مازیار گیلانینژاد: “فعالیت سندیکاهای کارگری بر پایهٔ اصلهای ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی است و هیچگونه مغایرتی با قانون ندارد.”
اندیشهٔ نو: به مناسبت دهمین سال انتشار اوّلین فراخوان علنی سندیکای کارگران فلزکار مکانیک (به تاریخ ۵ آذرماه ۱۳۸۴)، و با توجه به اهمیت کار سندیکاهای کارگری در ایران، بر آن شدیم تا با نمایندهٔ سندیکای کارگران فلزکار مکانیک دربارهٔ تاریخچهٔ این سندیکا، فعالیتهایش در سالهای گذشته و اکنون، و دشواریها و موفقیتهای کار این سندیکا و به طور کلی سندیکاهای کارگری در ایران گفت و شنودی داشته باشیم. آنچه در ادامه میخوانید، حاصل گفتگوی همکار ما خانم آناهیتا کیهان با آقای مازیار گیلانینژاد به نمایندگی از طرف سندیکای کارگران فلزکار مکانیک است.
آقای گیلانینژاد، ممنون که خواهش ما برای این مصاحبه را پذیرفتید. برای شروع، لطف کنید خلاصهای از تاریخچهٔ تأسیس سندیکای کارگران فلزکار مکانیک و فعالیتهای آن را از آغاز تا کنون برای خوانندگان ما بازگو کنید.
سندیکای کارگران فلزکار مکانیک کارنامهٔ بیش از ۷۰ سال فعالیت پرفراز و نشیب دارد. در سال ۱۳۲۳ و در پی اوجگیری جنبش سندیکایی در ایرانِ آن روز، جمعی از کارگران مکانیک و آهنگر اتومبیل که بیشتر از ارامنه بودند دست به تشکیل اتحادیهٔ کارگران مکانیک اتومبیل زدند. در سال ۱۳۳۲، پس از کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸ مرداد که شاه به کشور بازگردانده شد، بخش زیادی از این کارگران دستگیر و زندانی شدند. امّا فعالیت این اتحادیه همچنان ادامه یافت، تا اینکه جمعی از کارگرانی که در دههٔ ۱۳۲۰ در شورای متحدهٔ مرکزی زحمتکشان ایران آموزشهای سندیکایی لازم را دیده بودند، و بیشترشان هم کارگران تراشکار و ریختهگر و مکانیک و جوشکار و آهنگر بودند و محل کارشان هم حول و حوش خیابان قزوین در تهران بود، در سال ۱۳۳۵ برای تشکیل سندیکای کارگران فلزکار مکانیک اقدام کردند. این سندیکا در سال ۱۳۳۹ مجمع عمومی خود را تشکیل داد و با شمارهٔ ۳۲ در وزارت کار به ثبت رسید. اوج فعالیتهای سندیکا زمانی بود که کارگران کارخانهٔ پارس آمریکا (ایران پویای فعلی) که هدایت الله معلم در آن کار میکرد، در سال ۱۳۴۰ به سندیکا پیوستند. در پی این فعالیتها، سندیکاهای کارخانههای جیپسازی، ارج، جنرال موتورز، فولکس، و دیگر کارخانههای ماشینسازی مانند لیلاند موتور، و نیز کارگاههای قطعهسازی به سندیکای کارگران فلزکار مکانیک پیوستند. در اواخر دههٔ ۴۰ دو تن از اعضای فعال هیئت مدیرهٔ سندیکا به نامهای اسکندر صادقینژاد و جلیل انفرادی به جنبش آزادیخواهی و چریکی پیوستند که متأسفانه شهید شدند. در پی شهادت این عزیزان، سندیکا و هیئت مدیرهاش مورد آزار و اذیّت آدمنماهای ساواک شاه قرار گرفت و در نتیجه فعالیتش اندکی اُفت کرد. در اوایل دههٔ ۵۰ و با تلاش خلیل پرن، کارگران کارخانهٔ لولهسازی به سندیکا پیوستند و همین باعث شد که سندیکای فلزکار مکانیک جانی دوباره بگیرد. سندیکای کارگران فلزکار مکانیک از معدود سندیکاهایی است که نه فقط کادرهای با ارزشی را برای سندیکا و جنبش کارگری تربیت کرده، بلکه یاری دهندهٔ جنبش آزادیخواهی کشور نیز بوده است. ناصر گارسچی، بازرس سندیکا، در روزهای پُرجنبوجوشِ انقلاب بهمن ۵۷ با خون خود جنبش انقلابی مردم ایران را رنگین کرد و تداوم بخشید. بعد از پیروزی انقلاب، به جرئت میتوان گفت که تنها سندیکایی که هیئت مدیرهاش از کارگران رأی مجدد گرفت و تغییر نکرد، سندیکای کارگران فلزکار مکانیک بود. شوربختانه، در جریان سرکوب جنبش آزادیخواهی، سندیکاها نیز مورد هجوم قرار گرفتند و سندیکای کارگران فلزکار مکانیک نیز در سال ۱۳۶۱ دفترش در خیابان مولوی بسته شد. امّا فعالیت سندیکا ادامه پیدا کرد و حتّی دبیر سندیکا آقای اسدالله صادقی تا اواسط دههٔ ۷۰ در ایران فعالیت سندیکایی را پی میگرفت. هرچند که سندیکای ما در آن شرایط یکی از رهبران مجرّب خود به نام هدایت الله معلم را در سال ۱۳۶۷ در زندان از دست داد، ولی سندیکا مصمّمانه به کار خود ادامه میداد. با آغاز جنبش نوین سندیکایی در اوایل دههٔ ۸۰، فعالیت سندیکای کارگران فلزکار مکانیک نیز شدّت گرفت و هماندیشیها به آنجا ختم شد که با فعالیت علنی از اوایل سال ۱۳۸۴ و برگزاری نشستهای مرتّب، در ۵ آذر ۱۳۸۴ اوّلین فراخوان سندیکا برای عضوگیریِ علنی داده شد، و تا کنون هم فعالیت ما ادامه دارد.
فعالیتهای اوّلیهٔ سندیکا حول چه محورهایی بود؟
مهمترین موضوع هنوز هم برای کارگران، چه در آن دوران و چه اکنون، دستمزدی عادلانه بر پایهٔ ۸ ساعت کار و گذران زندگی یک خانوادهٔ ۴ نفره با این دستمزد است. بیمه شدن همهٔ کارگران و بالا رفتن کیفیت بیمه، متشکل کردن کارگران در تشکلهای جانبی سندیکا برای هرچه بیشتر جذب شدن و حل کردن مشکلات کارگران با همفکری و عمل دستجمعی کارگران، از جمله تشکیل تعاونی مسکن، مصرف، صندوق تعاون، گروه کوهنوردی، فوتبال، بوکس… و از همه مهمتر، نهادینه کردن فعالیتهای سندیکایی، از دیگر کارهایی است که در اساسنامهٔ سندیکا تصویب شده بود و اکنون نیز اجرایی گردیده است.
