Skip to content
فوریه 4, 2023
  • ارتباط با ما
  • در باره ما
  • فیسبوک
  • تلگرام

احترام به تفاوت اندیشه، همیاری و تلاش مشترک در راه تحقق آزادی

  • خانه
  • ایران
  • جهان
  • اوکرایین
  • ویژه اندیشهٔ نو
  • اجتماعی
    • زحمتکشان
    • جوانان و دانشجویان
    • زنان
  • اقتصادی
  • فرهنگی – ادبی
  • محیط زیست
  • تاریخی
  • فلسفی
  • Home
  • اِگون کرنتس، آخرین رهبر آلمان شرقی، درباره ناتو و جنگ در اوکراین
  • جهان
  • نوار متحرک
  • ویژه اندیشهٔ نو

اِگون کرنتس، آخرین رهبر آلمان شرقی، درباره ناتو و جنگ در اوکراین

اگون کرنتس پس از انتخاب شدن به‌مقام رهبری جمهوری دموکراتیک آلمان، با بالا گرفتن مشت خود در ۲۴ اکتبر ۱۹۸۹ (۱۳۶۸) لبخند زنان از میان مردم عبور می‌کند تا دوران خدمت خود را آغاز کند.

رسانه‌های جهان اخیراً فروپاشی سوسیالیسم در اتحاد شوروی را با درگذشت میخاییل گورباچف در هفته‌های گذشته دوباره به‌‌بحث گذاشتند. این درحالی است که نظم نولیبرالی جهانی که بشارت داده می شد در اطراف ما رو به‌فروپاشی است.

از نشریه انگلیسی مورنینگ استار – ترجمهٔ بهمن فلاح – اختصاصی اندیشه نو

تنها چند روز پیش از درگذشت آخرین رهبر حزب کمونیست اتحاد شوروی، آقای «بن چاکو»، سردبیر روزنامه مورنینگ استار، گفت‌وگویی داشت با اگون کرنتس، آخرین رهبر حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان و سخنران یکی از چند سخنرانی و گردهمایی‌های سیاسی جشنوارهٔ سالیانهٔ نشریهٔ “عصر ما” که در آلمان برگزار می‌شود. کرنتس در اواخر سال ۱۹۸۹ / ۱۳۶۸ و تنها به‌مدت شش هفته رهبری جمهوری دموکراتیک آلمان را برعهده داشت و برخلاف گورباچف به‌خاطر فروپاشی دیوار برلین نمی‌تواند سرزنش یا ستایش گردد: “دیگر برای انجام هر کاری از سوی من خیلی دیر شده بود.” ولی او برخلاف گورباچف یک سوسیالیست متعهد باقی ماند و حتی فراتر از آن (او ۸۵ سال سن دارد) سمبل اندیشه‌ای است که اُستالژی “Ostalgie” (ترکیبی از ost  به‌معنای شرق  و nostalgie  به‌معنای دلتنگی از گذشته) نام گرفته است که نمایانگر پشیمانی در از دست دادن آلمان شرقی است.

هنگامی که روی نیمکتی در پشت یکی از چادرهای جشنوارهٔ “عصر ما”  و در انتظار مصاحبه با او نشسته بودم این اندیشه اُستالژی تجسم یافت: صفی طولانی از نوجوانانی که تی‌شرت‌های مارک FDJ (جوانان آلمان آزاد، یا سازمان جوانان سابق حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان) را به‌تن داشتند و با مشت‌های گره کرده خواهان گرفتن عکس با او بودند، یا بازنشستگانی که می‌خواستند چند کلمه‌ای با کرنتس اختلاط کنند، یا مردم از هر سنی که می‌خواستند یک نسخه جدید زندگی‌نامه او یا حتی پوسترهایی از دوران جوانی او را داشته باشند، یا زنی که از شهر “درسدن” آمده بود و می پرسید که آیا امکان دارد که کرنتس در یکی از نشست‌های این زن و دوستانش صحبت کند که یکی از دستیاران کرنتس  به‌سرعت به‌او اطلاع داد که برنامه کرنتس تا پایان سال پر شده است.

اگون کرنتس، آخرین رهبر جمهوری دموکراتیک آلمان درحال سخنرانی در جشنوارهٔ سالیانهٔ مطبوعاتی نشریهٔ “عصر ما” در برلین، ۲۷اوت ۲۰۲۲ (۵ شهریورماه ۱۴۰۱).

هنگامی که بالاخره  به‌گفت‌وگو نشستیم و کیت بارلو، نمایندهٔ روزنامه مورنینگ استار در آلمان، آماده ترجمه مصاحبه شد قرار ساعت ۴ بعدازظهر به ۳۰/۵ موکول شده بود. ولی او مانند بسیاری از بازدیدکنندگان از غرفه ما [مورنینگ استار] در آن روز، مشتاق بود که مصاحبه با مورنینگ استار را انجام دهد و روزنامه را از روزهایی که برای آموزش زبان انگلیسی در مدارس بلوک شرق استفاده می‌شد، به‌یاد می‌آورد. او آهی می‌کشد و می‌گوید: “من هرگز قصد نداشتم جمهوری دموکراتیک آلمان را رو به‌ویرانی ببرم. من به آینده آن در مقام یک کشور سوسیالیستی اعتقاد داشتم. متأسفانه ممکن نشد.”

