- - https://andisheh-nou.org -

کمک مالی ثروتمندان برای بازسازی کلیسای نوتردام، مطالبۀ مالی “جلیقه زردها” برای بازسازی جامعه! عیسی مسیح بود چه می‌کرد؟ نویسنده: جان وایت مترجم: یوسف نوری‌زاده

منبع: سایت RT، 24 آوریل 201

آتش‌سوزی در نوتردام پاریس به بهره‌گیری از تطهیر اخلاقی نزد ملتی که قیمت هر چیز را دانسته و ارزش هیچ چیز را نمی‌داند دامن زده است.

آتش بخش قابل ملاحظه‌ای از نماد مذهبی و فرهنگی اواخر قرن دوازدهم را تخریب کرد، و به دنبال خود سؤالاتی پیرامون نقش مذهب و ارزش مترتّب بر میراث فرهنگی در جوامعِ از هم گسیخته توسط مزیّت طبقاتی و ستم طبقاتی برانگیخته است.

به بیان دیگر، کشف عیسای درون توسط میلیاردرها و مدیران اجراییِ شرکت‌های غول‌پیکر یکی از زننده‌ترین صحنه‌هایی‌ست که بتوان دید؛ با این حال، از زمان وقوع این حادثۀ غم‌انگیز در این بنای تاریخی با آن اشتهار جهانی‌اش، مدام این صحنه به خورد ما داده شده.

مثلاً، از زبان واشنگتن پست شنیدیدم که “حتی قبل از آنکه دود آتش از روی سر این کلیسا محو گردد، غولِ کالاهای لوکس، یعنی فرانسوا- هانری پینوا، اعلام کرد که خانواده‌اش یکصد میلیون یورو (112 میلیون دلار) در این اقدام برای بازسازی نوتردام اهداء خواهد کرد. رقیب او برنارد آرنو – مدیر اجراییِ [1] [1]LVMH و ثروتمندترین مرد اروپا – برای آنکه از قافله عقب نماند، صبح روز سه‌شنبه قول داد دو برابرِ آن مبلغ کمک کند. خانوادۀ بِتِن کورت مِیِرز، که کنترلِ لِ اُریِل[2] [2] را در دست دارد، بدون فوت وقت با وعده‌ای که داد به این مسابقه پیوست. و پاتریک پویَن، مدیر اجراییِ غول نفتیِ فرانسه، توتال، 112 میلیون دلارِ دیگر تقدیم کرد.”

کسی که یک واقعیت گزنده را در کانون این جوششِ‌ گشاده‌دستی‌های میلیاردری و شرکتی قرار داد فیلیپ مارتینز، رئیس اتحادیۀ تجاری [3] [3]CGT در فرانسه است. مارتینز این نکته را مطرح می‌کند که “اگر می‌توانند ده‌ها میلیون به بازسازی نوتردام اختصاص دهند، پس دیگر نباید به ما بگویند که برای وضعیت اضطراریِ جامعه پولی ندارند.”

وضعیت اضطراری مورد نظر او به وضع اسفناک اقتصادی محرومان فرانسه بازمی‌گردد – فقرا، بیکاران، کم‌درآمدها – که در زمانی که مکرونِ رئیس‌جمهور، که ده‌ها هزار مرد و زن به طرز تحقیرآمیزی او را به عنوان “رئیس‌جمهور اغنیا” اکراه دارند رئیس‌جمهور خود بنامند، آنها را به بازی نمی‌گیرد؛ همین هزاران مرد و زن همان شرکت‌کنندگان در جنبش توده‌ایِ “جلیقه زردها” هستند که همچنان در صحنه‌های اروپایی و جهانی خیابان‌ها را به اشغال خود در آورده‌اند. رهبری که چنان دور از دسترس ملت خود است که هر حرف و هر حرکتی که از او سر می‌زند فقط به آتش نفرت عمومی از او می‌افزاید.

میرات فرهنگی حائز اهمیت است و نگهداری از آن هم همین‌طور. این واقعیت، بناهایی با اهمیت مذهبی مثل کلیسای نوتردام در پاریس را در بر می‌گیرد. چون، این که آیا گروه‌های روزافزون آتئیست‌های نظامی‌مان به این واقعیت اذعان بکنند یا نه، مذهب همچون یک رشتۀ تقطیع‌ناپذیر تمامی ادوار تاریخ بشری را به هم متصل کرده است. حتی برای ناباوران، همچون راقم این سطور، درک ما از مبدأ خود به عنوان یک گونه از هستندگان را می‌پروراند؛ و روی احساس استمرار و ثبات بشری تأثیر می‌گذارد، که هر دو احساس در مهار صورت ظاهرِ یکپارچگی اجتماعی عواملی بلامنازع می‌باشند.

اگر چه، با گفتن این حرف، میلیاردرها و اَبَرشرکت‌های جهانی نسبت به حفظ و مراقبت از میراث فرهنگی در حال حاضر همان حکمی را دارند که آتیلای قوم هون نسبت به توریسم در عصر خود داشت. به بیان دیگر، آنها خودِ آنتی‌تز در قبال حرکت‌هایی از این دست می‌باشند. آنها نه هستند و نه می‌توانند بخشی از راه‌حل در جهانی باشند که نابرابریِ طاقت‌فرسا و بی‌عدالتیِ اقتصادی و اجتماعی در آن به یک امر عادی تبدیل شده است.

وقتی که، مثلاً، می‌فهمیم مالکیت نصف انگلستان در دست کمتر از یک در صد از جمعیت آن است، قطعاً وقت آن رسیده که دگمۀ ری‌سِت را فشار دهیم!

