- - https://andisheh-nou.org -

نگاهی به ترجمه‌ «سرمایه در قرن بیست‌و یکم» ناصر زرافشان

سرانجام ترجمه‌ای فارسی از کتاب «سرمایه در قرن بیست‌ویکم» پیکتی منتشر شد. این خبری بود در ابتدا مایه خوشحالی و امیدواری از لحاظ حساسیت و توجهی که به مسایل اقتصادی جاری جهان وجود دارد و تلاشی که برای طرح این مسایل در سطح جامعه می‌شود؛ خوشحالی و امیدواری‌ای که به‌سرعت به یأس و تاسف تبدیل شد.

 

سرتاسر این ترجمه پر از اشتباهات، نافهمی‌ها و تحریفات جدی و گاه حذف برخی بخش‌های متن اصلی است و بررسی همه این موارد حجمی برابر حجم خود این ترجمه یا حتی بیشتر از آن پیدا می‌کند و انجام چنین کاری نه ضرورت دارد و نه این «ترجمه» ارزش صرف چنین وقت و نیرویی را دارد، از این‌رو به‌عنوان نمونه به بررسی ترجمه بخش اول کتاب اکتفا شده است. این انتخاب دلیل دیگری هم دارد: پیکتی خود می‌نویسد کتاب او به چهاربخش تقسیم شده است که بخش اول آن (درآمد و سرمایه) دربرگیرنده مفاهیم بنیادی است که در بقیه کتاب بارها به آنها رجوع می‌شود و پیوسته مورد استفاده قرار می‌گیرند. (صفحه ٦٦ متن اصلی (فرانسه) و صفحه ٣٣ ترجمه انگلیسی کتاب). به‌عبارت دیگر این بخش شامل چکیده‌ای از مبانی نظری کل کتاب است. از این‌رو بررسی کم‌وکیف ترجمه همین بخش به‌عنوان یک نمونه معرف کل، می‌تواند به‌نوعی آنچه را که در جریان ترجمه بر سر همه مطالب کتاب آمده است، نشان دهد.
اما علاوه‌بر ترجمه کتاب به کیفیتی که گفته شد، آقای محسن رنانی هم مقدمه‌ای بر این ترجمه نوشته است که ارتباطی با موضوع کتاب ندارد و مقدمه‌نویس که می‌خواسته از این فرصت استفاده کند و هم با پیکتی «عکس یادگاری بگیرد» و هم این پیام را به مراجع ذی‌ربط بدهد که ضدمارکسیست است، بی‌آنکه مستقیما به موضوع کتاب ارتباطی داشته باشد، پریشان‌گویی‌هایی راجع به مارکس و مارکسیسم کرده است. در ایران کسانی هستند که اگر فی‌المثل در جشن عروسی مادربزرگ جنیفر لوپز هم حضور یابند، فراموش نمی‌کنند برای اطلاع و توجه بعضی، تعرضی هم به مارکس کرده باشند. پاسخ پریشان‌گویی‌های این مقدمه‌نویس را به فرصت دیگری در آینده موکول می‌کنم زیرا موضوع مقاله حاضر بررسی ترجمه فارسی کتاب پیکتی است. اما در حد همین ترجمه هم استاد مقدمه‌نویس که خواسته است از نمد پیکتی برای خود کلاهی دست‌وپا کند، از مسوولیت مبرا نیست زیرا این ترجمه «تحت نظارت» او صورت گرفته است. مشکلاتی که در این ترجمه وجود دارد، سه یا چهارنوع است. برخی ناشی از عدم آشنایی کافی مترجم با زبان انگلیسی است، برخی دیگر ناشی از عدم آشنایی او با مفاهیم اقتصادی و عرصه‌ای است که کتاب در آن نگارش یافته، بخش دیگری هم اشتباه زبانی نیست، بلکه تحریف مفهومی است و بالاخره بخش‌هایی از مطالب کتاب هم ضمن ترجمه حذف شده یا جا افتاده است. آنچه در سطور زیر آمده، فقط مثال‌هایی از این موارد و مشت نمونه خروار است.