آیا این سندیکا همهٔ کارگران فلزکار مکانیک در سراسر ایران را پوشش میدهد؟
به دلیل مرکزیت تهران و متمرکز بودن عمدهترین فعالیتهای اقتصادی-صنعتی در منطقهٔ تهران بزرگ، در حال حاضر مرکز فعالیت سندیکا در تهران است، ولیکن کوشش داریم که کارگران و واحدهای تولیدی فلزکاری در سراسر ایران را نیز پوشش بدهیم. امّا دستِ ما کوتاه و خرما بر نَخیل! محدودیتها و اخراج کارگرانی که فعالیت سندیکایی میکنند، تحقق این خواست سندیکا را با مشکل روبرو کرده است.
فعالیت سندیکای کارگران فلزکار مکانیک کدامیک از عرصههای تولید و اقتصاد و چه صنایعی را در بر میگیرد؟
سندیکای کارگران فلزکار مکانیک میتواند در هر واحد تولیدی که کارگران با فلز در ارتباط باشند و فلز را تغییر شکل بدهند، از میان کارگران عضوگیری و در میانشان فعالیت کند و زبان گویای آنان باشد. برای مثال، میتوان از صنایع ذوب آهن، فولاد، تراکتورسازی، ماشینسازی، و کارخانههای خودروسازی تا کارگاههای چند نفرهٔ قطعهسازی و آهنگری و طلاسازی و دیگر مشاغل مرتبط نام برد.
سندیکا چه خدماتی را در اختیار کارگران عضو میگذارد؟ مثلاً در مسائل مربوط به تأمین اجتماعی، بازنشستگی، حقوقهای عقبافتاده یا مسائل دیگر، سندیکای فلزکار مکانیک چه امکانی برای کمک به کارگران دارد؟
امکانات ما برای پشتیبانی از کارگران بسیار محدود است، چون که ما نه دفتری داریم و نه امکانات مالی که بتوانیم دفتری را تهیه و در آن به کارگران خدمات ارائه دهیم (تازه اگر اجازه بدهند). به اضافهٔ اینکه چون همهٔ ما کارگریم و باید سرِ کار هر روزه حاضر باشیم، مشکل دوچندان میشود. به هر روی، ما آموزشهای لازم را به کارگران برای صیانت از حقوق خود میدهیم. بارها به عنوان نمایندهٔ کارگر با کارفرمایان گفتگو کرده و از حقوق کارگران دفاع کردهایم. در اعتصابهایی که روی می دهد به عنوان مشاور در کنار کارگران هستیم و هشدارهای لازم را برای پیروزی در اعتصاب به آنان میدهیم، ولی گاهی اوقات، مانند آخرین اعتصاب ایران خودرو، کارفرما با فریب دادن کارگرانِ روزمزد میتواند اعتصاب را به شکست بکشاند.
در مراجعی که کارگران به اختلاف میخورند، مانند هیئتهای حل اختلافِ وزارت کار، ما به عنوان نمایندهٔ کارگر در جلسات حضور پیدا میکنیم و از حقوق کارگران دفاع میکنیم. یا اگر موضوع خیلی کِشدار و فنّی باشد، از وکلای شرافتمند و کارگردوست میخواهیم که وکالت کارگران را به عهده بگیرند.
بهخصوص به نمایندگان خود در کارخانههایی که با مشکل روبرو هستند تأکید میکنیم که لیست بیمهٔ کارگران را هر ماه با فرستادن یک کارگر به شعبهٔ بیمهٔ مذکور پیگیر شوند که آیا کارفرما بیمهٔ کارگران را میریزد یا نه. همچنین، برای سرِ پا ماندن کارگاههای کوچک، تا جایی که امکان دارد با کارفرما تشریک مساعی داشته باشند تا کارخانه تعطیل نشود و آنان هم بیکار نشوند.
شاید حیاتیترین خدمتی که سندیکا به کارگران میتواند ارائه دهد موضوع به کار گماردن کارگران بیکار است که در این مورد بسیار موفق عمل کردهایم. کافی است کارگری بیکار شود تا به همهٔ اعضای سندیکا گفته شود که چنانچه در کارخانههایی که کار میکنند اگر شغلی پیدا شد به ما خبر دهند تا کارگر بیکار شده را مشغول به کار کنیم. همهٔ کارگران ما موظّف هستند که هر امکان اشتغالی را به سندیکا خبر دهند. در حال حاضر، چنانچه کارگر فِرِزکار CNCکاری را میشناسید، کارخانهای در شهرک صنعتی رُباط کریم احتیاج به این کارگر دارد؛ او را معرّفی کنید.
تعاونیِ مصرفِ ما با دادن کالای ارزان در یکی از جنوبیترین منطقههای کارگری تهران انجام وظیفه میکند. تعاونیِ مسکنِ ما با گرفتن ۴۸ خانه برای کارگرانِ عضو در شهرک پرند، و همچنین حل اختلافهای پیش آمده در پروژههای دیگر تعاونی مسکن را برای کارگران عضو پیگیری میکند. گروه کوهنوردی ما در سال گذشته با بازسازی جانپناهِ توچال در تهران در ارتفاع ۵۰۰۰ متری که ۵۰ سال پیش به دستِ توانای کارگران فلزکار مکانیک و بدون دریافت کمکهای دولتی بنا شده بود، باز هم توانست با پولِ کارگران بازسازی کند و همچنان به این جانپناهِ سنگی افتخار کند. شما میتوانید جشن پنجاهمین سال ساختن این جانپناه و شعرخوانی یکی از بازماندگان این جانپناهِ سنگی را در سایتِ دوزبانهٔ ما ببینید. ششمین سال انتشار پیاپی نشریهٔ پیام سندیکا در سرِ هر ماه، و تربیتِ خبرنگار برای نشریه، از دیگر خدمات ماست. ده سال است که سندیکای کارگران فلزکار مکانیک در امر تکثیر آموزشهای کارگری میکوشد و با تهیهٔ کتابهای مناسب و کارگری و رساندن آنها به سندیکاهای کارگری، در افزایش آگاهی کارگران آنچه توانسته انجام داده است. خرید و توزیعِ بیش از ۲ هزار کتاب قانون اساسی و قانون کار و پخش و آموزش آن به کارگران، تهیه و پخش هزاران کتاب کارگری و آموزشی و جزوههای حقوق شهروندی و منشور جهانی سندیکاهای کارگری فدراسیون جهانی، و تکثیر و توزیع بیش از ۱۰ عنوان فیلمهای سینمایی در بین کارگرانِ سندیکاهای کارگری، بخشی از کارهای فرهنگی ماست. این در حالی است که این همه کار با حق عضویتهای کارگران فلزکار مکانیک با دستمزدهای ناچیز امکانپذیر شده است.