وقتی که در وضعیتی به سر می‌بریم که بی‌درنگ بیش از یک میلیارد دلار برای بازسازی یک کلیسا فراهم می‌شود، اما پشیزی برای بازسازی کشورهای از هم پاشیده تأمین نمی‌شود، کشورهایی مثل سوریه که کلیساها و اماکن زیارتیِ بی‌شمارش در برخی از قدیمی‌ترین جوامع مسیحی نسبت به سایر جاهای کرۀ خاکی، توسط دسته‌های سَلَفی- جهادی تخریب شده و یا مورد بی‌احترامی قرار می‌گیرد، آیا زمان آن نرسیده که نه تنها دگمۀ ری‌سِت را بفشاریم بلکه “من متهم می‌کنمِ” خشم‌آگینی متوجه دولت‌های غربی کنیم؟ دولت‌هایی همچون دولت فرانسه، به خاطر نقش آنها در تداوم بخشیدن به تنش‌ها بین انواع گروه‌های “شورشی” یا حمایت سیاسی و مادّی‌شان؟

ضمناً، با یک آن تغییر موضع دادن باید اذعان داشت که عیسی مسیح یک انقلابی بود – در حقیقت یک کمونیست، حتی قبل از ابداع این واژه. در اینجا، به عنوان مدرک، یکی از معروف‌ترین متون “عهد جدید” برگرفته از انجیل به نقل از لوقا را می‌آوریم:

خوشا به حال شما که فقیرید، چرا که قلمرو خداوند از آن شماست.

خوشا به حال شما که هم‌اکنون گرسنه‌اید، چرا که رضایت شما جلب خواهد شد.

خوشا به حال شما که هم‌اکنون گریانید، چرا که خنده بر لب‌های شما نقش خواهد بست.

اما بدا به حال شما که ثروتمندید، چرا که ثروت را مایۀ تسلّی خود می‌دانید.

بدا به حال شما که سیرید، چرا که گرسنگی در انتظار شماست.

بدا به حال شما که هم‌اکنون خندانید، چرا که مویه و گریه در انتظار شماست.

این پیامی از سر صلح‌دوستی و عشق‌ورزی نیست که مسیحیت در سرتاسر جهان بدان شناخته می‌شود، بلکه در عوض نوعی از خشم طبقاتی‌ست که شاید با دیدن آن “مانیفست کمونیستِ” مارکس به ذهن متبادر گردد. از فقر به عنوان یک پدیدۀ طبیعی یا وضعیت مقّدر ربّانی ابهام‌زدایی می‌کند؛ مستقیماً آن را در قلمرو بهره‌کشیِ یک طبقه توسط طبقۀ دیگر نه به نام آزادی بلکه سود و منفعت قرار می‌دهد.

وقتی که در سال 2017 آتش سرتاسر طبقه‌های برج سر به فلک کشیدۀ گرِنفِل لندن را در بر گرفت، و به مرگ 72 نفر منجر گردید، از ثروتمندان و اَبَرشرکت‌ها خبری نبود که نبود. نه از شوهای تلویزیونی برای جمع‌آوریِ اعانه از طرف بازماندگان خبری بود و نه از وعده و وعید میلیون‌ها نفر در عرض چند روز جهت حصول اطمینان از تأمین اسکانِ مجدّد و شایسته برای آنها.

حالا ممکن است بپرسید آتش‌سوزی کلیسای نوتردام پاریس چه ربطی به آتش‌سوزی برج گرنفل لندن دارد؟

خوب، اگر بر این باورید که فقر و ثروت به طور ضمنی به معنی قضاوتی با ماهیت اخلاقی به زیان اولی و به نفع دومی‌ست، هیچ ربطی ندارد! و اگر بر این باور نیستید که ثروتمندان در همه جای کرۀ خاکی به همان زبانِ انباشت سرمایه و سود، فارغ از هزینۀ بشری و اجتماعی یا زیست‌محیطی حرف می‌زنند، هم هیچ ربطی ندارد.

اگر امروز عیسی مسیح زنده بود، از وضع اسفناک قربانیان و بازماندگان برج گرنفل بیشتر معذّب می‌شد تا از سرنوشت یک کلیسا در پاریس؛ و این حالِ او مبتنی می‌بود بر اصل اولویت‌دهی به امور زندگان بر مردگان. او در فرانسه به یک جلیقۀ زرد مزیّن می‌بود، “جلیقه زردها” را رهبری می‌کرد و بخاطر دردسری که درست می‌کرد پلیس ضد شورشِ مکرون بر چشمانش گاز اشک‌آور می‌نشاند و بر سرش گلوله‌های پلاستیکی می‌باراند.

سر آخر، اختلاف‌نظر بر سر واکنشِ ثروتمندان به آتش‌سوزیِ نوتردام تفاوت بین سایۀ اجسام و خود اجسام را برجسته می‌سازد؛ یا اگر این گونه می‌پسندید، تفاوت بین صورت و محتوا را. جایگاه کلیسای مذکور به عنوان بخش ارزشمندی از فرانسه و میراث فرهنگیِ مسیحیت را نمی‌توان انکار کرد. این کلیسا به دنبال آتش‌سوزی در آن، همچنین به عنوان سمبل قانع‌کننده‌ای از فقدان اتحاد و یکپارچگیِ اجتماعیِ کشور عمل کرده است.

خداوند، به شیوۀ بخردانۀ خود، به اَشکال اسرارآمیزی عمل می‌کند.

[1] [4]  ادارۀ مرکزی مجتمع بین‌المللی کالاهای لوکس فرانسوی واقع در پاریس. م.

[2] [5]  L ‘Oreal شرکت تولیدکنندۀ محصولات آرایشی، زیبایی، خوشبوکننده‌ها… واقع در فرانسه. م.

[3] [6]  کنفدراسیون عمومی کار، یک مرکز اتحادیۀ تجاری واقع در پاریس می‌باشد. م.