١- مترجم زبان انگلیسی را درست نمی‌فهمد
و این موجب شده هرچه را خود از خواندن متن انگلیسی حدس زده است، به‌جای ترجمه فارسی آن روی کاغذ بیاورد مثلا:
پیکتی می‌نویسد: «شوک‌هایی که در نیمه نخست قرن بیستم یعنی بین سال‌های ١٩١٤ تا ١٩٤٥ به اقتصاد ضربه‌های پی‌درپی وارد کردند- مانند جنگ جهانی اول، انقلاب بلشویکی١٩١٧، بحران بزرگ ١٩٢٩ و…» (صفحه ٤١سطرهای ١٥ تا ١٧ ترجمه انگلیسی کتاب) و مترجم فارسی این جمله را به شکل زیر ترجمه کرده است:
«تکانه‌هایی که در سال‌های ١٩١٤ تا ١٩١٥، همچون سپر برای نظام اقتصادی عمل کردند (جنگ‌جهانی‌اول، انقلاب بلشویکی، رکود بزرگ…» (ص٩٤ سطرهای ١٤ و ١٥)
– مولف راجع‌به تولید ناخالص سرانه در بلوک روسیه و اوکراین می‌نویسد این رقم «حدود ١٥‌هزار یورو در سال یعنی اندکی بیش از ٥٠% بالاتر از متوسط جهانی است.» (ص ٦٢ سطر ١٨ متن انگلیسی) و مترجم آن را اینطور فهمیده و ترجمه کرده است: «تولید سرانه آنها حدود ١٥هزاریورو در سال یعنی اندکی بیش از متوسط جهانی است.» (ص١١٨ سطرهای ٩ و ١٠ ترجمه فارسی)
– مولف می‌نویسد: «بسیاری از مردم فرض را بر این می‌گذارند که رشد جمعیت به کلی متوقف شده است، در حالی که هنوز چنین نیست و اگرچه همه نشانه‌ها حاکی از این است که ما به‌کندی در همین جهت در حرکتیم، اما در حال حاضر هنوز با چنین فرضی خیلی فاصله داریم.» (ص٧٢ سطرهای ٧- ٨ و ٩ پاراگراف دوم متن انگلیسی) و ترجمه‌ای که مترجم فارسی از همین جمله به دست می‌دهد، این است: «بسیاری گمان می‌کنند رشد جمعیت کاملا متوقف گشته است که چنین نیست و حتی همه نشانه‌ها – کاملا خلاف آن گواهی می‌دهند که سرعت حرکت در آن مسیر بسیار کند است.» (!) (ص ١٣٠ پاراگراف اول ترجمه فارسی)
– مولف (در صفحه ٥٤ سطرهای ١٤ و ١٥ متن انگلیسی) می‌نویسد: «… گرایش اینگونه اجاره‌بها عموما به سمت افزایش است تا وقتی که نرخ بازده به حدود چهاردرصد در سال برسد.» اما مترجم آن را اینطور فهمیده و ترجمه کرده است که: «اینگونه اجاره تا وقتی بازده سرمایه حدود چهاردرصد باشد، افزایش خواهد یافت.» یعنی وقتی کمتر از چهاردرصد شود، افزایش نخواهد یافت. در حالی که منظور مولف درست عکس این است (ص١٠٨ ترجمه فارسی سه‌سطر مانده به آخر صفحه)
