بسیار تأسفبار است که شورای اجتماعی کشور روشی را ارائه میدهد که تاکنون بیش از سی بار انجامشده است و هنوز معضل کار کودکان در خیابان نه تنها کاهش نیافته، بلکه افزایش پیداکرده است.
معضل کار کودکان چه در خیابان و چه در اماکن دیگر، یکی از پدیدههای رایج در بسیاری از کشورها بهخصوص در جوامعی است که با مشکل فقر، درد و بُعد اقتصادی و فرهنگی آن مواجهاند. کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. فقر اقتصادی در جامعه ما بر کسی پوشیده نیست. مردمان محرومی که در دهکهای پایین جامعه زندگی میکنند، آن را با همه وجود خود حس میکنند و مسئولان امر نیز آن را انکار نمیکنند.
آمارهای میلیونی مربوط به دهکهای درگیر فقر شدید، فقر مطلق، فقر نسبی و… . آمارهای میلیونی حاشیهنشینی با همه محرومیتهایی که ساکنان آن تحمل میکنند، نیز بر کسی پوشیده نیست.
گذری بر استانها و شهرهای کم برخوردار و محروم و نیز در همین تهران، پایتخت کشور چهره کریه فقر را و در کنار آن، فاصله طبقاتی شدید را بهروشنی نشان میدهد و نیازی به آمار و توضیحات دیگر ندارد.
در چنین شرایطی، زمانی که شورای اجتماعی کشور شکل گرفت و برنامه خود را کاهش آسیبها مطرح کرد و شش آسیب ازجمله کار کودکان را جزء اهداف خود قرار داد، ما سازمانهای غیردولتی کودکان خوشحال شدیم که بالأخره مرکزی برای پرداختن به آسیبهای اجتماعی ایجاد شد و منتظر بودیم که برای کاهش کار کودکان برنامهای براساس اصول علمی با همفکری با کارشناسان امور اقتصادی، جامعهشناسی و سازمانهای غیردولتی درگیر با کودکان کار، ارائه شود؛ اما متأسفانه با یک روش ضربتی و مقطعی به نام «مصوبه شورای اجتماعی کشور» روبرو شدیم که دستور «جمعآوری» کودکان کار در خیابان و گروههای دیگر را صادر کرده بود.
بسیار تأسفبار است که شورای اجتماعی کشور روشی را ارائه میدهد که تاکنون بیش از سی بار انجامشده است و هنوز معضل کار کودکان در خیابان نه تنها کاهش نیافته، بلکه افزایش پیداکرده است.
اگر تجربیات ما سازمانهای غیردولتی موردپذیرش نیست. اگر تجربیات جهانی در این زمینه را نمیپذیرید. اگر نظر کارشناسان اقتصادی، جامعهشناسی و… را قبول ندارید، حداقل تجربه سی بار «جمعآوری» کودکان کار با صرف هزینههای بالای میلیاردی را بپذیرید که نه تنها کار کودکان در خیابان کاهش نیافت، بلکه روز به روز شاهد افزایش کودکان کار در خیابانها هستیم.
میگویند تجربه، بزرگترین آموزگار انسان است و ما انتظار داشتیم اعضای محترم شورای اجتماعی کشور، حداقل، به نتایج این تجربه مداوم، توجه فرمایند.
مسلماً اعضای محترم شورای اجتماعی کشور بهدرستی میدانند که علت اصلی کار کودک چه در خیابان و چه در کارگاههای زیرزمینی و یا در دپوهای پسماند پیمانکاران شهرداری و سایر اماکن، فقر است که گروههای محروم جامعه را در چنگال خود گرفتار ساخته است. کاهش فقر، جز با برنامهریزی امکانپذیر نیست. به همین علت، کاربرد روشهای ضربتی و مقطعی ازجمله «جمعآوری» کودکان کار نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه سبب بیاعتمادی، نارضایتی، پنهانکاری، بدبینی و سایر عوارض منفی دیگر برای جامعه خواهد بود.
با توجه به دلایل ذکرشده، ما سازمانهای غیردولتی کودکان کار مجدّانه از شورای اجتماعی کشور درخواست میکنیم که با مرور و تأملی آگاهانه از اثرات زیانبار «جمعآوری» کودکان کار، برای مردم و دولت، با برنامهریزی و استفاده از روشهای حمایتی از این کودکان و خانوادههای آنان، جایگاه علمی و اجرایی خود را در ارتباط با کاهش آسیبها در سطح کشور حفظ کنند و «جمعآوری» کودکان کار را متوقف سازند.
فاطمه قاسمزاده؛ رئیس هیئتمدیره شبکه یاری کودکان کار (گروه تلاشگران)