آیا فعالیتهای این سندیکا مطابق قوانین فعلی کشور با مشکلی قانونی روبروست یا نه؟
فعالیت سندیکاهای کارگری بر پایهٔ اصلهای ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی است و هیچگونه مغایرتی با قانون ندارد. ولی کسانی که از فعالیتهای سندیکایی در جهت آگاهی از حقوق ملّت و بهبود شرایط زندگی کارگران هراس دارند و منافعشان به خطر میافتد، از فعالیت سندیکاهای کشور ممانعت به عمل می آورند و با زیر پا گذاشتن قانون اساسی، برخلاف قانون حرکت میکنند.
اگرچه این موضوع تازهای نیست، ولی این اواخر شاهد ایجاد محدودیتهایی جدّی و حتّی زندانی کردن فعالان سندیکایی بودهایم. آیا این محدودیتها و بازداشتها به دلایل امنیتی و خلافهای قانونی صورت میگیرد یا علّتهای دیگری دارد؟
همانطور که مطرح کردید، محدودیت و دستگیری کوشندگان کارگری در این اواخر کمی شدّت گرفته است و موضوع تازهای هم برای کوشندگان کارگری نیست. متأسفانه بعد از آمدن دولتِ آقای روحانی این برخوردها شدّت بیشتری گرفته است. بهجای وزارت کار، این نیروهای امنیتی هستند که در کارخانهها و اعتصابهای کارگری حاضر میشوند و کارگران را دستگیر میکنند. حبسهایی که در دولتهای قبلی متوقف شده بود یا در حال تعلیق قرار داشت، امسال همه را اجرایی کردند و اوّل از آموزگاران شروع کردند و حالا سراغ کارگران آمدهاند. این به دلیلِ بیکاریِ روزافزون و شدّت گرفتن مشکلات کارگران، بهخصوص مشکلاتِ معیشتی است. بیتردید مشاوران دولت و خود آقای وزیرکار برای کنترل کردن اوضاع به دستگیری کوشندگان کارگری و صنفی مبادرت ورزیدهاند، تا اعتراضها را متوقف کنند. ما در سرپیامهای نشریهمان بارها هشدار دادهایم که سازماندهندگان تشکلهای صنفی را میخواهند حذف کنند، حال چه با دستگیری آنان و چه با کمتوجهی به نیازهای پزشکی و درمانی زندانیان، که شاهرخ زمانی نمونهای از موردِ آخری آن بود. خودِ من سال گذشته در پی بَرپایی جشن اوّل ماه مه دستگیر شدم و هرچه به مأموران امنیتی گفتم که دستگیری من اوضاع را متشنّجتر خواهد کرد و بگذارید جشن انجام شود و کارگران یک روزِ خوش را در میان خانواده تجربه کنند، کسی گوشش بدهکار نبود. خُب فردا همهٔ کارگران آمدند و با اینکه با ممانعت مأموران امنیتی روبرو شدند، باز هم جشن اوّل ماه مه را برگزار کردند. فقط من شش روز بیخودی بازداشت شدم، چون که آنها فکر میکردند که این مازیار گیلانینژاد میخواهد چه کند. میگفتم آقا بچهها بادبادک بازی و دارت و طنابکشی و نقاشی میکنند و پیش خانوادههایشان هم در یک باغ روز خوشی را خواهند گذراند و بعد به خانه خواهند رفت. ولی کی باور میکرد؟
خُب شبهنگام من را دستگیر کردند و کامپیوترم و کارت شناسایی و پاسپورتم و صدها جلد کتاب را از خانهام بردند. همسرم به شدّت پریشان شد و بارها در هنگام تفتیش خانهام از حال رفت. به نظر شما ساعت ۱۲ نیمهشب موقع دستگیری یک فعال کارگری است که علنی فعالیت میکند و آدرس خانه و محل کار و فعالیت او را می دانند ؟ مگر من فراری بودم؟ آیا قانون چنین دستوری داده است؟ هرچند مؤدّب بودند، ولی ادبشان کار خلاف قانونشان را توجیه نمیکند. هیچیک از کتابهایم را پس نداند. به هر حال، وعدهٔ آقای روحانی در مورد قانونگرایی به شدّت زیر سؤال است، و در این پشت کردن به قانون، وزیر کار هم کمکشان میکند.
چالشهای شما برای گسترش آشنایی با کار سندیکایی در سطح وسیعتر در جامعه کدامند؟
محدود کردن فعالیت سندیکایی توسط پلیس سیاسی اصلیترین چالش ماست. شوربختانه، ما رسانهای فراگیر نداریم تا بتوانیم از آن طریق به گستردگی و آزادانه حرفهایمان را به گوش کارگران برسانیم. تا قبل از اوّل ماه مه سال گذشته، گاهی اوقات سندیکاییها میتوانستند با خبرگزاری کار (ایلنا) که خبرهای کارگری را پوشش میدهد و وابسته به خانهٔ کارگر است، مصاحبه کنند. بعد از اوّل ماه مه سال گذشته، به خبرنگاران ایلنا تأکید شد که بههیچوجه با کوشندگان سندیکایی مصاحبه، یا خبری از آنان منتشر نکنند. حتّی سایتهای بهاصطلاح خبری و کارگری، چه داخلی و چه خارجی، سندیکای فلزکار مکانیک را تحریم کردهاند و هیچ خبر و اطلاعیه و مقالهای را از ما منتشر نمیکنند و ما از این حیث هم محدود شدهایم .در اینجا از فرصت استفاده میکنم و از شما و همهٔ دوستداران سندیکاهای کارگری ایران تقاضا دارم که با پوشش دادن خبرها و اطلاعیهها و مقالات سندیکای کارگران فلزکار مکانیک و دیگر سندیکاهای کارگری آنها را یاری دهید و باعث رساندن نظرات ما به همهٔ مردم و کارگران بشوید.