– در (صفحه٥٧ سطرهای٢٠ و ٢١) مولف بحثی می‌کند در این‌‌باره که با تلاش‌هایی که در سال‌های دهه١٩٣٠ به عمل آمد، منابع آماری پایه بهتر شد و نخستین مجموعه‌های سالانه اطلاعات مربوط به درآمد ملی منتشر گردید و توضیح می‌دهد اطلاعاتی که در این مجموعه‌ها جمع‌آوری و برآورد شده بود «… تا آغاز قرن بیستم یا آخرین دهه‌های قرن نوزدهم به عقب برمی‌گشت.» یعنی پژوهشگران به عقب برگشته و در این مجموعه‌ها اطلاعات مربوط به آن سال‌ها را هم از روی منابع موجود برآورد و تدوین کردند و مترجم که متوجه معنای متن انگلیسی نشده، تصور می‌کند خود این فعالیت‌ها از اواخر قرن نوزدهم شروع شده، بنابراین نوشته مولف را اینگونه ترجمه می‌کند: «شروع این تلاش‌ها اغلب به آغاز قرن بیستم یا آخرین دهه‌های قرن نوزدهم مربوط می‌شد.» و این، در شرایطی است که مولف خود در ابتدای پاراگراف به‌روشنی یادآور می‌شود این تلاش‌ها «در سال‌های دهه١٩٣٠» انجام شد؛ یعنی اگر مترجم به ابتدای همین پاراگراف هم اندک توجهی کرده بود، مرتکب این اشتباه نمی‌شد. (ص١١٢ سطرهای ١٥ و ١٦ ترجمه فارسی)
– مولف (در آخرین پاراگراف صفحه٦٢ متن انگلیسی) به ترتیب تولید سالانه آفریقای جنوب صحرا، هندوستان، آفریقای شمالی و چین را با یکدیگر مقایسه کرده و می‌نویسد: «هندوستان تا حدودی بالاتر از آفریقای جنوب صحرا و آفریقای‌شمالی بالاتر از هندوستان و چین حتی از آفریقای شمالی هم بهتر است.» اما مترجم ترتیب را اینطور فهمیده و ترجمه کرده است: «هندوستان اندکی جلوتر و شمال آفریقا کاملا جلوتر از جنوب صحرا بوده، چین حتی بهتر از آنهاست.» (آخرین پاراگراف صفحه١١٨ ترجمه فارسی)
– مترجم حتی در کاربرد زبان فارسی هم می‌لنگد: پیکتی پس از توصیف برخورد پلیس آفریقای‌جنوبی با کارگران معدن طلای سفید ماریکانا و در توضیح تضاد کار و سرمایه می‌نویسد: «بی‌تردید این نابرابری سهم کار و سرمایه، از لحاظ نمادین می‌تواند احساسات و مخالفت‌های بسیار نیرومندی را برانگیزد.» و مترجم فارسی ترجمه می‌کند: «نابرابری سرمایه و نیروی کار ظاهرا موضوعی است که شوروحال فراوان برمی‌انگیزد.» ظاهرا مترجم فاضل بحث نابرابری کار و سرمایه را با آواز ابوعطا و دستگاه همایون اشتباه گرفته است.
