- - https://andisheh-nou.org -

در خاورِمیانه و نزدیک چه می گذرد؟ علی رضا جباری (آذرنگ)

سرانجام، همزمان با خارج شدن نیروهای آمریکایی ازسوریه، به پیروی از سیاست دانلد ترامپ در منطقه های خاورمیانه ونزدیک، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری راستگرای ترکیه فرصت یافت که به مرزهای شمال شرقی سوریه که شهروندان کرد سوری درآنجا سکونت دارند حمله کند. هدف ازاین اقدام سرکوب کردن کردهای سوریه بود که او آنان را وابسته به حزب کارگران کردستان (ترکیه) (پ کا کا) می داند. او همزمان هدف بازگرداندن و اسکان دادن بخشی مهم از آوارگان سوری پناهنده شده به ترکیه درسرزمین های کردنشین سوریه را پی می گیرد.

اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان، ازجمله دوستان ترکیه، درایالات متحد، روسیه،        اتحادیه ی اروپا و ایران، با این اقدام اردوغان مخالفت کرده اند و ترامپ، با دادن هشدار درباره ی ویرانسازی اقتصاد ترکیه، در صورت گذشتن ترکیه ازخط قرمزهای آن کشوردر منطقه، طرح تحریم اقتصادی ترکیه را به مجلس نمایندگان آمریکا ارائه کرده است.

همزمان با حمله ی ارتش ترکیه به شمال شرقی سوریه، ایران در مرزهای غربی کشور رزمایش نظامی برگزارکرده است؛ که انجام دادن این اقدام تنها ممکن است به یکی ازسه دلیل در پی آمده یا هرسه ی آنها باشد.

  1. آمادگی رزمی برای جلوگیری از هرگونه اغتشاش در مرزهای غربی کشور، با توجه به وضعیت بحرانی موجود درمنطقه ی کردنشین سوریه و ممکن بودن تأثیرگذاشتن آن در منطقه ی کردنشین غرب ایران؛
  2. اعلام آمادگی برای مقابله ی نظامی با نیروهای نظامی تروریست دوست ترکیه، درارتش آزاد سوریه که ترکیه قصد بازگرداندن آنان به شمال سوریه پس ازتاراندن کردها را دارد؛
  3. امکان فرارکردن داعشیان زندانی دراردوگاه های منطقه که هم اکنون نیز شماری ازآنان فرارکرده اند وادامه یافتن فرارآنان ممکن است درآمدن دوباره شان به صورت خطربالقوه برای سوریه و کشورهای دیگر منطقه که اگر چنین حالتی پیش آید، ایران ضرورت حضور فعالانه در منطقه را، احساس می کند.

یکی ازنتایج این حالتها قرارگرفتن زندانیان فراری داعشِ واعضای بازگشته ی ارتش آزاد سوریه ، با حمایت ترکیه، در برابرارتشهای سوریه، روسیه و ایران است که ممکن است به برافروختن   دوباره ی آتش جنگ، به سبب پدید آمدن وضعیت بحرانی درمنطقه بینجامد. هم اکنون وضعیت در بخش شمال شرقی سوریه گواهی می دهد که نیروهای سوریه وارد این منطقه شده، و تا شهرمَمبِج که از شهرهای مهم آن است پیشروی کرده اند و شماری از افراد داعش نیزاز اردوگاه ها ی منطقه    گریخته اند.