کرنتس نیز همانند بسیاری از افراد کم‌تر مطرح جمهوری دموکراتیک آلمان که آتش زدن به ثروت‌های عمومی کشور خود در جنون خصوصی‌سازی اوایل دهه ۱۹۹۰/ ۱۳۸۰ و واگذاری و نابودی بیشتر شرکت‌ها از سوی سرمایه‌های آلمان غربی و کشورهای خارجی را شاهد بودند (تولید صنعتی در آلمان شرقی تنها طی دو سال از ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۰) ۷۳ درصد کاهش یافته بود) برای تصویرسازی تخیلی از فرایند شادی‌آور اتحاد مجدد آلمان فرصتی نیافتند. جمهوری دموکراتیک آلمان به‌سادگی شکست خورده بود، همان‌طور که کرنتس در زمان زندانی شدنش از سوی جمهوری فدرال آلمان در سال ۱۹۹۷ / ۱۳۷۶  گفته بود: “قدرت پیروز از نمایندگان قدرت شکست خورده انتقام می‌گیرد.”

قرار بر این بود که پایان جنگ سرد، صلح را در پی داشته باشد و دوران جدیدی از دوستی و همکاری را در سراسر اروپا ارمغان بیاورد. اوکراین هم‌اکنون درگیر جنگ بین مسکو و ناتو است، اروپا درحال نظامی شدن است و جهان دوباره به اردوگاه‌های مسلح تقسیم می‌شود. چرا؟ کرنتس می‌گوید: “در واقع، دیوار برلین تا مرز روسیه به عقب رانده شده است. پیش‌تر، مرز بین ناتو و پیمان ورشو، رودخانه البه بود ولی هم‌اکنون مرز روسیه است. ناتو گسترش یافته است. این امر خلاف تضمین‌هایی بود که در پایان دهه ۱۹۸۰ / ۱۳۶۸ به گورباچف داده شده بود” (یعنی زمانی که واشنگتن قول داد که ناتو در ازای خروج نیروهای شوروی از شرق اروپا حتی یک اینچ نیز به‌سوی شرق گسترش نخواهد یافت).

کرنتس معتقد است که حضور پایگاه‌های ناتو در امتداد مرزهای روسیه و مانورهای عظیم جنگی زیر نام “مدافع اروپا” که ایالات متحده در سال‌های اخیر از بالتیک تا دریای سیاه انجام داد، راه را برای حمله کنونی روسیه به اوکراین هموار کرد.” مهم‌ترین تاریخ مورد نظر هنوز ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ / ۱ تیرماه ۱۳۲۰ است، تاریخ تهاجم آلمان به اتحاد جماهیر شوروی که در نهایت به از بین رفتن ۲۷ میلیون نفر از مردم اتحاد شوروی منجر شد. از آن زمان همه خانواده‌های روسی شدیداً احساس کرده‌اند که نباید به نیروهای خارجی اجازه دهند تا در نزدیکی مرزهایشان تجمع کنند. سیاستمداران غربی می‌گویند که همسایگان روسیه حق دارند درصورت تمایل، به اتحاد نظامی به‌رهبری ایالات متحده بپیوندند. “کشورها باید در مورد اتحاد خود تصمیم بگیرند. بسیار خوب، ولی اقدام‌های ٬امنیتی٬ هیچ کشوری نباید  به‌قیمت امنیت دیگر کشورها تمام شود. پذیرفتن بسیاری از کشورهای اروپای شرقی در پیمان نطامی ناتو انتخابی از سوی ایالات متحده بود. انتخابی که به تشدید تنش‌ها و اکنون به جنگ با روسیه منجر شده است.”

جنگ، موجب شتاب گرفتن بازنویسی تاریخ شده است، آن‌چنان که بناهای یادبود شکست نازی‌ها از ارتش سرخ، در سراسر اروپا برچیده شد. این سناریو از پیش آغاز شده بود. تا سال ۲۰۱۹/ ۱۳۹۸ پارلمان اروپا قطعنامه خود با عنوان “اهمیت بزرگداشت قربانیان جنگ‌های جهانی در اروپا برای آیندهٔ اروپا” را تصویب کرد که در آن دو کشور مسئول آغاز جنگ جهانی دوم بودند: آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی. این یک سخن مهمل است. این‌گونه تبلیغ می‌کنند تا ادعا کنند که همه‌چیز سوسیالیسم اروپایی نامشروع بوده است و تمام خاطرات مثبت آن باید از اذهان مردم حذف شود. این حذف شامل این واقعیت تاریخی نیز می‌شود که: اتحاد جماهیر شوروی در رهایی اروپا از فاشیسم سهم زیادی داشته است، و می‌خواهند این رهایی از فاشیسم از خاطرهٔ مردم پاک شود.