اما آنچه غیرقابل توقّف است، فعالیتهای سندیکایی است. ما با انتشار اطلاعیهها و پخش کتابهای سودمند، و انتشار ماهانهٔ نشریهٔ «پیام سندیکا» به مبارزه برخاستهایم. عمدهترین و مؤثرترین تبلیغ برای سندیکاهای کارگری، کار تبلیغی توسط کارگران در بین کارگران است. کارگران با تبلیغ برای سندیکاهای کارگری در کارخانهها و اجتماعهای کارگری عمدهترین تبلیغ و مؤثرترینش را به کار میبرند.
آیا سندیکا فعالانه عضوگیری هم میکند؟ در این راه با چه دشواریهای احتمالی روبروست؟
فعالیت سندیکایی در کارخانهها بههیچوجه علنی نیست و کارگرانِ سندیکایی را از کار بیکار میکنند. در ایران خودرو فعالان سندیکایی را اخراج و زندانی هم کردهاند. بیکار کردن کارگران با استفاده از سلاح قراردادهای موقّت و سفیدامضا عمدهترین سدّ پیشرفت کارهای سندیکایی است، امّا جنبش کارگری بنا به ماهیتش توقّفناپذیر است. هر روز استقبال از نظرات و عملکرد سندیکای ما در میان کارگران بیشتر و بیشتر می شود. روزی قطار جنبش کارگری مسافرانش را در مقصد پیاده خواهد کرد و آن روز کارگران فلزکار خواهند دید که مسافران این قطار تنها آنان نبودهاند.
وضعیت زنان کارگر در ارتباط با فعالیتهای سندیکایی و عضوگیری به چگونه است؟
در مورد زنان هم همان مشکلاتی که به آنها اشاره کردم وجود دارد، ولی ما به کار خود ادامه میدهیم. زنان کارگر، به دلیل بیپناهی، به سمتِ سندیکا تمایل بیشتری دارند، ولی اَمان از تیغ اخراج! تکیهگاه ما در کارهای جمعی، بهخصوص کمپینها، زنان کارگر هستند. ما تمام تلاشمان را میکنیم که آگاهیهای سندیکایی را بین زنان کارگر پخش کنیم و برای این کار تا آنجا که توان داشتهایم، شوهران بیکارشان را مشغول کار کردهایم.
ارزیابی شما از درجهٔ آگاهی قشرهای مُزدبگیر و حقوقبگیر در مورد ضرورت فعالیت سندیکایی مؤثر و امکان عضوگیری سندیکاهای کارگری چیست؟
بیش از ۲۰ سال سکوت و خاموش کردن کوششهای سندیکایی بیتردید اثر مخرّبی در اذهان مردم و کارگران گذاشته است. دستگیری و اعدام رهبران کارگری و سندیکایی و اخراج و دربهدریها هنوز از یادها نرفته است، و این کار را مشکل میکند. بدبختانه بخش بزرگی از کارگران از تاریخ فعالیتهای جنبش کارگری کمتر خبر دارند و نمیدانند که دستاوردهای کارگری با چه مشقّتی به دست آمده است. سلطنتطلبها مدّتی است اینگونه تبلیغ می کنند که قانون کار، هشت ساعت کار، سرویسهای رفتوآمد کارگران، رستوران، و تأمین اجتماعی را شاه به کارگران داده است! در حالی که هیچ رسانهای برای بازگویی حقیقت نداریم، چگونه میشود کارگران را با حقایق آشنا کرد، بهخصوص که هیچ کتابی هم به بیان واقعیت دربارهٔ این کوششهای کارگری نپرداخته و ارادهای هم برای این کار هنوز پیدا نشده است.
کارگران نمیدانند که کمد لباس، آب یخ، کولر ، چای، کفش ایمنی و… را کارگران سندیکایی به بهای بیکار شدنشان و مرگ خود به دست آوردهاند، و شاه تا آنجا که توانست، کارگران آگاه سندیکایی را نابود کرد. کارگران نمیدانند که علی امید، نوروزعلی غنچه، وارطان آوانسیان، حسین سمنانی، یا همین کارگران بازنشستهٔ سندیکایی که عمرشان دراز باد، همچون محمدحسین خوانیغما، عبدالکریم غضنفری، و حسین نصیری از سندیکای کارگران فلزکار، بارها بهخاطر بیمه کردن کارگران و آشنا کردن آنان با حق و حقوقشان به ساواک احضار شدهاند و کتک خوردهاند. کارفرمایان کفّاش سالها از دادن کار به فعالانی مثل جواد مهرانگهر که به همراه سندیکای مبارز کارگران کفّاش همهٔ کارگران کفاش را در دههٔ ۴۰ بیمه کردند، خوداری کردند. امثال جعفریها و فراهانیها از سندیکای کارگران خیّاط به جرم تلاش برای گرفتن حقِ داشتنِ آب یخ یا پنکه در کارگاههای خیّاطی اخراج و دربهدر شدهاند. حاج عبّاس خرّم از سندیکای نانوایان، که باعث یک اعتصاب شکوهمند و بیمه شدن کارگران نانوا در سراسر ایران شد، چه مصیبتهایی دیده و چه کشیدههایی از جانوران ساواکی خورده است. وجود نازنینی چون علیرضا فرهادی از سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران که حق اولاد را نهادینه کرد، در زندان ساواکِ شاه چه بلاهایی را از سر گذراند، و امروز این دستاوردها برای کارگران تثبیت شده است. خوب کارگران از این همه رشادت و ۲۰ سال ساکت کردن تشکّلهای کارگری بیخبرند. فکر میکنید آنان چگونه باید بیندیشند؟
کارگران سندیکایی که ماهرترین و خوشنامترین کارگران در واحدهای تولیدی هستند با مَنِش و رفتار خود، و دفاعی که از حقوق کارگران میکنند، اعتماد کارگران را به خود جلب میکنند و سازمانهای صنفی کارگران را به راه میاندازند. نمونهٔ چادُرمَلو و انجمن صنفیاش و دبیر شجاع و باهوشش پیش رویمان است. فعالان آگاه کارگری در معدن چادرملو کاری کردند که خواستهای صنفی به خواستِ همهٔ مردم و حتّی بچههای دانشآموز شهر گره خود و شهر یکپارچه حامی اعتصاب و کارگران معدن چادرملو شد.
ما بارها نشان دادهایم که میتوانیم در هر شرایطی کارگران را سازمان دهیم و حق کارگران را بگیریم، هرچند مانند دبیر انجمن صنفی کارگران معدن چادرملو زندانی و دادگاهی و اخراج شویم. سندیکالیستها میدانند که در فعالیتهای سندیکایی به ما مدال و دسته گل نمیدهند، بلکه ما را محدود و زندانی و سرکوب خواهند کرد؛ ولی چه باک! باز هم تلاش خواهیم کرد و باز هم قدمهایی به جلو خواهیم برداشت، چون زبان گویای کارگران هستیم و باید آینده ای خوش را برای فرزندانمان تدارک ببینیم و جز این راهی نیست.
