دیروز روحانی با کمک مجلس سکان هدایت وزارت خانه ای را به دســت منصور غلامی سپرد که آینده این مرز و بوم در آن نقــش می بندد. باید از رئیس جمهور پرســید، آیا کل محتوای بشــارت به امید وی، در وزارت غلامی تجلی مییابد؟
همدلی-روز یک شنبه، حسن روحانی توانســت برای دو وزیر جامانده از کابینه خود رأی اعتماد کسب کند. خاطره بجا مانده از رأی اعتماد به کابینه دولت دوازدهم، همــگان را مجاب می کرد که چندان امیدی به مخالفت مجلس با وزرای پیشنهادی، به خصوص وزیر علوم نیست. دانشجویان، هراسان از آینده خود، هر کاری که از دستشان برآمد کردند. اساتید بیانیه امضا کردند و مخالفت خود را با شیوه های متفاوت نشان دادند. مطبوعات سعی کردند دلایل مخالفت خود با وزیر پیشنهادی علوم را تبیین کنند، اما مشخص بود که هیچ کدام از این کارها در مخالفت با وزیر علوم تأثیری نخواهد داشــت. به راســتی دلیل این بی تفاوتی چیســت؟ چرا مطالبات سیاســی، فرهنگی و اجتماعی مغفول واقع می شود؟ برای یافتن پاســخ ســوالات فوق، یک بار دیگر سخنرانی رئیس جمهور در صحن علنی مجلــس را مرور می کنیم. روحانــی برای دفاع از وزیر علوم خود از این واژه ها ســود جست: اشــتغال، تکثر عقاید، امنیت، پشــتوانه، اعتدال، حقوق اقلیت، تخصص، خاتمی، هاشــمی و …. همان طور کــه می دانیم، این واژه ها، بجز دو مورد آخر، از طرف کلیه نیروها و اقشار اجتماعی پذیرفته است. بدیهی است روحانی با چنین سخنرانی ای، آنچه که همگان دوست دارند بشنوند را ارائه کرده است. تا اینجای کار نه تنها ایرادی وجود ندارد، بلکه عملا کاری صورت نگرفته که بخواهد ایراد داشــته باشد. روحانی همواره ســعی کرده از تمامی فرصت های به دست آمده، بسته به جمع حاضر در هر مراسم، سخنانی شــیرین و باب میل حضار ارائه کند؛ خواه این تجمع در مجلس باشــد و خواه میتینگ تبلیغاتی. آنچه که اهمیت دارد، جستن راهکارهای حل مسئله در کام روحانی است. روحانی اگرچه سعی داشته وعده های بزرگ و جذاب بیان کند، اما برای تبیین راه حل مشخص، همیشه طفره رفته است. اما با نگاهی موشکافانه می توان راهکارهای احتمالی وی را در موضوعات مختلف تشخیص داد. وی در بخشی دیگر از ســخنان خود، با اشــاره به موضــوع کمبود آب گفت:”زمانی مطرح بود که واردکننده آب باشیم که در این زمینه مذاکــرات فراوانی صورت گرفت و امروز نیز صورت می گیرد و این مورد منتفی نیست، اما درعین حال، خیلی نباید به این موضوع امیدوار بود…، اما باید بدانیم آب به چه قیمتی به محل مصرف خواهد رســید. این هم از مواردی اســت که باید کار کنیم و نیاز به سرمایه گذاری و حضور بخش خصوصی و ســرمایه خارجی داریم که باید تلاش را ادامه دهیم… ما در زمینه تقاضا قدم های فراوانی را باید برداریم.” همان طور که پیداست، رئیس جمهور برای بیان بحران آب، وضعیت و راهکار حل مشکل، از ادبیاتی استفاده می کند که خاص تجار یا “بیزینسمن ها” است. وقتی از یک تاجر در مورد تحصیل فرزندش هم سوال شود، سعی می کند که آن را با مفاهیم اقتصادی توضیح دهد. این ادبیات اقتصادی محدود به روحانی نیســت. به سخنان دیگر اعضای صرفا کابینــه توجه کنید: جهانگیری برای تبیین نظر دولت در مورد رســانه ها می گوید:” دولت، رسانه حساس شجاع را هم به ســود جامعه می داند، هم به سود دولت”؛ استفاده از اصطلاح اقتصادی “ســود” برای نهاد رســانه. غلامی برای معرفی شخصیت خود در جلسه رأی اعتماد گفت:” ســادگی، صراحت و صداقت “سرمایه” من است و هرگز از هیچ امتیاز ویژه ای برخوردار نبوده ام.”