– مولف در متن اصلی می‌نویسد: «از سوی دیگر نظریه ثبات کامل نسبت تقسیم درآمد بین کار و سرمایه، ورای این تغییر جهت‌های دوگانه قرن بیستم و گذشته از آنها -اگر در چشم‌اندازی بلندمدت‌تر مدنظر قرار گیرد- با دومانع دیگر هم روبه‌رو است.» نوشته مولف در ترجمه انگلیسی اندکی تغییر یافته و مآلا زیر دست مترجم فارسی به‌صورت زیر درآمده است: «علاوه‌بر این اگر فراتر از قرن بیستم نگریسته، دیدگاهی بسیار بلندمدت در پیش بگیریم، در مفهوم تقسیم سرمایه -نیروی کار باید تا حدی به این واقعیت توجه کنیم که ماهیت خود سرمایه به‌شدت تغییر کرده است.» (آخرین پاراگراف صفحه٧٦ متن اصلی یعنی متن فرانسه، صفحه٤٢ سطرهای ١٣، ١٤ و ١٥ ترجمه انگلیسی و صفحه٩٥ سطرهای ٣، ٤ و ٥ ترجمه فارسی) در بسیاری موارد، به علت اینکه متن انگلیسی درست فهمیده نشده است، در جریان ترجمه آن به فارسی، موضوع کاملا وارونه و به ضد خود تبدیل شده، مثلا در سطور ١٢ تا ١٥ صفحه ١٢٢ ضمن بحث پیرامون شاخص‌های قیمت برای سنجش نابرابری بین کشورها در ترجمه فارسی می‌خوانیم «… گمراه‌کننده خواهد بود که بگوییم آن را می‌توان در یک شاخص منفرد و در نتیجه در یک دسته‌بندی مبهم -خلاصه کرد.» آنچه در متن انگلیسی آمده درست عکس این است و می‌گوید: «اگر فکر کنیم همه‌چیز را می‌توان در یک شاخص پولی واحد خلاصه کرد و نشان داد که به ما امکان دهد به یک طبقه‌بندی غیرمبهم برسیم، دچار اشتباه شده‌ایم.»
یا در سطور آخر همین صفحه آنجا که در مورد کشورهای فقیر بحث می‌کند، می‌گوید در آنجا قیمت خدمات و کالاها پایین‌تر است زیرا این کالاها و خدمات معمولا کار برتر هستند و در تولید آنها از کار نسبتا غیرماهر استفاده می‌شود.» اما در ترجمه فارسی آمده است: «… زیرا اغلب نسبتا کابر بوده، بیشتر محصول نیروی کار ماهر هستند» اشتباهات در این ترجمه بسیار زیاد است و تقریبا در هرصفحه آن و هرپاراگراف از متن آن وجود دارد که بحث پیرامون یکایک آنها موجب اطاله کلام و کسل‌کننده است. آنچه در بالا مثال زده شد، فقط نمونه‌هایی بود برای آنکه سطح عمومی کار را نشان دهد. اما فهرست‌وار در همین یک‌فصل برخی اشتباهات به شرح زیر است:
– صفحه ٩٤ سطر سیزدهم «اندکی افزایش» نیست، «اندکی کاهش» است.
– صفحه٩٥ سطر یازدهم «قرن بیستم» نادرست است و در متن انگلیسی که مبنای این ترجمه قرار گرفته قرن بیست‌ویکم است.
– صفحه ٩٥ هفت‌سطر مانده به آخر صفحه «نسبت سرمایه به نیروی کار» غلط است و صحیح آن «نسبت سرمایه به درآمد» است. در همین صفحه چهارسطر مانده به آخر صفحه مجددا «نسبت سرمایه به درآمد» اشتباها «نسبت سرمایه به نیروی کار» ترجمه شده است که در هر دومورد در متن انگلیسی (سطر آخر صفحه٤٢ و سطر ششم صفحه٤٣ متن انگلیسی) اصطلاح انگلیسی آن capital/income ratio است که به معنای «نسبت سرمایه به درآمد» است و اینگونه غلط‌ها خواننده را مطلقا سردرگم و عصبی می‌کند.
مجددا در صفحه٩٦ سطرهای ٤ و ٥ ترجمه فارسی (صفحه٤٣ سطر١٤ متن انگلیسی) اصطلاح capital/income ratio به غلط «نسبت سرمایه به نیروی کار» ترجمه شده است.
– در صفحه٩٧ سطرهای١٣ و ١٤ بحث درباره «درآمد ملی» است که اشتباها «سرمایه‌های خارجی» ترجمه شده. مولف می‌نویسد در فرانسه، ایالات‌متحده، آلمان، انگلستان و… «امروز درآمد ملی فاصله چندانی با تولید داخلی ندارد و این اختلاف حدود یک تا دودرصد است.» (صفحه٤٤ سطر٢٦ متن انگلیسی) و مترجم فارسی ترجمه می‌کند که: «درآمد سرمایه‌های خارجی در محدوده یک الی دودرصد تولید داخلی قرار دارد.»