سندیکای کارگران فلزکارمکانیک چه راه ها و امکانات قانونی برای تماس گرفتن با کارگران و شناختن نیازها و خواستهای آنها و بازتاب آنها دارد؟
ما کارگرانی هستیم که همنفس با برادران و خواهران کارگرمان در واحدهای تولیدی کار میکنیم و رنج میبریم؛ این مهمترین بخش امکان ما برای تماس با کارگران است. سالها تلاش کردیم تا بگوییم ما هم بخشی از کارگران و مدافع حقوقشان هستیم، و بالاخره خبرگزاری ایلنا گاهی با ما مصاحبه میکرد، که این امکان را نیز از ما گرفتند. در حال حاضر ما و دیگر سندیکاها با سایتهایمان، و با نشریهٔ «پیام سندیکا» که در میان کارگران پخش می شود توانسته ایم پل ارتباطی با کارگران برقرار کنیم و خواستهای آنان را پوشش و بازتاب دهیم.
سندیکای شما چه سایت یا امکانات مشابهی دارد؟
سندیکای ما از هر امکانی برای رساندن پیام خود به کارگران و جامعه استفاده می کند؛ از جمله سایت رسمی و دو زبانهٔ فارسی-انگلیسی سندیکای کارگران فلزکار مکانیک به آدرسsfelezkar.com و وبلاگ felezkar.com و فیسبوک سندیکای کارگران فلزکار مکانیک که متأسفانه فیلتر شدهاند، و همچنین نشریهٔ «پیام سندیکا» که زبان گویا و رسای سندیکاهای کارگری است و به صورت چاپی و الکترونیکی در اختیار کارگران قرار میگیرد. همچنین، برای اینکه سندیکاهای برادر ما در خارج از ایران با افکار ما و مشکلاتمان آشنا شوند، نشریهٔ «مَسِنجِر» پیامآور سندیکاهای کارگری ایران به زبان انگلیسی منتشر میشود و در اختیار این دوستان قرار میگیرد.
با توجه به آنچه دربارهٔ شرایط کار سندیکایی در کشور توضیح دادید، و با توجه به نقشی که رسانههای اجتماعی ایرانی مثل اندیشهٔ نو میتوانند داشته باشند، از این رسانهها به طور کلی چه انتظاری دارید؟
رسانههایی همچون شما میتوانند حداقل بهصورت یک رسانهٔ معمولی به انتشار اخبار و اطلاعیههای ما و دیگر سندیکاها و جنبش کارگری ایران مبادرت بورزند. ببینید، فکر میکنید چرا سندیکای کارگران فلزکار مکانیک تحریم میشود؟ مگر ما چه میگوییم؟ جز اخبار کارگری که به دست ما میرسد و ما آن را منتشر میکنیم؟ یا در اطلاعیههایمان چه مینویسیم که دیگران را خوش نمیآید؟ ما از اوّل فعالیتمان تکلیف خود را معلوم کردیم و به قول معروف زیر بلیط هیچکس نرفتیم، و سیاست مستقل خود را پیش بردیم. من تقاضایم این است که هیچکس برای سندیکاهای کارگری خط مشی ترسیم نکند. ما در ایران هستیم و به اندازهٔ خردِ جمعی خودمان مسائل را تحلیل میکنیم و به اجرایش میپردازیم. غلط است؟ هزینههایش را میدهیم. بسیاری از سایتها، چون ما سیاست آنان را پیش نمیبریم و مانند آنان فکر نمیکنیم، از درج اندیشههای ما خودداری میکنند و گاه حتّی علیه ما جبههگیری میکنند، و کسانی را که هرّ را از برّ تشخیص نمیدهند به سایت خود دعوت میکنند و علیه ما سمپاشی میکنند. من از شما میپرسم: اینگونه میشود اتّحاد بزرگ فلان را تشکیل داد؟ با حمله به یک سندیکایی که در ایران زیر فشار است و از کمترین امکانات بهرهای ندارد، چه سودی عاید خواهد شد؟ به هرحال اگر میخواهیم اندیشههای انسانی نُضج بگیرد، باید به این شعار پایبند باشیم.
دست به دست هم دهیم به مِهر میهن خویش را کنیم آباد.
سندیکای شما از چه مجراهایی خواستهای کارگران را به گوش مسئولان میرساند و پیگیری میکند؟
ما از طریق نامهنگاری یا با نوشتن نامههای سرگشاده که آنها را در معرض نمایش عموم میگذاریم، اعتراضها و خواستهایمان را به گوش مسئولان میرسانیم.
سه سال پیش وقتی که طرح «لغو بازنشستگی با ۱۰ سال سابقه» و افزایش آن به ۲۰ سال سابقه پرداخت حق بیمه در مجلس مطرح شد، ما طوماری را امضا کردیم و به مجلس دادیم که همان باعث شد که این طرح از طرفِ شورای نگهبان به مجلس برگردانده شود و همان ۱۰ سال دوباره قانونی شود. آخرین بار نامهای به وزارت کار برای برگزاری مجمع عمومی نوشتیم که آن نامه را در اختیار شما خواهیم گذاشت
آیا در دو سال و اندی که از دولتِ آقای روحانی میگذرد، چقدر از وعدههای آقای روحانی و همراهانش برای آزادی فعالیتهای صنفی و اجتماعی عملی شده است؟
متأسفانه آنچه ایشان در مورد افزایش دستمزد گفته بودند که طبق تورّم بالا خواهد رفت، عملی نشد، و در این دو سال، دستمزدها زیر این تورّم و با همدستی آقای وزیر کار به کمترین مقدار افزایش یافت. در ضمن ایشان خود را ملزم به قانونگرایی کرده بودند که در مورد سندیکاهای کارگری عملی را انجام ندادند. آقای وزیر کار و معاونش در برخورد با سازمان جهانی کار و نمایندهشان آقای کامران فنیزاده عنوان میکنند که ما سندیکاها را قبول داریم و حتّی خانهٔ کارگر هم با صلاحدید آقایان عضو فدراسیون میشود، ولی در برخورد با ما نهفقط ما را قبول ندارند و محدودمان میکنند، بلکه وقتی موارد قانونی را هم بهشان تذکر میدهیم، گوشی برای شنیدن ندارند. خواهش میکنم نامهٔ دوّم ما به معاون وزیر کار در مورد مجمع عمومی را هم منتشر کنید که چگونه زیر پا گذاشتنهای قانون اساسی و قانون کار را به آقای نظری گوشزد کردیم. این آقا حتّی قانون کار را هم نخوانده و ادعا میکند که سندیکا وجاهت قانونی ندارد و مکرر به قانون کار و فصل ششم اشاره میکند. در نامه ما به ایشان گفتهایم که در قانون کار دو بار نام سندیکا به کار رفته است. من بند چهارم این نامه را برایتان میخوانم:
«۴- میخواهیم توجهتان را به قانونِ کاری که شما باید مجریاش باشید و از تمامی قوانین آن اطلاع داشته باشید جلب کنیم که کلمه سندیکا به عنوان نمایندهٔ کارگران ۲ بار در قانون کار آمده است که به آن اشاره می کنیم.
