رهبر جمهوری اسلامی با انتصاب حسین فدایی بهعنوان مسئول دفتر بازرسی خود، یکبار دیگر نشان داد که به چه میزان رویکردی «افراطی» و «تندروانه» در انتصابهای خود پی گرفته است.
آیتالله خامنهای با انتخاب حسین فدایی (یکی از چهرههای شاخص بخش تندرو اصولگرایی) بهجای علیاکبر ناطق نوری (که نشانههای برجستهای از میانهروی، مصلحتاندیشی و عملگرایی و اعتدال را در سالهای اخیر بروز داده)، روند تأملبرانگیز ماههای اخیر را در انتصابهایش تداوم بخشید.
مردادماه گذشته، رهبر جمهوری اسلامی ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف، دو رقیب روحانی در انتخابات ریاست جمهوری را عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام کرد.
آیتالله خامنهای همچنین محمد باقری، یکی دیگر از تندروهای همدل خود در سپاه را نیز به ریاست ستاد کل نیروهای مسلح برگزید، و او را نیز ـ در مقام عضو جدید حقوقی ـ به عضویت مجمع تشخیص مصلحت درآورد.
مستقل از این اسامی، نیمنگاهی به دیدگاههای سیاسی فدایی آشکار میکند که رأس هرم نظام سیاسی چگونه پیرامون خود و حتی ساختار سیاسی قدرت را با تندروها تقویت میکند و سامان میدهد.
نیمنگاهی به مواضع سیاسی فدایی
فدایی که از منتقدان مشهور جریان اصلاحات و روندهای پس از «دوم خرداد ۱۳۷۶» محسوب میشود، معتقد به وجود «جریانی انحرافی و افراطی بهعنوان کانون اصلی فتنه» در ایران است؛ جریانی که از نظر وی در آن «تعدادی از مهرههای اصلی و مسئلهدار باند مخوف مهدی هاشمی معدوم، حلقه کیان، افراطیون جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین، سردمداران و سرمایهگذاران روزنامههای زنجیرهای، ملی ـ مذهبیها، سکولارها و لائیکها، غائلهافکنان قتلهای زنجیرهای، سابقهداران از منافقین و لیبرالها، نهضتیها و … مشاهده میشود.»
فدایی که سابقه نمایندگی مجلس هفتم و هشتم (برآمده از نظارت استصوابی گسترده شورای نگهبان) و دبیری جمعیت اصولگرای «ایثارگران انقلاب اسلامی» را در کارنامه دارد، پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸، مواضع سخت و تندی علیه جنبش سبز ابراز کرده است.
او آنچه را که «جنایات و خیانتهای جریان فتنه» توصیف میکند، غیرقابل بخشش میداند و از ضرورت «توبه» رهبران جنبش سبز میگوید. فدایی همچنین آنان را «مفسد فیالارض» خوانده است.
وی که تاکید دارد خود را از مخالفان اندیشه «لیبرال دموکراسی» معرفی کند ازجمله کسانی است که ریشه و بانی جنبش سبز را «آمریکا و انگلیس» میداند.
او همچنین تصریح کرده «کسانی که همسو با جریان فتنه موضعگیری کردند، دیگر صلاحیت بهعهده گرفتن مسئولیت در جمهوری اسلامی را ندارند.»
علاوه بر اینها، فدایی از «ویژگیهای برجسته مدیریت الهی جبهه حق» توسط رهبر جمهوری اسلامی در جریان کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ سخن میگوید و آنرا «بسیار حکیمانه، مدبرانه، صبورانه، شجاعانه و قاطعانه» توصیف میکند.
او همچنین درباره سیدمحمد خاتمی معتقد است: «میگویند غوره نشده مویز شده؛ یعنی از بیکسی اصلاحات شد رهبر اصلاحات.»
افزون بر آنچه آمد، فدایی در دیماه ۱۳۹۴ با انتشار مکتوبی مفصل و سرگشاده خطاب به هاشمی رفسنجانی نقدهای تندی را متوجه وی ساخت. او در این مکتوب از حساسیت خود بر مواضع حبیبالله پیمان و بهزاد نبوی و … پرده برداشت؛ فاجعه کوی دانشگاه را «کودتای نرم» توصیف کرد؛ و با انتقاد از مواضع هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات ۸۸، نوشت: «ما را کاملاً از خود مأیوس کردهاید.»