دولت آمریکا، به دلایل درپی آمده مایل است نقش مداخله ی نظامی را از دوش خود بردارد و به دوش دوستان خود درمنطقه، ازجمله ترکیه، اسرائیل، عربستان سعودی، امارات متحده ی عربی و بحرین بیندازد. بدین سان، آن کشور می تواند هم از کشته شدن نیروهای آمریکایی درجنگهای گسترده درسطح منطقه پیشگیری کند؛ هم مدعی آن شود که در جنگ وستیزهای منطقه ای حضور ندارد؛  وهم به منافعی کلان از رهگذرفروش جنگ افزار هایش به این کشورها دسترسی پیدا کند. به تازگی ایالات متحد اعلام کرده است که قراراست شماری بزرگ از نیروهای واکنش سریع خود را فقط برای رودررویی با حمله های احتمالی خارجی به عربستان بفرستد که به احتمال زیاد هزینه ی نگهداری این نیروها در داخل خاک عربستان نیز به عهده ی کشور میزبان خواهد بود.

یکی ازنیرومندترین جانشینان آمریکا در جنگهای منطقه ای دولت اسرائیل است که به باورمن چه درحمله به تأسیسات نفتی آرامکو درعربستان و چه درحمله ی موشکی به نفتکش ایرانی دخیل بوده است.

به باورمن، دولتیان آمریکا، پس از دادن چراغ سبز به اسرائیل برای حمله به آرامکو، بلافاصله گناه این اقدام را به گردن ایران انداختند. آنان بدین ترتیب هم توانستند به تنش موجود درمنطقه  دامن زنند وهم مبالغی کلان به دوشیوه ی پیشگفته به دست آورند و هم هزینه ی هنکفت بازسادی تأسیسات تخریب شده ی آرامکو را ازآن کشوربازپس گیرند؛ و بازهم با دادن چراغ سبز حمله به نفتکش ایرانی در ساحل دریای سرخ تنش موجود میان ایران وعربستان را افزونترسازند.

دلیل باورمن به حمله به آرامکو ازخاک اسرائیل این است که با ردگیری حمله های انجام شده به تأسیسات آرامکو ادعا شده است که این حمله ها ازجهت شمال صورت گرفته، و لذا ایران عامل انجام آن بوده است. اگر فرض کنیم که حمله به آرامکو ازجهت شمال درست است، گرفتن این نتیجه گیری امکان دارد که به دلیل رفتارهای موذیانه ی اسرائیل که دولت آن کشورعادت ندارد حمله هایش به کشورهای منطقه، ازجمله و به ویژه سوریه، را به گردن بگیرد چنین رخدادی پیش آمده است؛ وهدف آمریکا ازمتهم کردن دگرباره ی ایران به حمایت از” تروریسم ” گسترش تحریمهای ایران بوده است.  ما می دانیم که ایران دخالت خود را دراین حمکله ها تکذیب کرده است. این گفته ی ایران ممکن است به این دلیل درست باشد که ایران درشرایط بحرانی اقتصادی قرارگرفته است ودرچنین وضعیتی بعید به نظرمی رسد که دراندیشه ی ماجراجویی های درخورتوجه بیشتردرمنطقه باشد. درست است که سود بردن ازشرایط تحریم درایران با خرید کلان اسلحه و افزایش مداخله ی سپاه پاسداران درفعالیتهای اقتصادی کشوررا می توان دلیلی برای گسترش فعالیتهای نظامی آن به حساب آورد؛ اما با افزایش  دم افزون تحریمها فشارآن برگرده ی اقشارفرودست و میانه شدید ترمی شود و سرانجام بر نارضایی نظامیان، ازجمله پاسداران دونپایه، به صفوف مردم زیرخط فقرخواهد افزود، و نگهداری آنها درصف مدافعان نظام را دشوارترخواهد کرد. ازاین رو، بعید به نظرمی رسد که نظامیان ایران به گونه ای خود خواسته به تحریک کشورهای متحد آمریکا در منطقه که حمله به آرامکو یکی از نمونه های درخورتوجه آن است دست یازیده باشند.