– سطر آخر صفحه١٠٤ «چندین‌برابر» در متن انگلیسی «ده‌هابرابر» است.
– صفحه١٠٧ سطر ششم میانگین نرخ بازده بلندمدت اوراق بهادار شش تا هفت‌درصد نیست، بلکه در متن انگلیسی هفت تا هشت‌درصد است.
– صفحه١٠٨ سطر سوم «علمی» نادرست و «عملی» برابر متن انگلیسی است.
– صفحه١٠٨ هشت‌سطر مانده به آخر «یک‌میلیون‌دلار» نیست، «یک‌میلیون‌یورو» است.
– صفحه١٠٩ سطر سوم «٥٠٠٠ دلار» نیست، «٥٠٠٠ یورو» است.
– صفحه١٠٩ سطر١٥ «نسبت سرمایه به درآمد» غلط است و صحیح آن در متن اصلی «سرمایه به تولید» است.
– صفحه١١٠ سطر دهم، B «نسبت سرمایه به پس‌انداز» نیست، این ترجمه غلط است و صحیح آن «نسبت سرمایه به درآمد» است.
– صفحه١١١ سطر اول «جورج کینگ» نیست و «گرگوری کینگ» است.
– صفحه١١٤ سطر١٥ «قرن نوزدهم» غلط است و صحیح آن «قرن بیستم» است. کل پاراگراف نیز مغلوط و مخدوش است.
– در صفحه١١٦ توضیح ذیل جدول ١-٢ «جمعیت اروپا در سال١٩١٣ نزدیک به ٢٦درصد جمعیت اروپا بود.» یعنی چه؟ «٢٦درصد جمعیت جهان بود.»
– در صفحه١١٧ توضیح نمودار ١-٣ «واگرایی و سپس همگرایی» است که اشتباها «همگرایی سپس واگرایی» ترجمه شده است.
– در صفحه١١٨ سطر١٢ بحث درباره «پرجمعیت‌ترین پنج‌کشور اتحادیه اروپا» است اما بریتانیای کبیر از قلم افتاده و فقط اسامی چهارکشور ذکر شده است.
– در توضیح شماره‌١ ذیل صفحه١٢١ عبارت «٨/٠درصد در سال یا نزدیک به ٢٠درصد طی ٢٠‌سال» ترجمه شده است «٢٠درصد در سال یا ٢٠برابر در یک‌دوره ٢٠ساله» (!)
٢- مترجم با مفاهیم اقتصادی به اندازه‌ای که برای ترجمه چنین کتابی لازم است، آشنایی ندارد
مثلا: پیکتی در بحث چگونگی توزیع درآمد حاصل از تولید به عقب برمی‌گردد و به قول خود از جوامع سنتی قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم و روابط بین ارباب زمین و دهقان بحث می‌کند. ترجمه نوشته او به این شرح است: «در جوامع سنتی اساس نابرابری اجتماعی و کلی‌ترین علت همه شورش‌های اجتماعی تضاد منافع میان ارباب مالک زمین و دهقانان بود، تضاد میان کسی که زمین را تصاحب کرده بود و کسی که با کار خود آن را می‌کاشت و محصول تولید می‌کرد، تضاد میان آنکه بهره مالکانه دریافت و آنکه این بهره مالکانه را پرداخت می‌کرد.»