تبصرهٔ ۲ از مادهٔ ۱ آییننامهٔ اجرای طبقهبندی مشاغل در کارگاهها:
تبصرهٔ ۲: اتحادیه یا سندیکای کارفرمایی و کارگریِ یک صنعت– یک حرفه و حتّی یک فعالیت خدماتیت…
تبصرهٔ مادهٔ ۳ آییننامهٔ اجرای طبقهبندی مشاغل در کارگاهها:
تبصره: منظور از نمایندهٔ کارگران در این آییننامه عبارت است از نماینده سندیکای حائز اکثریت کارگران کارگاه…
۵- طنز قضیه آنجا بیشتر میشود که شما تمامی تشکلهای کارفرمایی را که نام سندیکا را یدک میکشند قبول نموده و مانع فعالیتشان نمیشوید. از جمله سندیکای صنعت برق ایران، سندیکای شرکتهای تولید کنندهٔ برق، سندیکای تولید کنندگان لوله و پروفیل ایران، سندیکای تولید کنندگان مواد دارویی، شیمیایی و بستهبندی، سندیکای تولید کنندگان تجهیزات فنآوری اطلاعات ایران… و حتّی با آنها مذاکره میفرمایید و هیچگاه هم به یاد تذکر داده به ما به آنها نمیافتید. این سیاست یک بام و دو هوا چرا در وزارت کار دنبال میشود، بر ما پوشیده است.»
واقعاً به نظر شما ما باید به کسانی که باید قانون کار را اجرا کنند قانون را یاد بدهیم یا برعکس؟ این فقط یک نمونهاش بود.
برنامهٔ اقتصادی دولت آقای روحانی در مورد چگونگی بازسازی اقتصادی، مشروط به برداشته شدن تحریمها و محوّل کردن رشد اقتصادی و اشتغالزایی به بخش خصوصی داخلی و خارجی شده است. در صورت تحقق این دو شرطِ پیشگفته، برنامهٔ اقتصادی دولت چه تأثیری بر وضعیت معیشتی مزدبگیران و حقوقبگیران خواهد داشت؟ و آیا با مسلّط شدن سرمایههای خصوصی بر اقتصاد کشور و اشتغالزایی، فعالیتهای سندیکاها آسانتر خواهد شد یا مشکلتر؟
من به این سؤالها به صورت جدا جدا پاسخ خواهم داد، هرچند که ما در اطلاعیهٔ رسمی سندیکا به این موضوع پرداختهایم و اطلاعیه را هم برای روشن شدن مواضعمان به شما میدهیم تا در سایتتان منتشر کنید.
اوّل اینکه اشاره کردید که برنامهٔ اقتصادی دولت آقای روحانی در مورد چگونگی بازسازی اقتصادی، مشروط به برداشته شدن تحریمها و محوّل کردن رشد اقتصادی و اشتغالزایی به بخش خصوصی داخلی و خارجی شده است.
بازسازی یک اقتصاد مشروط به فعال شدن کارخانههای تولیدی و تولید است. بعد از پایان جنگ ۸ ساله متأسفانه با رسوخ عناصر بازاری و تفکر دلالی در دولتهای بعد از جنگ، رشد دلالی و نزول صنعت شروع شد. این تفکر که با شعار دولتِ کوچک و خصوصیسازی و «چابک کردن اقتصاد» به میدان آمد، اوّل شروع به گرفتن وام و خرید کارخانههای دولتی با قیمتهای ناچیز کرد، و سپس با اعلام نوسازی کارخانهها، وامها را گرفتند و در دوبی و استانبول سرمایهگذاری کردند، و بعد از چندی کارخانهها را بستند و اعلام ورشکستگی کردند. در همین جریان، کارگران قدیمی و فعال را هم از کارخانهها حذف کردند. آنچه اتفاق افتاد روند نزولی تولید و نابودی صنعت، و در عوض رشد واردات و بانفوذتر شدن سرمایهٔ تجاری در دولت و اقتصاد گردید. همان تفکر دلالی که سود خود را در واردات میبیند، بههیچوجه نمیخواست موضوع هستهیی حل شود تا آنان بتوانند به لِفت و لیس خود ادامه دهند. این افراد بر طبل جنگ میکوبند و حیات خود را در ادامهٔ این وضع میبینند. شما نگاه کنید که در کشور هفتاد میلیونی، از بعد از جنگ چند کارخانه راهاندازی شده، و در عوض چند بانک تأسیس شده است؟ این پولها متعلق به چه کسانی است و چگونه به دست آمده است؟ در کنار رشد دلالی، اختلاس و دزدیها با رقمهای بالا هم اتفاق افتاد. به نظر کارگران سندیکای فلزکار مکانیک، اگر میخواهیم رشد صنعتی داشته باشیم باید با واردات و دلالی تکلیفمان را روشن کنیم. شترسواری دولادولا نمیشود. آیا ما نمیتوانیم پوست خربزه و دستهبیل هم بسازیم؟ یعنی ما برای بالا بودن شلوارمان باید وابسته به خارج باشیم و بند شلوارمان را هم از آنان بگیریم؟ یعنی کشوری که میتواند موشکهای بالیستیک به هوا پرواز بدهد، عاجز از تولید بندِ شلوار است؟ ببینید لیست واردات بسیار خندهدار است؛ ما دستهبیل را از کشور بیابانخیز امارات میآوریم و پوست خربزه را نیز از دوبی. به نظر شما آیا کسانی نقشه نکشیدهاند که دامداری و باغداری و کشاورزی ما را نابود کنند؟ تا زمانی که کشور سمتگیری اقتصادیاش مردمی و مستقل نباشد، صنعت ما و اقتصاد و سیاست ما بازیچهٔ دست سرمایهداری تجاری خواهد بود و منافع ملّی و امنیت ملّی هم هر روز آسیبپذیرتر از روز گذشته.
