- - https://andisheh-nou.org -

حصر ۲۰۰۰ روز کش آمد – مرتضی کاظمیان

با اطمینان می‌توان گفت که برای دولت بنفش رفع حصر رهبران جنبش سبز فاقد اولویت بوده است. روحانی برجام و تعمیق مناسبات با غرب و بهبود اقتصاد بحرانی را در دستور کار قرار داد. اما مشکل اینجاست که با وجود تحقق برجام، و درحالی‌که کمتر از یک‌سال به پایان کار دولت روحانی مانده، او نتوانسته «برجام ۲» و تفاهم سیاسی در داخل را ـ با تمرکز بر آزادی موسوی و کروبی و رهنورد ـ ممکن سازد.

دو هزار شبانه‌روز از بازداشت خانگی رهبران جنبش سبز گذشت. میان ۲۰۰۰ و ۱۹۹۹ تفاوتی نیست مگر ۲۴ ساعت سخت و ۱۴۴۰ دقیقه‌ی دیگر برای محصوران زیر فشار و در محدودیت.

رسیدن حبس بدون محاکمه موسوی و کروبی و رهنورد به روز دو هزار، البته بهانه‌ای دیگر است برای تأمل در برخی نکته‌ها و پرسش‌های مرتبط با حصر رهبران جنبش سبز.

چرا حصر ۲۰۰۰ روز کش آمده است؟

بازداشت خانگی موسوی و کروبی و رهنورد از پس آخرین فراخوان ایشان (۲۵ بهمن ۱۳۸۹) به روز ۲۰۰۰ رسیده چراکه برآیند نیروهای حامی حصر و مخالف و معترض به آن، چنین مابه‌ازایی داشته است. حاصل چالش و کشاکش دو جبهه، تداوم حبس است در جهت تمایل دستگاه سرکوب و اقتدارگرایی.

مجموعه فشار و خواست سبزها و اصلاح‌طلبان فعال در جامعه و کنشگران دغدغه‌دار حقوق بشر، در کنار رویکرد اعتدال‌گرایان و اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان میانه‌رو و مصلحت‌اندیش حاضر در ساختار سیاسی قدرت، و همچنین خواست نهادهای مستقل بین‌المللی و اعتراض‌ برخی دولت‌های خارجی،هنوز نتوانسته بر عزم و پروژه‌ی کانون مرکزی قدرت فائق آید.

«سیاست»، آنجا که با مفهوم «قدرت» پیوند می‌خورد، چنین واقعیت‌هایی را ـ هرچند تلخ ـ متبلور می‌کند.

چرا رهبری «حساس» است؟

آیت‌الله خامنه‌ای را با اطمینان می‌توان موثرترین شخص در موضوع حصر رهبران جنبش سبز دانست. او هرچند در تماس با امنیتی‌های حاکم بر سپاه است، اما همچنان تصمیم‌گیرنده نهایی است.

وی در آخرین موضع‌گیری صریح‌اش در مورد حصر رهبران جنبش سبز، چند هفته پیش تصریح کرد که «مواضع من درباره‌ فتنه‌ سال ۸۸ کاملاً صریح است و بر روی این موضوع حساس هستم؛ ملاک هم، عدم‌حمایت از کسانی است که سردمدار فتنه بودند و یا از آن سوءاستفاده کردند و تاکنون نیز اعلام تبری نکرده‌اند.»

رهبر جمهوری اسلامی آشکارا ـ و همچنان ـ از ایستادن موسوی و کروبی در برابر داوری خود در انتخابات ۱۳۸۸ خشمگین است. دو نامزد معترض تن به نظر ولایت فقیه ندادند؛ رخدادی بی‌سابقه در جمهوری اسلامی.

شخص اول نظام نه تنها کینه‌توزانه به مواجهه با رهبران جنبش سبز دست یازیده، بلکه به‌دلیل اطلاع از بی‌پشتوانگی اجتماعی و فقدان اقتدار دموکراتیک خود، از پیامدهای سیاسی ـ اجتماعی رفع‌حصر، در هراس است.

طرفه آنکه خامنه‌ای کوشیده با حصر موسوی و کروبی از تأثیر سیاسی ـ اجتماعی ایشان بکاهد؛ اما به‌گونه‌ای پارادوکسیکال (متناقض‎‌نما) همچنان آنان را به‌مثابه‌ی مهمترین رهبران جنبش دموکراسی‌خواهی‌ ایران، معتبر و مورد توجه، نگه داشته است.

آیا محصوران در ادامه حبس نقشی ندارند؟

بی‌گمان یکی از دلایل کش یافتن حصر برای ۲۰۰۰ روز، ایستادگی رهبران جنبش سبز و تاکید آنان بر مواضع پیشین است.

اعتراف به اشتباه و درخواست توبه بجای خود؛ کافی است موسوی و کروبی و رهنورد اعلام کنند که در صورت رفع حصر، سکوت پیشه خواهند کرد. آنان اما تاکنون چنین نکرده‌اند، و به‌گونه‌ای مفروض، حصر نیز کش یافته است.

رهبران جنبش سبز هرچند برای نشان‌دادن باور خود به کنش اصلاحی و خشونت‌پرهیز در انتخابات اسفندماه ۱۳۹۴ شرکت کردند، اما گامی از اساس اعتراض خود پس نگذاشته‌اند. نامه مهم مهدی کروبی به رییس‌جمهور در اردیبهشت‌ماه شاهدی مهم بر این ادعاست.

