- - https://andisheh-nou.org -

در پارس جنوبی نوشته ناصر آقاجری

فرقی نمی کند چه در عسلویه باشید،چه در چاه بهار، یا بندر انزلی یا هرجای دیگر، دیگر 90 درصد ایران شده مناطق آزاد تجاری – صنعتی و ازشمول قانون کار خارج شده است. و این یعنی کارگران حق بیمه شدن را از دست داده اند. فقط باید کارکنند؛ وحق مطالبه حقوقشان را هم ندارند. 4 ماه 6 ماه و بیشتر حقوق طلب دارند ولی حق مطالبه ی آن راندارند.در این شرایط که پیمانکاران به تعهد خود عمل نمی کنند و ماه ها از پرداخت حقوق کارگران خود داری می کنند تا صد ها میلیون به سود بانکی شان افزوده گردد،اگر کارگر دست از کار بکشد، به جرم اعتصاب یا بزعم برخی ” اقدام علیه امنیت کشور” به جای بررسی این وضعیت درشورای حل اختلاف اداره ی کار؛ به محاکم شرع برده می شود و درآنجا هر گز از پیمانکار نمی پرسند چرا به تعهدش(پرداخت حقوق کارگر) عمل نمی کند بلکه کارگر را که از گرسنگی به عصیان رسیده وحقوقش پرداخت نشده به شلاق وزندان محکوم می کنند. آیا در ساختار این دولت های پس از جنگ، سرمایه دارها هم، به معصومین ومقدسین ارتقاء یافته اند؟ و زمانی که این نومقدسین می گویند: این ها(کارگران) مشتی آشوب گرند، حرفشان حجت است !!

کارگران قرارداد موقت صنایع نفت و گاز ایران و همه ی کارگران قرارداد موقت در سراسر این دیار استثمار زده ی ما، در شرایطی بدتر از دوران برده داری زندگی می کنند. اگر یک بررسی علمی در زندگی خانوادگی این کارگران صورت بگیرد به آماری دست خواهند یافت که ژرفای فاجعه انسانی زندگی این صنعتگران سازنده کارخانه های تولیدی کشور را به دست خواهد داد. بیشترین آمار طلاق در میان خانواده های نیروی کار پروژه ای از مهندس، تا کارگران است، بیشترین معتادان در میان این کارگران و مهندسین است،بیشترین تلفات جانی ناشی از عدم توجه مسیولان به ایمنی کار در میان کارگران است. بیشترین بیماری های روحی و تیک های عصبی در میان این کارگران است که می باید 24 روز دراردوگاه های کار باشند، و اگر کارفرما اجازه دهد، 6 روز به مرخصی بروند.افسردگی، نا امیدی و پر خاش گری بیماری عادی آنهاست. وجود مقررات غیر قانونی و ضد قانون اساسی کشور، که طبق مصوبات دولت رفسنجانی در سال 73 کار بردی شده است از حاکمیت در ایران چهره ای به تاریخ بشریت عرضه می کند که تنها یک استثناء د د منشانه است.

در شرکت های بهره برداری تاسیسات ساخته شده، ساعات اضافه کاری مداوم و پشت سرهم، به 24 ساعت می رسد. چون در شرایط خاص مرحله بهره برداری توقف کار امکان پذیر نیست. و پیمانکار بجای ایجاد دو شیفت کار با دو گرو کارگران فنی، همان یک گروه کار را به کار می گیرد. تا سود بیشتری به قیمت جان و مرگ تدریجی کارگران صاحب گردند. اضافه کاری های غیر انسانی در شرایطی که، کارگران حتا فرصت دست رو شستن خود را ندارند و با چشمان قی زده و سر و وضعی آشفته باید به کار ادامه دهند. جوشکاری کنند، و یا داربست ها را ببندند و یا لوله های سنگین و سبک را، جفت و تنظیم نمایند، صورت می گیرد، آنهم در گرما و آلودگی جهنمی پارس جنوبی. کارگران با وجود بیکاری سراسری در ایران، از وحشت بیکاری یا بلک لیست؛ از نوع مک کارتیسیم – امریکایی، که ما شاهد کپی برابر با اصل ایرانی آن، شده ایم؛ شهامت هیچ اعتراض یا شکایتی را، ندارند. زیرا همان مقررات مصوبه دولت آقای رفسنجانی در سال 73 به پیمانکاران اجازه داده است حتا در صورت حکم دادگاه به نفع کارگران، پیمانکار باز حق دارد، آن حکم را ندیده بگیرد و کارگر را اخراج نماید. آیا این مصوبات متضاد با قانون اساسی کشور؛ همان مقررات و قوانین حکومت مستضعفانی است، که وعده اش را به مردم ایران دادند و90 درصد آرا را به دست آوردند؟!

ولی کاردر خارج ازمحوطه ی بسته و غیر قابل دست رسی نظارت حراست، که افراد سربازی نرفته را اجازه کار نمی دهد، فرا تر از همه ی واژه های واپس گرایانه است. در بیرون سایت پیمانکاران یا بزعم وزیر کار “کار کارآفرینان” و بزعم کارگران انگل های اجتماعی، نو جوانان و کارگران افغانی را بدون سه وعده غذا بدون خوابگاه بدون ایمنی بدون هیچ مزایای دیگری، استثماری وحشیانه می کنند. کسانی را که در غربت و مهاجرتی اجباری، که کشتار افراط گری های خرافی- دینی، همه چیزشان را از دست شان گرفته است و از ناچاری به اینجا آمده اند. آنهایی که اگر چندر غاز حقوقشان را هم ندهند، مجبورند فقط اشک بریزند؛ زیرا به عنوان مهاجر غیر قانونی هیچ گونه حقی ندارند. شرایط ایدآل برای تشویق دلالهای وطنی و خارجی برای سرمایه گذاری در ایران بدون سرمایه را تدارک می بینند؟!!

بیایید بیایید که سفره ای چرب آماده ی پذیرایی از شما تدارک دیده شده است، تا دنیای سرمایه داری نیروی کار ایران را هرچه گسترده تراستثمار کند و سهمی حتا حقیر برای مردم ایران و نسل آینده به جا نگذارد.

توسعه اقتصادی – صنعتی بدون توجه به بهبود شرایط کار و قدرت خرید نیروی کار و قدرت خرید کل جامعه، تنها یک توهم دلال گونه است.

اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران

ناصر آقاجری

2 آبان ماه 94