او همچنین خطاب به رفسنجانی نوشت: «از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم؛ جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟! چرا بهجای جبران، در آخرین نماز جمعهی خود ـ که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعتهای دینی و تهدید نظام ولایی بود ـ خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟!»
فدایی با اشاره به این جمله آیتالله خمینی خطاب به آیتالله منتظری که «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام»، از رفتار «غیرصادقانه و ناخالصانه» هاشمی بهشدت انتقاد کرده بود.
او همچنین خواستار «توبه انقلابی» رفسنجانی و «فاصله گیری» وی از «اطرافیان نااهل» شد، و «جبران ظلم بزرگ» وی در همدلی با جنبش سبز.
افزون بر آنچه آمد، باید به برخی باورهای غریب فدایی نیز اشاره کرد؛ ازجمله این نظر وی درباره ارتباط برخی افراد در دولت احمدینژاد با «اجنه». او گفته است: «در طول تاریخ بشریت همه حکام غیر از اولیای خدا و مأموران صالح سعی کردند از ظرفیتهای اجنه برای خود استفاده کنند؛ جریان انحرافی [مشایی ـ احمدینژاد] معجونی از همه فکرهای غلط، درست و اندیشههای مندرآوردی است… جریان انحرافی از افرادی که قدرت پیشگویی و پیشبینی دارند و برای افراد مختلف قابل وصول و حصول است، استفاده میکند… اجنه در همهجا مثل مجلس و دولت هم حضور دارند… امام حسین در کربلا حمایت اجنه را نپذیرفت…»
فدایی با چنین مواضعی، و درحالیکه چند سال پیش و در انتقاد از ناطقنوری گفته بود، وی «میتوانست بازوی رهبری باشد»، حالا در ساختار سیاسی قدرت ارتقاء جایگاهی معنادار یافته؛ جانشین ناطقنوری شده و مسئول دفتر بازرسی رهبری.
افراطیها کنار رهبر جمهوری اسلامی
به دشواری میتوان این ارزیابی را پذیرفت که «این امنیتیهای حاکم بر سپاه هستند که رهبری نظام را هدایت میکنند». با اطمینان میتوان گفت این شخص اول نظام است که در تمام ربع قرن سپریشده از رهبریاش، یاران و گرداگرد خود را بهتدریج و سیاستمدارانه و گام به گام، برگزیده و «چیده»، یا ارتقای جایگاه داده، یا تثبیت کرده، و یا در برخی موارد (همچون هاشمی رفسنجانی یا ناطقنوری) به حاشیه رانده است.
آیتالله خامنهای بهشکلی فزاینده، «افراطی»های بیشتری را در حکومت و بهویژه پیرامون کانون مرکزی قدرت، برمیگزیند و همراه خویش میکند، و با چنین رویکردی، پروژهها و چشماندازهای اقتدارگرایانه و سیاسی خود را تداوم میبخشد.
اینچنین است که ـ از زاویهای دیگر و بهعنوان یک نمونهی مهم ـ او نسبت به تمام آشتیجوییها یا پیامهای اثباتی مستقیم و غیرمستقیم خاتمی (چهره نخست اردوگاه اصلاحطلبان) از سال ۱۳۹۰ بدینسو، بیاعتنایی محسوس و قهرورزی آشکار بروز داده است.
البته تمام بازی سیاست در ایران و جمهوری اسلامی، دراختیار رهبر جمهوری اسلامی و حتی همراهان اقتدارگرای وی نیست. نه فقط جامعه مدنی ایران و اکثریت شهروندان تغییرخواه، با استفاده از امکانها و ابزارها و کریدورهای موجود و بالقوه یا بالفعل، رویکردهای متفاوت خود را مطرح و تعقیب و حتی متحقق و تحمیل میکنند، بلکه در جمع کنشگران سیاسی حاضر در ساختار سیاسی قدرت، شمار میانهروها و واقعگراها و مصلحتاندیشها و عملگراها، کم نیست؛ همراهانی از حاکمیت سیاسی که در روندها و کارویژهها و تصمیمگیریها، بیتأثیر نیستند و نقشی دستکم تعدیلگر ـ در برابر تمامیتخواهی و خودکامگی ـ ایفا میکنند.