کروبی ضمن انتقاد از «خودمحوری، جاه‌طلبی و حب ریاست» در حاکمیت سیاسی، بار دیگر بر مواضع پیشین خود تاکید و خطاب به روحانی اعلام کرد: «اینجانب نه از شما طلب رفع حصر دارم و نه این کار را در اختیار شما می‌دانم؛ لیکن از شما می‌خواهم براساس تکلیفی که قانون اساسی و مردم برعهده‌تان گذاشته‌اند، از حاکمیت مستبد بخواهید تا دادگاه علنی‌ام، مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسی، ولو با ترکیب موردنظر ارباب قدرت را تشکیل دهد تا به یاری خداوند و به اتفاق وکلایم با استماع کیفرخواست، ادله خود مبنی بر تقلب انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، مهندسی انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و آنچه بر فرزندان این کشور در بازداشتگاه‌های قانونی و غیرقانونی گذشت را به اطلاع عموم برسانم.»

آیا روحانی پیگیر رفع حصر بوده است؟

بازداشت خانگی رهبران جنبش سبز درحالی به روز ۲۰۰۰ خود رسیده که روحانی نیز به آخرین سال ریاست جمهوری‌اش پا گذاشته است.

سخنگوی دولت در بهار ۱۳۹۳ از«تلاش» قوه مجریه برای رفع حصر خبر داد. هم‌او در پاییز ۱۳۹۴ تاکید کرد که دولت «اقدامات لازم اثربخش» را در این خصوص انجام خواهد داد. اما در بهمن‌ماه سال گذشته وی اذعان کرد که «ما تلاشمان را به اندازه وسع‌مان انجام داده‌ایم و در پاره‌ای از موارد بیش از آن هم تلاش کرده‌ایم، اما به‌هرحال در این زمینه تصمیم‌گیرنده نهایی نیستیم.» این گزارش، شاید تیر خلاص دولت روحانی بر انتظاری بود که حامیان سبز دولت بنفش از تبلیغات انتخابات ۱۳۹۲ حمل می‌کردند.

با اطمینان می‌توان گفت که برای دولت بنفش رفع حصر رهبران جنبش سبز فاقد اولویت بوده است. روحانی برجام و تعمیق مناسبات با غرب و بهبود اقتصاد بحرانی را در دستور کار قرار داد. اما مشکل اینجاست که با وجود تحقق برجام، و درحالی‌که کمتر از یک‌سال به پایان کار دولت روحانی مانده، او نتوانسته «برجام ۲» و تفاهم سیاسی در داخل را ـ با تمرکز بر آزادی موسوی و کروبی و رهنورد ـ ممکن سازد.

شاید بتوان مدعی شد که روحانی حتی برای آنکه اساس اولویت‌هایش با آزادی رهبران جنبش سبز تحت‌الشعاع قرار نگیرد و جامعه احیانا دستخوش پاره‌ای چالش‌های سیاسی نشود، رفع حصر را ـ چنان‌که سبزها انتظار داشتند ـ تعقیب نکرده است.

تاکید بر رفع‌حصر همچنان مقوله‌ای است که می‌تواند برای تبلیغات انتخابات، مورد استفاده روحانی قرار گیرد؛ به‌ویژه که بعید به‌نظر می‌رسد دیگر نامزدهای انتخابات ۱۳۹۶ هیچ اشارتی بدان کنند.

ادامه حصر تا اطلاع ثانوی

تیرماه ۱۳۸۸ میرحسین موسوی تصریح کرد که «حاضر نیستم به‌خاطر مصالح شخصی و هراس از تهدیدها از ایستادگی در سایه شجره سبز استیفای حقوق ملت ایران که امروز به خون به ناحق ریخته شده جوانان این کشور آبیاری شده است، لحظه‌ای صرف‌نظر نمایم.»

پاییز ۱۳۹۲ نیز دختران موسوی خبر دادند که وی خواست حاکمیت برای توبه را غلط خوانده و گفته است: «آن‌ها مرا می‌شناسند و می‌دانند وقتی به نتیجه برسم سفید سفید است نمی‌توانند تحت هیچ فشاری وادارم کنند که بگویم سیاه است.»

با چنین مواضعی از موسوی، و نیز با دیدگاه‌های مشابهی که همسرش رهنورد و همچنین کروبی ابراز کرده‌اند، ادامه حصر مفروض است؛ به‌ویژه آن‌که خودکامگی و استبداد و سرکوب در ایران (تا سقف اعدام گروهی مخالفان) ادامه دارد؛ شرایط خطرخیز و بحران امنیتی در منطقه جاری است؛ رهبر جمهوری اسلامی از بی‌پشتوانگی دموکراتیک خود خبر دارد؛ بحران اقتصاد و رکود و مصائب معیشتی، اولویت‌های طبقه متوسط فرهنگی و حتی طیفی از کنشگران جامعه مدنی را تحت تأثیر قرار داده؛ و نیروی متعین و مطالبه‌گر متجسم و منسجمی برای رفع حصر، فعال و در صحنه محسوس نیست.

این همه، هرچند به معنای کش یافتن حصر تا اطلاع ثانوی است، اما به معنای تعیین تکلیف و نهایی شدن آن نخواهد بود. «بزنگاه»ها در تاریخ ناگهان سر می‌رسند، و در جامعه جنبشی امروز ایران که تغییرخواهی و ایستادگی در برابر سرکوب و استبداد جریان دارد، امیدها برای مطالبه‌جویان رفع حصر، کم نیست.

سخن مزبور شاید روی دیگر ارزیابی جدید زهرا رهنورد باشد؛ او در اظهارنظری که شامل ایستادگی و امید به آینده است، از درون بازداشتگاه خانگی اعلام کرده: «دو هزار روز از حصر گذشته، اما اگر دو هزار سال هم بگذرد جز سربلندی کشور و آزادی و عدالت برای مردم آرزویی نداریم.»

منبع: رادیو فردا