اما باوجود توضیح روشن مولف در این‌باره که بحث بر سر جوامع سنتی و روابط بین مالک زمین و دهقانان و تضاد میان کسی است که زمین را در تملک دارد و کسی که با کار خود آن را کشت می‌کند، مترجم به علت عدم آشنایی با چارچوب تاریخی این رابطه یعنی نظام فئودال، این اصطلاح را «اجاره زمین» ترجمه کرده است، در حالی که بهره‌ای از تولید که دهقان بابت مالکیت زمین به مالک می‌پردازد «بهره مالکانه» است نه اجاره زمین. «بهره مالکانه» مبتنی بر یک رابطه دوجانبه بین مالک و زارع است اما «در اجاره زمین» معمولا سرمایه‌گذار مستاجر که در امر کشاورزی سرمایه‌گذاری و با استفاده از کار کارگران کشاورزی فعالیت می‌کند، ملاک فئودال نیست. در جامعه فئودالی، رعیت، زمین را از ارباب خود اجاره نمی‌کرد و مستاجر ارباب محسوب نمی‌شد، اما اجاره برخلاف آن معمولا یک رابطه حقوقی بین سرمایه‌گذاری است که زمین را برای استفاده از مالک آن طی قراردادی اجاره می‌کند و با به کارگرفتن نیروی کار (طرف سوم) در آن کشاورزی می‌کند. به همین‌دلیل در نظام فئودالی زمیندار مالک محصول بود، اما در اجاره‌داری، سرمایه‌دار مستاجر مالک محصول شناخته می‌شود و به‌هرحال بهره مالکانه از بیخ‌وبن با اجاره زمین تفاوت دارد.
– در مورد دیگر وقتی مترجمی می‌نویسد: «مالک چنان آپارتمانی می‌تواند معادل پول اجاره آپارتمان را پس‌انداز کرده و آن پول را به کاربردهای دیگر اختصاص دهد که بازهم همان‌قدر برای سرمایه‌گذاری او بازده ایجاد می‌کند.» (ص١٠٩ سطرهای ٣، ٤ و٥) پیداست چیزی از معنا و کارکرد اقتصادی «پس‌انداز» و تفاوت آن با «صرفه‌جویی» و نیز رابطه «پس‌انداز» با «سرمایه‌گذاری» نمی‌داند که این جابه‌جایی را «پس‌انداز» ترجمه می‌کند.  در همین صفحه١٠٩ مترجم می‌نویسد: «تشکیل سرمایه شرکت‌های موجود در فهرست بازار اوراق بهادار در اکثر کشورها معمولا معادل ١٢ الی ١٥درصد سال سود سالانه آنهاست…» معنای «١٢ الی ١٥درصد سال سود سالانه آنها» چیست؟ خواننده باید حدس بزند؟ آیا منظور ١٢ الی ١٥درصد سود سالانه آنهاست؟ نه. آیا ١٢ الی ١٥درصد در سال است؟ بازهم نه. پس معنای این عبارات سردرگم در سرتاسر این ترجمه چیست؟ آنچه در متن اصلی آمده و از لحاظ اقتصادی بحث شناخته‌شده‌ای است، این است که تشکیل سرمایه اینگونه شرکت‌ها عموما برابر سود سالانه ١٢ تا ١٥سال آنها یا ١٢ تا ١٥برابر سود سالانه آنهاست.
– همچنین است آنجا که مثلا (در صفحه١٠٥ سطر اول) می‌نویسد: «تفاوت‌های درآمدی تا حدی نتیجه پرداخت نابرابر به نیروی کار و…» که نادرست است. آنچه در متن اصلی آمده «پرداخت نابرابر به نیروی کار» نیست؛ «نابرابری درآمدهای حاصل از کار» است (ص٥١ سطرهای ٩ و ١٠ متن انگلیسی) یا در ص١١٣ سطر١٣ «برای تحلیل ثروت کل» نیست، «برای تحلیل میانگین ثروت سرانه» است و مانند اینها… .
– در مورد دیگری مثلا در صفحه١٢٤ و در بحث «توزیع جهانی درآمد» این مفهوم، «توزیع درآمد جهانی» ترجمه شده است. چیزی به نام درآمد جهانی وجود ندارد که توزیع شود. از این‌رو توزیع درآمد جهانی بی‌معنی است.