اگرپذیرش این ادعا که حمله به تأسیسات نفتی عربستان ازشمال انجام گرفته است نادرست باشد که احتمال آن وجود دارد، می توان نتیجه گرفت که این اقدام به کوشش حوثی ها انجام شده است که خود نیزآن را به گردن گرفته اند. تردیدی نیست که حمله های گسترده ی عربستان به شمال یمن در حمایت از منصورهادی عبد ربه، رئیس جمهوری برکنارشده ی یمن بوده است که تاکنون به کشتار بی رحمانه ی هزاران نفر از مردم یمن و بی خانمان شدن شماری افزونتر ازآنان انجامیده است.

دلیلی دیگر که برانجام شدن این اقدام از جنوب غربی ایران آورده اند این است که این پهپادها و موشکها از انواعی بوده است که دراختیارایران قراردارد.

این ادعا نیزممکن است درست باشد و حوثی ها با پهپادها و موشکهای ساخت ایران به آرامکو حمله کرده باشند؛ اما این سخن به معنی نقض ادعای نخست است که گفته اند حمله از شمال انجام گرفته است.

به هرحال، با وجود اینکه اسرائیل مدعی دوستی نزدیک باعربستان سعودی است، ممکن است درجریان طرحهایی راهکاری، و بدون به گردن گرفتن این نقش، درتوطئه ای اینچنین درگیرشده، و زمینه را برای دادن امتیازهای ایران به آمریکا درگفت وگوهای احتمالی آینده آماده کرده باشد؛ هرچند که آن کشوربا هرگونه گفت وگوی آمریکا با ایران مخالفت می کند؛ اما با چراغ سبزآمریکا ممکن است با هرگونه اقدام دراین زمینه موافقت کند؛ به ویژه، اگرمذاکره به گرفتن امتیازهای بیشترازایران بینجامد، نپذیرفتن عملی هرگونه چراغ سبزآمریکا درباره ی این گونه مسائل  از سوی اسرائیل چندان خردمندانه به نظر نمی رسد.

نکته ای دیگرکه به پیچیدگی وضع سیاسی درمنطقه کمک می کند روابط روسیه با سوریه، اسرائیل، عربستان وایران است که اسرائیل و عربستان خود مخالفان منطقه ای ایران و متحدان راهبردی ایالات متحد درمنطقه اند. البته، اگر ممکن بود روسیه از دوستی با اسرائیل و عربستان از یک سو و ایران و سوریه از سوی دیگر، به سان عاملی مؤثردرمیانجیگری میان این کشورهای درگیردراختلاف ژرف بنیان بهره گیرد، ممکن بود این اقدام به سان عاملی مثبت در رفع تنشهای منطقه ای به کارآید؛ اما دو نکته ی مهمتر وجود دارد که از امکان جدی شدن میانجیگری روسیه دراین زمینه می کاهد. یکی همان اتحاد راهبردی پیشگفته میان آمریکا، اسرائیل وعربستان و دیگری دشمنی راهبردی ایران و سوریه با اسرائیل است. نکته ی قابل تأسف این است که دوستی روسیه با عربستان، اسرائیل و ترکیه ممکن است توانسته باشد به جلوگیری ازادامه یافتن تنش میان خود این کشورها کمک کند، اما تا کنون نتوانسته است و شاید درآینده نیزکمتربتواند دربرطرف کردن تنشهای موجود درروابط دست کم اسرائیل با ایران و سوریه مؤثرواقع شود؛ به ویژه اینکه این دو کشور از دشمنان عمده اسرائیل اند.

درباره ی هجوم ترکیه به منطقه ی کرد نشین شمال سوریه این واقعیت مسلم است که این کشور  راهی مخالف با دیدگاه جهانیان درپیش گرفته، و تا کنون به رغم اعتراضات مردمی در سراسر جهان و مخالفت اکثریت قریب به اتفاق کشورها به حمله ی شدید برکردهای شمال سوریه و کشتن و ده ها نفر و آواره کردن صدها هزار نفرازغیرنظامیان منطقه دست یازیده است. آمریکا آخرین نظامیان خود را از منطقه خارج کرده، و شماری از زندانیان داعش درمنطقه، همان طور که درسطرهای پیشین اشاره کردم ازاردوگاه های خود فرارکرده اند.