وقتی تحریمها برداشته شود و پولهای ما از حالت بلوکه خارج شود، بیتردید به جیب دلالان خواهد رفت. شما نگاه کنید که خودروسازیِ وابسته به خارج ما که قرار بود با تزریق پول جانی بگیرد، چه بر سرش آمد. پول عوض اینکه به خودروساز داده شود، به بانکها داده شد که بهرهاش نجومی است. بانکها با پول دولت وامهای ۲۰۰ درصدی دادند، و هم خودروساز را دارند بیچاره میکنند، هم خریداران را. خودرو شش میلیونی به قیمت ۴۰ میلیون تومان به خریدار فروخته میشود و بیشترین سود را هم بانکها میبرند. با این وضع آیا بانکها حاضر خواهند شد بهرهٔ بانکی را کاهش دهند؟ هرگز. از فردا مدیران صنایع باز هم باید رشوه بدهند تا از بانکها وام بگیرند؛ یعنی بانکها دو سره سود میبرند. مسلّم است که بازهم واردات بیشتر خواهد شد و بابک زنجانیهای دیگری از زیر بغل آقایان سر در خواهند آورد. این را شما حتم بدانید که نه صنعت با این روش صنعت خواهد شد و نه اشتغالزایی صورت خواهد گرفت.
پرسیدید که در صورت تحقق این دو شرط پیشگفته، برنامهٔ اقتصادی دولت چه تأثیری بر وضعیت معیشتی مزدبگیران و حقوقبگیران خواهد داشت؟
ما از سرمایهگذاری خارجی استقبال میکنیم، امّا با چه ضوابطی؟ آیا میخواهند کارگر ارزان طبق دستورهای صندوق بینالمللی پول برای سرمایهداران خارجی فراهم کنند؟ همان کاری که در مناطق ویژهٔ تجاری کردهاند و کارگران ایرانی را از شمول قانون خارج ساختهاند؟ آیا میخواهند باز هم پای کاپیتولاسیون را به ایران باز کنند؟ یا اینکه میخواهند تکنولوژی و صنعت را در بلندمدّت برای مستقل شدن اقتصاد به ایران بیاورند و کارگر ایرانی هم با ۸ ساعت کار و دستمزد مناسب، زندگی کارگریاش را سامان بدهد؟ آنچه بیتردید اتفاق خواهد افتاد و بسترش هم از زمان آقای رفسنجانی کلید خورد، داشتن صنعتِ وابسته و تأمین کارگر ارزان است. پس وضعیت کارگران و حقوقبگیران بهتر که نخواهد شد هیچ، بلکه بدتر هم خواهد شد.
و اینکه پرسیدید که آیا با مسلّط شدن سرمایههای خصوصی بر اقتصاد کشور و اشتغالزایی، فعالیتهای سندیکاها آسانتر خواهد شد یا مشکلتر؟
باید بگویم که دوستان، سرمایهداران خارجی گرگهایی هستند که مار خوردهاند و افعی شدهاند. از این به بعد سندیکاهای کارگری باید خود را آمادهٔ مبارزه با اینان کنند. هنوز یادمان نرفته که شرکت کوکاکولا رهبران سندیکاهای کارگری مکزیک را چگونه توسط مافیا کشت و اعتصاب کارگران را به شکست کشاند. شاید فعالیت سندیکایی را بپذیرند، امّا تمام تلاششان را خواهند کرد تا سندیکاها را از درون نابود یا رهبرانشان را حذف فیزیکی کنند.
آیا در تعیین سالانهٔ حداقل دستمزد با سندیکای فلزکار مکانیک (یا سندیکاهای دیگر) مشورت میشود؟
بههیچوجه. بارها سندیکای ما و سایر سندیکاها به وزارت کار نامه نوشتهایم و خواستار دیدار با وزیر کار شدهایم که به این درخواست ما با دستگیری پاسخ داده شده است. البته جز این نیز نمیتوان انتظار داشت. وقتی در جلسهٔ تعیین دستمزد سال ۹۴ کارفرمایان جناب وزیر را نمایندهٔ خود میکنند، فکر میکنید باید ما را هم به این جلسه دعوت کنند؟
آیا سندیکای کارگران فلزکار مکانیک برای پیشبُرد خواستهای کارگران، با دیگر سندیکاها و اتحادیههای کارگری ایران نیز کار جمعی میکند؟
بسیار زیاد و در مناسبتهای گوناگون. ما روابطی بسیار صمیمی با بقیهٔ سندیکاهای کارگری داریم و کارهای مشترک و همکاریهای زیادی داشتهایم. ما از همدیگر به طور همهجانبه حمایت میکنیم. از جمله برای آقایان شهابی از سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی و آقای شاهرخ زمانی و بهنام ابراهیمزاده و آموزگاران زندانی کمپینهای متعددی را سازمان دادهایم که گواهش صفحات نشریهٔ پیام سندیکاست.
آیا سندیکا با نهادهای رسمی مانند خانهٔ کارگر یا شوراهای اسلامی کار رابطهای دارد؟ آیا برای حل مشکلات کارگران بین شما و آنها همکاری صورت میگیرد؟
بههیچوجه. ما خانهٔ کارگر و شوراهای اسلامی کار را تشکّلهای دینی و وابسته به حکومت میدانیم که این موضوع تعارُض بزرگی با فعالیتهای مستقل سندیکایی و هدفهای کوشندگان سندیکایی دارد. در سندیکا رنگِ پوست، زبان، دین، بههیچوجه مهم نیست. آنچه مهم است، حقوق کارگران است که منافع مشترکی را رقم میزند و باید حول آن کارگران را سازماندهی کرد.
البته چنانچه روزی سندیکا تصمیم به دیداری رسمی بگیرد ما از دیدار با آنان اِبایی نداریم، ولی آنان به دلیل امتیازهایی که دولتها همیشه در اختیارشان گذاشتهاند و میگذارند، از این دیدارها خودداری خواهند کرد.