اما درآمد، یک توزیع جهانی هم دارد که نوعی مفهوم انتزاعی و فرض مفهومی برای بررسی‌های اقتصادی است و بسیاری موارد دیگر مانند اینها… .
٣- اما تحریف مفاهیم
مترجم در بحث کار و سرمایه و تضاد آنها عموما واژه «کار» را که در متن انگلیسی کتاب «labor» و در متن اصلی (فرانسه) آن «travail» آمده، تحریف کرده و به‌جای آن «نیروی کار» گذارده است. (به‌عنوان نمونه صفحه٧٣ سطر١٥- صفحه٧٤ سطر٧- صفحه٩٢ سطرهای ١٠ و ١٥- صفحه٩٥ سطر٢١- صفحه٩٨ سطر١٤- صفحه٩٩ سطر١٧- صفحه١٠٨ شش‌سطر مانده به آخر صفحه و… .) این تحریفی مفهومی است نه اشتباهی زبانی. تفاوت میان «کار» و «نیروی کار» تفاوتی عمیق و معنادار است؛ به‌ویژه از جهت تحلیل مکانیسم پنهان و استتارشده استثمار سرمایه‌داری که به‌جای کار کارگر، نیروی کار او را طی زمان معینی در اختیار گرفته و مبنای پرداخت دستمزد قرار می‌دهد، شناخت این تفاوت بسیار مهم است.
همچنین به تبعیت از همین تحریف در ترکیب‌هایی مانند «کار و سرمایه» و «شکاف بین کار و سرمایه» و مانند آنها در ترجمه فارسی عموما به‌جای کار، «نیروی کار» آمده است. (به‌عنوان نمونه صفحه٩٥ سطر٢١ و صفحه٨٠ سطر٤‌ ترجمه فارسی و… .)
آنچه در تولید و ساخت کالا صرف می‌شود و در تقسیم درآمد حاصل از فعالیت تولیدی تعیین سهم آن در برابر سهم سرمایه مورد بحث پیکتی است، «کار» است، نه نیروی کار. نیروی کار قابلیت طبیعی و اجتماعی کارگر برای کارکردن است. اما آنچه در کالای تولیدشده تجسد و تجسم مادی می‌یابد و در مقابل آن در نظام سرمایه‌داری دستمزد به‌عنوان بهای آن پرداخت می‌شود، «کار» است نه نیروی کار و کسانی که با مقولات اقتصادی آشنایی دارند، می‌دانند تفاوت بین این‌دو چه تفاوت پراهمیتی ست. هم مولف در متن اصلی (فرانسه کتاب) و هم مترجم انگلیسی به تفاوت مفهوم این دواصطلاح توجه داشته و هریک را در جای خود که با دیگری متفاوت است، به کار برده‌اند.
چنان‌که در ترجمه انگلیسی کتاب در مواردی که در بالا ذکر شد، واژه کار مورد استفاده قرار گرفته اما در موارد دیگری (مثلا صفحه٢٢ سطر٥- صفحه٤٠ سطر٢٧- صفحه٤٦ سطر٧- صفحه٥٣١ سطر آخر و… .) اصطلاح نیروی کار را به کار برده‌اند زیرا در هریک از این موارد معنای مشخص یکی از این دواصطلاح مدنظر آنان بوده است و کاربرد این دواصطلاح متفاوت در موقعیت‌های متفاوت در متن اصلی و ترجمه انگلیسی نشان می‌دهد برخلاف ترجمه فارسی آنان، بین این‌دو مفهوم تفاوت قایل بودند اما در ترجمه فارسی این تحریف و موارد متعدد دیگری مانند این نیز صورت گرفته است.