؛ اســتفاده از واژه سرمایه برای تبیین خصوصیات شخصی. اردکانیان (وزیر نیرو) کار برنامه خود برای حل بحران آب را در بســتری اقتصادی بیان می کند. او می گوید:”ساختار مدیریت آب باید متناســب با اصول و ظرفیت توأمــان عرضه و تقاضا طراحی شود.” مثال هایی از این دست در ادبیات اعضای دولت دوازدهم به کرات قابل مشــاهده اســت. تبیین موارد فوق گویای این واقعیت اســت که مدیریت نــزد دولت مردان کابینه دوازدهم امری اقتصادی تلقی می شود. فرهنگ، جامعه، سیاست و هزاران مسأله دیگر از سوی ایشان تنها با کام و مفاهیم اقتصادی قابل شــناخت است. بدیهی است در این صورت، تنها زبان بازار می تواند تأثیری بر تصمیمات آنها داشته باشد. تجمع اعتراضی دانشجویان در مخالفت با وزیر پیشنهادی اگرچه کاملا مرتبط است، اما به دلیل آنکه زبان سیاســت در آن جریان دارد، از ســوی دولت قابل درک نیســت. شــاید اگر این عزیزان می توانستند خواسته خود را با ادبیات بازاری بیان کنند، نتیجه بهتری می گرفتند. این وضعیت در مورد مطبوعات و اساتید هم قابل تسری است. تا پیش از این تصور می شــد که نهاد قدرت، دانســته یا ندانسته، سیاســت ورزی را از جامعه زدوده است. اما امروز می بینیم که خودشان نیز با سیاست فاصله معنا داری پیدا کرده اند. آنچه امروز می تواند به تصمیمات و کنش دولت معنا دهد، همانا اقتصاد است. این وضعیت نشان می دهد که انســان ایرانی باید کم کم تمام مفاهیــم و حوزه های زندگی خود را به امر اقتصــادی تقلیل دهد. تصور کنید که مادری با فرزند خود با واژه های اقتصادی ارتباط داشته باشــد یا دوســتانی را در نظر بگیرید که تنها به واسطه مفاهیــم اقتصادی می توانند با یکدیگــر گفت وگو کنند. چنین صحنه هایی امروز نیز توســط مردم تجربه می شود اما هنوز رگه هایی از نحوه فهم یکدیگر به واســطه ادبیات غیراقتصادی دیده می شود؛ با ادامه این روند، تا چند سال دیگر نه نشــانی از ارزش های انسانی باقی می ماند و نه بر اتحاد و وابســتگی میان خودمان تصوری خواهیم داشت. تنها خرید و فروش، حاکم بر روابط میان ما اســت. شک نکنید که قربانیان اصلی این روند، ایران و ایرانی خواهد بود. دیروز روحانی با کمک مجلس سکان هدایت وزارت خانه ای را به دســت منصور غلامی سپرد که آینده این مرز و بوم در آن نقــش می بندد. باید از رئیس جمهور پرســید، آیا کل محتوای بشــارت به امید وی، در وزارت غلامی تجلی مییابد؟ آیا غلامی هم مانند دیگر اعضای کابینه، با تکیه بر قوانین بازار قصد دارد که وزارت خانه متبوعش را هدایت کنــد؟ آیا وجدان جمعــی، اخلاق، همگرایی، احســاس مسئولیت، وابستگی ملی و از همه مهم تر امید به آینده که قرار است در دانشگاه به جوانان این مرز و بوم منتقل شود، با دادوستدهای جاری در بازار میسر می شود؟ آقای روحانی اگر امروز نباید امیدی را که شما به مردم داده اید، یادآوری کنیم، پس چه زمانی برای این کار مناســب است؟ آقای روحانی تکلیف ما را به عنوان یک روزنامه اصلاح طلب لطفا مشخص فرمایید.