آیا سندیکای شما روابط کاری با نهادهای بینالمللی و سندیکاها و فدراسیونهای کارگری جهان نیز دارد؟
خوب این طبیعی است که در ارتباط با عرصههای مشترک مبارزه و فعالیتمان، با کارگران و سندیکاهای کارگری در کشورهای دیگر جهان در تماس و در تبادل نظر باشیم. این تماسها هم برای تبادل تجربه و ابراز همبستگی ضروری است، و هم برای درسگیری از یکدیگر. همانگونه که جنبش سندیکایی میهنمان از سالهای دهه ۱۳۲۰ عمل کرده است، سندیکای فلزکار مکانیک نیز برای ایجاد روابط متقابل با نهادهای سندیکایی در کشورهای دیگر جهان تلاش کرده است. در این مسیر ما با «اینداستریال»، فدراسیون سندیکاهای کارگری جهان که در عرصهٔ صنایع تولیدی و ماشینآلات فعالیت دارند، ارتباط خوبی برقرار کردهایم. همچنین، ما با مرکز سندیکایی مترقی قبرس رابطهٔ متقابل و مثبتی داریم. با برخی از سندیکاهای بزرگ در ترکیه، انگلستان، و ایتالیا نیز ارتباط خوبی داریم. کوشش ما این است که سندیکاهای کارگری ایران را به عنوان نمایندگان جنبش کارگری کشورمان به جهانیان معرفی کنیم. در همین راه، از ۱۶ ماه پیش به تهیه و انتشار نشریهٔ «مَسِنجِر» پیامآور سندیکاهای کارگری به زبان انگلیسی اقدام کردهایم که در معرّفی کردن چهرهٔ سندیکاهای مستقل ایران و حقانیّت آنها بسیار مؤثر بوده است. این کوشش مطمئناً ادامه خواهد یافت و کیفیت بهتری پیدا خواهد کرد. ما در گسترش جنبش سندیکایی ایران و معرّفی خواستها و شعارهای مبارزاتی آن و جلب همبستگی بینالمللی بسیار جدّی هستیم. برای نمونه خدمتتان عرض میکنم که در جریان گستردهتر شدن تحریمها از جانب کشورهای اروپایی و آمریکا، بهخصوص غذایی و پزشکی، ما نامهای خطاب به سندیکاهایی که کشورشان در تحریمها فعال بودند نوشتیم و از آنان خواستیم که به دولتهای خود فشار بیاورند تا به تحریم مواد غذایی و پزشکی نپیوندند، که فکر میکنم در قبرس کارگران بندرگاهها از تخلیهٔ بار کشور آمریکا مدتها ممانعت به عمل آوردند. یا وزیر امور خارجهٔ سوئد در دیداری که از ایران داشتند موضوع کارگران زندانی و اعتصاب غذاهای آنها را با مقامهای ایران در میان گذاشتند. در آخرین مورد هم ما به کشتار گردهمایی سندیکاهای کارگری و احزاب مترقی ترکیه اعتراض کردیم و برای سندیکاهای کارگریشان پیام همدردی نوشتیم که آنها نیز پاسخ دادند، که میتوانید در سایت دو زبانهٔ ما مشاهده کنید.
مُبرمترین خواستهای صنفی و طبقاتی کارگران فلزکار مکانیک در شرایط کنونی کدامند؟
در حال حاضر مُبرمترین خواست جنبش کارگری به عقب نیفتادن چند ماهه و گاه چند سالهٔ دستمزدهاست. خواستهای دیگر کارگران، برداشته شدن محدودیت از فعالیت سندیکایی، برچیده شدن قراردادهای سفیدامضا و موقّت، اجرای بیچونوچرای ایمنی و بهداشت در محیطهای کار و فعال شدن بخش بازرسی وزارت کار برای کاهش حوادث شغلی، اجرای قانون ۸ ساعت کار و دستمزدی که با آن بتوان یک خانوادهٔ ۴ نفری را شرافتمندانه اداره کرد.
به نظر شما فعالیتهای سندیکایی در ایران را چگونه میتوان گستردهتر کرد و بهبود بخشید؟ در این راه چه انتظاری از مسئولان کشور میرود؟
ما از مسئولان انتظار داریم که قانون اساسی و بهویژه بخش حقوق ملّتِ آن را اجرا کنند. باقی کارها را ما خودمان انجام خواهیم داد. ما از علی امید و هدایت الله معلم آموختهایم که تا با کارگران همنفس نشویم، با آنان زندگی و کار نکنیم و رنجشان را لمس نکنیم، سندیکا رشد نخواهد کرد و گستردهتر نخواهد شد. در حال حاضر طبقهٔ کارگر احتیاج دارد که با حقوق سندیکایی و شهروندی خود آشنا شود. ما از ابتدای فعالیتمان موضوع آموزش را در صدر کوششهای خود قرار دادهایم و به جرئت ادعا میکنیم که با تکثیر اطلاعیهها و آموزشهای سندیکایی، پخش وسیع کتابهایی در مورد سندیکا و مبارزات کارگری، و همچنین پخش فیلمهای مبارزاتی مانند اسپارتاکوس،عصر جدید، سیکو… کمکی کوچک ولی مؤثر در ارتقای آموزشی و اخلاقی کارگران کردهایم.
اگر مطلب دیگری دارید که مایل هستید در اینجا مطرح کنید و با خوانندگان در میان بگذارید، بفرمایید.
دوستان و دوستداران سندیکاهای کارگری و جنبش کارگری؛ هر ندای تفرقهآمیز فقط و فقط به زیان طبقهٔ کارگر است. ندای اتحاد، قدرتمندی ماست. برایش بکوشیم. ما در ایران توانستهایم با سندیکاهای کارگری و دیگر فعالان صنفی زبان مشترکی را پیدا کنیم و با هم بارها و بارها به گفتگو بنشینیم و در حدّ امکان همدیگر را پوشش دهیم و از همدیگر دفاع کنیم. از این به بعد خبرهای خوشی را خواهید شنید. امیدواریم این اتفاق خوش را همه با هم چون مردمک چشم پاسداری کنیم و به توانمندتر شدن آن بکوشیم؛ هر کداممان با هر امکانی ولو کوچک. وقتی جویهای کوچک به هم بپیوندند، سیل جاری خواهد شد.
اجازه بدهید برای حُسنِ ختام، این شعر «رِمکو کامپِرت» را که یکی از کارگران برای تلگرام ما فرستاده برای شما بخوانم:
تقدیم به سندیکای فلزکار
انقلاب با حرفهای بزرگ شروع نمیشود
بلکه با کارهای کوچک
مانند خشخش آرام نسیم در باغچه
یا گربهای که پاورچین پاورچین قدم برمیدارد
مانند رودهای بزرگ
با سرچشمههای کوچک در دل جنگلی
مانند حریقی بزرگ
با همان کبریتی که
سیگاری را روشن میکند
مانند عشق در یک نگاه
و به دل نشستن صدایی که تو را جذب می کند.
انقلاب با پرسشی از خود
آغاز میشود
و سپس همان سؤال را از دیگری پرسیدن.
سپاسگزارم از اینکه وقتی را به سندیکای ما و مبارزاتش اختصاص دادید.
آقای گیلانینژاد ما هم سپاسگزاریم که فرصت این گفتگو را به ما دادید. برای شما و سندیکای کارگران فلزکار مکانیک و دیگر فعالان کارگری و سندیکایی کشورمان آرزوی موفقیت داریم.