به نظرمی رسد که نخستین راه برقراری آرامش درسوریه اتحاد کردها با دولت سوریه و حل کردن بحران قومی درمنطقه باشد؛ اما، آیا روسها درمقابله با اقدام کشوردوستشان ترکیه، به این اتحاد احتمالی– که نیازمند رودرروشدنشان با آن کشوراست – یاری خواهند رساند یا اینکه بی طرفی درپیش خواهند گرفت؟ چنین به نظر نمی رسد که بدون درگیرشدن روسیه و ایران دراین نبرد، اتحاد میان دولت سوریه و کردها نیزچندان کارایی داشته باشد.

نیروهای ارتش آمریکا پشت رزمجویان کرد را خالی کرده اند و از منطقه خارج شده اند. همین روند در جریان رخدادهای افغانستان که دولت آن کشوردرگیردرتهدید شدید هجوم و خرابکاری طالبان است نیزجریان دارد. صرف نظرازهدف حضورارتش آمریکا درکشورهای منطقه، آیا آن کشورآنها را درپهنه ی مقاومت درمقابل ” تروریست ها ” تنها نمی گذارد؟

آیا امکان عملی تحریم اقتصادی ترکیه، آنچنان که ترامپ گفته و طرح آن را نیز به کنگره برده است، وجود خواهد داشت و آیا این تحریم، در وضعیت نزدیکترشدن روابط اقتصادی ترکیه با روسیه و تحولات ساعت به ساعت روند رخدادها درکردستان سوریه، چندان اثرگذارخواهد بود؟

کردهای ساکن شمل شرقی سوریه به تازگی اعلام کرده اند که از زمان آغازحمله ی ترکیه 270 هزارنفرازساکنان آن منطقه آواره شده اند. بی سبب نیست که کردها هنگام رسیدن ارتش سوریه به شهرمَمبِج با شادمانی ازآن استقبال کرده اند.

اندکی پیش ازپایان یافتن کاراین نوشتار خبری مبتنی بر آتش بس 5 روزه میان ترکیه و ایالات متحد، از زبان مایک پِنس، معاون اول رئیس جمهوری آمریکا منتشر شد که اِردوغان به کارگیری  واژه ی آتش بس را مناسب ندانست و اعلام کرد که این توافق به معنی آتش بس نیست و تنها توافق درباره ی متوقف کردن حمله به مدت 5 روزاست و مهلتی برای خارج شدن همه ی کردهای سوریه ازمنطقه است. به واقع، این توافق گواه همسو بودن هدفهای ترامپ و اِردوغان در منطقه و دادن چراغ سبز ازسوی ترامپ به اِردوغان برای شروع حمله است که پیش از این باور خود به آن را یادآور شدم.

با این اقدام ترکیه، وضعیت در سوریه بار دیگر بسیار پیچیده و پیش بینی ناپذیرشده ست و رسیدن به پاسخ این پرسشها به زمان بیشترنیازمنداست؛ اما آنچه مهم است این است که، درشرایط نبود اتحاد شوروی و جامعه ی کشورهای سوسیالیستی، آمریکا هنوزهم قدر قدرت و تصمیم گیرنده ی مطلق العنان در پهنه ی سیاست جهانی است و اتحاد توده های مردم، به ویژه کارگران و زحمتکشان خود آن کشور دردرجه ی نخست، وسپس خواست ژرف بنیان همه ی خلقهای ستم دیده ی سراسرجهان و پیش از همه کشورهای بزرگ سرمایه داری برای رسیدن به استقلال ملی، آزادی وعدالت اجتماعی بیش از هرعامل دیگر، دروقوع دگرگونی های بنیانی درجهان، تأثیرگذاراست.

علی رضا جباری (آذرنگ)

26/7/1389 (2019/10/18)