٤- حذف‌ها و جاافتادگی‌ها
در ترجمه موردبحث، در مواردی هم عباراتی از متن اصلی حذف شده یا جا افتاده است، مثلا در صفحه١٢٥ پس از پاراگراف‌دوم، یک‌پاراگراف کامل به شرح زیر جا افتاده است:
«تنها قاره‌ای که در حال تعادل نیست آفریقاست که سهم اساسی و عمده‌ای از سرمایه آن در مالکیت خارجیان است. بنا به اطلاعات و داده‌های مربوط به تراز پرداخت‌ها که از سال١٩٧٠ به این‌سو، به وسیله سازمان‌ملل‌متحد و سایر سازمان‌های بین‌المللی مانند بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول جمع‌آوری و تدوین شده است، درآمد آفریقایی‌ها حدودا پنج‌درصد کمتر از تولید این قاره است (و در برخی کشورهای آفریقایی اگر به‌طور فردی در نظر گرفته شوند حتی به ١٠درصد پایین‌تر از تولید هم می‌رسد).»
یا در صفحه١٢٧ پس از آخرین پاراگراف این جمله حذف شده یا از قلم افتاده است: «در عرصه بین‌المللی که بدون یک نظام سیاسی انقیادآور، از نوع استعماری، حفظ این نابرابری تقریبا غیرممکن است.»
یا در صفحه١١٥ ترجمه فارسی جاافتادگی‌هایی دارد که البته مربوط به ترجمه انگلیسی است.
– یا در مورد دیگر توضیح مربوط به درآمد جهانی که باید با شماره(٥) ذیل صفحه٩٨ آمده باشد، از قلم افتاده است و به‌جای آن، توضیح مربوط به درآمد ملی که تکرار توضیح شماره(١) صفحه٩٤ است، آمده و موارد دیگری مانند اینها.
استفاده فرصت‌طلبانه از یک‌کتاب که سروصدایی راه انداخته و احتمالا خریداران و بازار خوبی دارد و شتاب‌زدگی بی‌مورد برای اینکه زودتر و بیشتر از دیگران از این فرصت استفاده کنند، از سوی مترجم و ناشری فاقد صلاحیت و تلاش کسانی برای «موج‌سواری» و اینکه با استفاده از این فرصت و نام مولف، خود و نظرات خود را مطرح و مولف یا کتابی را که رسانه‌ای شده است «از خود کنند»، به قیمت ضایع‌شدن اصل کتاب تمام شده و این بیماری زشتی است که سال‌هاست در عرصه ترجمه شیوع دارد.
وقتی مترجمی که سطح اطلاع و کیفیت کار او نمایانده شد، در مقدمه این ترجمه با تبختر می‌نویسد: «از نخستین روزهای ورود ترجمه انگلیسی کتاب چندین‌ایمیل درباره این کتاب دریافت، اما به علت مشغله و دغدغه‌های ویژه به آنها اعتنا نکرده» و حتی پس از پیشنهاد ناشر تمایلی به مشارکت در این کار نداشته زیرا گمان می‌کرده «مانند برخی نوشته‌های مارکس یک متن خطابی یا یک تحلیل آرمانی باشد»! و به‌راحتی پا توی کفش بزرگان اندیشه جهان و راجع‌به مسایل کلان تاریخ بشر اظهارنظر می‌کند، خواننده عادی جامی‌خورد و تصور می‌کند چنین کسی دست‌کم توانایی فهم و ترجمه یک متن معمولی اقتصادی را دارد.
اما متاسفانه از همان صفحات اول درمی‌یابد که «مترجم فاضل» از قماش همان کسانی ست که غوره نشده مویز شده‌اند و شمار آنان متاسفانه در جامعه امروز کم نیست. به‌هرحال باوجود برپایی مراسم رونمایی برای این ترجمه و انتشار ویژه‌نامه «و گرفتن عکس‌های یادگاری با پیکتی»، هنوز ترجمه به‌دردبخوری از این کتاب صورت نگرفته و این کار لازم است انجام شود.