همچنین، در زمان موجودیت اتحاد جماهیر شوروی، پس از پایان جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۵/ ۱۳۲۴ جنگ دیگری در اروپا رخ نداد. در طی چند سال پس از فروپاشی اتحاد شوروی، جنگ دوباره، نخست در یوگسلاوی رخ داد. کرنتس عقیده دارد که پیشی گرفتن و همگامی آلمان با ایالات متحده در ارسال تسلیحات به اوکراین برای استفاده علیه نیروهای روسی و پیروی از سیاست‌های جنگ‌طلبانه، با توجه به تاریخ‌ آلمان، امری شرم‌آور است. بنابراین توصیه کرنتس به دولت آلمان چه می‌باید باشد؟ او می‌خندد و می‌گوید: “نخستین چیزی که باید درک کنید این است که دولت آلمان هرگز به پیشنهاد من گوش نمی‌دهد! اما می‌توانم توصیه کنم که ارسال سلاح به اوکراین باید متوقف شود. تحویل هر عدد سلاح، دادن مجوزی برای کشتن است و جنگ را طولانی خواهد کرد. دوم، تحریم‌ها علیه روسیه را لغو کنید. تحریم‌ها بیش از روسیه به ما آسیب می‌زنند.”

افزایش بهای نفت و گاز به‌دلیل تحریم‌ها به‌راستی شدت یافته است و درآمد دولت روسیه را بسیار افزایش داده است. دیگر صادر کنندگان بزرگ مانند عربستان سعودی، خرید نفت از روسیه را افزایش داده‌اند تا حجم صادرات‌شان به غرب را بیشتر کنند. پیش‌بینی شده است که تا پایان سال ۲۰۲۲ / ۱۴۰۱ روسیه پس از چین بالاترین تراز تجاری در جهان را خواهد داشت. بحرانی در عرصهٔ انرژی در‌عین‌حال بروز مشکل‌هایی جدی در سراسر اروپا، فلج شدن صنایع آلمان، و جرقه‌ای برای رکود اقتصادی طولانی مدت را موجب خواهد شد. کرنتس ر ادامه می‌گوید: “با راه‌اندازی نورد استریم-۲ (خط لوله گاز آلمان-روسیه) بهای انرژی کاهش خواهد یافت. ما باید منافع طبقه کارگر را در اولویت قرار دهیم.”

او می‌گوید: “در مورد جنگ نیز باید با هر جنگی مخالفت کرد. هر کاری باید انجام شود تا جنگ به‌پایان برسد، ولی برای انجام آن باید دلیل‌های اصلی جنگ را تحلیل کرد. به‌طور رسمی این جنگ روسیه علیه اوکراین است، ولی درواقع این جنگ بین ایالات متحده و روسیه است و مردم اوکراین بهای آن را می‌پردازند. بهترین نقشی که آلمان می‌تواند داشته باشد کمک کردن به پیش بردن راه‌حلی دیپلماتیک است.”

در تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۸۹(۱۳ آبان‌ماه ۱۳۶۸)، پنج روز پیش از باز شدن مرز با برلین غربی، در کاخ جمهوری، مقر جمهوری آلمان دموکراتیک در برلین شرقی، حدود یک میلیون نفر شرکت کننده در تظاهرات خواستار اصلاحات دموکراتیک شدند. روی بنر اصلی نوشته شده است: “Wer einmal lügt dem glaubt man nicht” (“به کسی که یک‌بار دروغ گفته است نمی‌توان اعتماد کرد”). دولت جمهوری دموکراتیک آلمان به‌رهبری اگون کرنتس درحال انجام تغییرهایی بود، اما روزهای پایانی پیشاپیش فرا‌رسیده بودند و غرب حرکتش را برای تسلط بر جمهوری دموکراتیک آلمان آغاز کرده بود.

درحال حاضر هیچ نشانه‌ای از این امر وجود ندارد. با سوختن جهان (چه در آتش جنگ و چه در اثر تغییرات آب‌وهوایی) و به‌اوج رسیدن نابرابری‌های اجتماعی به‌دلیل تمرکز ثروت در دست اشخاصی اندک، آیا کرنتس همچنان مارکسیسم-لنینیسم را بهترین ابزار برای رسیدگی به‌این مشکلات می‌داند؟ او بی‌درنگ می‌گوید: “بله. مارکسیسم-لنینیسم را همچون تعصبی آئینی به‌تصویر می‌کشند، اما این‌گونه نیست بلکه با ارتباط با وضعیت واقعی و مطابق با وضعیت موجود می‌تواند به‌کار گرفته شود. چین نمونهٔ امیدوارکننده‌ای است که در آن فقر مطلق از بین رفته است.”

اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخش‌هایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.

Continue Reading

Previous: ادامه اعتراضات و اعتصاب
Next: بسیج گسترده اتحادیه‌های کارگری بریتانیا علیه ناکارآمدی دولت انگلیس مقابل بحران تورمی
  • فیسبوک
  • تلگرام
  • ارتباط با ما
  • در باره ما
  • فیسبوک
  • تلگرام
Copyright © All rights reserved | Kreeti by AF themes.