیر شلاق ظلم جان باختند میدیدید. هنوز هم افرادی هستند کهبه جرم شک در انتخابات، در زندا اند. راستی شما نمیدانستید که هیچکس جز مجلس، حق قانونگذاری ندارد؟ و به ویژه هیچ کس در هیچ مقامی حق ندارد جرم جدیدی «اختراع» کند؟ اگر دانش این کار را نداشتید چرا از فارغ التحصیلان حقوق مشورت نگرفتید؟ هر دانشجوی حقوقی میتوانست شما را راهنمایی کند که «شک در انتخابات» جرم نیست.
در آن روزها که مردم دسته دسته به جرم «شک در انتخابات» بدون رعایت قانون به محاکمات نمایشی سپرده میشدند و نمایش آن، شبانه از تلویزیون پخش میشد، شما چگونه آن ظلم عریان را ندیدید؟ همه ی آن دستگاه برای حفظ و حراست از شما برپا شده بود، جای شما بالای همهی آن دادگاههای اعتراضات انتخاباتی بود. راستی میدانید در آن آشفتگی قضایی چند نفر جان باختند، کهریزک، چوبه ی دار و….؟ احیانا آمار دقیقی از این مسائل بی اهمیت ندارید. آنها خس و خاشاک بودند که البته مطابق قانون دارای حقوقی برابر با شما و دوستانتان بودند. هنوز سه تن از محصوران با سنین بالای ۷۰ سال در حصرند.
شرف جامعه ی وکالت، عبدالفتاح سلطانی به جرم دفاع ازحقوق قانونی معترضان به انتخاب شما، هنوز در زندان است. خبر دارید او به ۱۰ سال زندان محکوم شده است؟ چرا با جامعهی وکالت چنان کردید که امروز وکیلی نتواند فارغ از ترس و تهدید از شما دفاع کند؟ کاش ذره ای استقلال برای قوه قضاییه باقی گذاشته بودید. کاش روحی ولو اندک درکالبد فرشته ی عدالت باقی مانده بود، امروز آن ذره استقلال و آن روح اندک به کمک تان می آمد. افسوس!