- - https://andisheh-nou.org -

دو مسیر فراروی دیپلماسی

مسیر اول: جمهوری اسلامی ایران، سیاست‌های تدافعی در منطقه را تبدیل به سیاست‌های تهاجمی کند

مسیر دوم: ایران تغییر موضع داده و سیاست‌های خارجی در منطقه را در همین حد نگاه دارد و بیشتر از موضع دیپلماسی و مذاکره حتی با عربستان پیش برود و بیشتر برروی ساختارهای اقتصادی داخلی، تمرکز کند

 

روزنامه بهار-خاورمیانه از دیرباز منطقه بحران زا و خبرساز بوده و در چند سال اخیر هم موضوعات مختلف آن سرتیتر اکثر رسانه‌ها و اخبار جهان را تشکیل داده است. به راستی چرا این منطقه تا این‌اندازه محل تنش و درگیری است؟ منطقه‌ای که خاستگاه تمدنها و مذاهب بزرگ بوده است و فرهنگ‌های رنگارنگ، تاریخ این منطقه را مزین کرده است چرا باید این چنین خشن و بحران زا در جهان ظاهر شود؟ یک نگاه اجمالی وتیتروار به موضوعات بحرانی خاورمیانه کرده و دو کشور کلیدی این منطقه، یعنی ایران و عربستان را مورد بررسی و آینده پژوهی قرار می‌دهیم. این دو کشور در لایه داخلی، در فرهنگ و هویت متفاوت ولی دارای یک دین مشترک و در لایه خارجی دو نگاه و دیدگاه متفاوت در سیاست خارجی و قدرت‌های فرامنطقه‌ای را به نمایش می‌گذارند که اکثرتحلیل گران خارج منطقه‌ای و منطقه‌ای، این سیاست‌ها را بیشتر سیاست‌های رقابتی بین دو کشور در منطقه می‌دانند. به طور اجمالی موارد زیر موضوعات رقابتی سیاست‌های خارجی این دوکشور است که عنوان می‌شود:
۱-در جنگ داخلی یمن جنگ نیابتی بین حوثی‌های طرفدار ایران و اتئلاف نیروهای عربی به رهبری عربستان
۲-در عراق دولت شیعه‌ی مورد حمایت ایران و حمایت ضمنی عربستان از نیروهای ضد ایران و‌ترغیب دولت مرکزی به دشمنی با ایران
۳-در جنگ داخلی سوریه دولت مرکزی اسد در حمایت ایران و متحدان و عربستان در حمایت از نیروهای مخالف اسد
۴-در لبنان در چند روز اخیر استعفای عجیب سعد حریری را نیز رقابت پنهانی حزب الله لبنان با حمایت ایران و نخست وزیر لبنان، متحد پنهانی عربستان
۵-در قطر باز حمایت ضمنی دولت ایران از دولت قطر و محاصره عربستان و سکوت مجامع بین‌المللی.
۶-ایجاد اتحاد عربی به رهبری عربستان در منطقه و ایجاد اتئلاف منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایران در حل مسائل منطقه.
و در آخر آشکار شدن ارتباط اسرائیل با عربستان که ایران هم موضعش در مورد اسرائیل کاملا آشکار است. با نگاهی گذرا به مواضع و عملکرد دو کشور در این موضوعات دو نتیجه حادث می‌شود:
در نگاه اول با بررسی این موضوعات می‌توان گفت، ایران در اکثر این بحران‌ها حمایت از دولت‌های مرکزی کشورها را مد نظر داشته و سیاستش بیشتر موازنه در تهدید بوده است و ائتلاف فرامنطقه‌ای ایران نیز در دفاع از تهدید فرامنطقه‌ای عربستان با غرب شکل گرفته است. در نقطه مقابل، عربستان در سیاست خارجی خود بیشتر گروه‌های غیر دولتی را نشانه گرفته، عملکردش تهاجمی بوده و سعی در تحمیل تهدید داشته تا موازنه تهدید.
عربستان در اکثر این موضوعات حمایت غرب و متحدانش را داشته و این حمایت‌ها در بعضی جاها مثل قطرآشکار و در بعضی‌ها مثل یمن موضع سکوت بوده است ولی ایران در هر کدام از این موضوعات به نوعی به موضوع نقض برجام ربط داده شده و مورد حمله لفظی و تحریم اقتصادی غرب و متحدانش قرار گرفته است.
با سفر ۱۲ روزه ‌ترامپ و توجه ویژه به منطقه آسیای جنوب شرقی به نظر می‌رسد آمریکا هم در مسئله خاورمیانه تغییر استراتژی داده و خاورمیانه از اولویت اول در سیاست‌های اجرایی آمریکا خارج شده و منطقه آسیای جنوب شرقی و مطالبات محور‌ترانس پاسفیک اولویت اول در استراتژی جدید آمریکا است.
با این داده‌ها و این رفتارها و هم چنین احتمال تغییر استراتژی آمریکا در قبال خاورمیانه و اخیرا حذف فیزیکی داعش و هم چنین از طرفی دیگر، با بررسی حرکت شتابان عربستان در اصلاحات داخلی و اقتصادی بنظر می‌رسد عربستان سیگنال‌های این تغییر استراتژی آمریکا را درک کرده و سعی در انطباق خود با خاورمیانه جدید و قرار گیری در پازل جهانی شدن به عنوان یک بازیگر مهم است.
عربستان بعد از اصلاحات محمدبن سلمان که بیشتر از اتاق‌های فکر مشاوره‌ای از غرب نشات می‌گیرد مسیری را می‌پیماید که براساس آن با کاستن از نگاه تهاجمی در سیاست خارجی چند سال اخیر خود به سمتی پیش می‌رود که بیش از پیش به طرف سیاست‌های موازنه امنیتی پیش خواهد رفت و بعد از آن به طرف موازنه در سیاست‌های رقابتی در حوزه اقتصاد و. . . کلا سعی در افزایش قدرت نرم خواهد داشت. هم چنین عربستان سعی دارد با اصلاحات داخلی و سیاست خارجی جدید مورد طبع نگاه جدید غرب به خاورمیانه قرار گیرد و بیشتر سیاست‌های اجرایی اخیر مخصوصا در موضوع سعد حریری، منحرف کردن افکار از حوزه داخلی به خارجی بود و سعی خواهد کرد دگردیسی آرامی داشته باشد.ایران قدرت منطقه‌ای دیگر در خاورمیانه که سیاست‌های تدافعی داشته همواره توسط غرب در سیاست بین‌المللی به عنوان کشوری با سیاست‌های تهاجمی به حساب آمده است. این نگاه که با سیاست تهاجمی قدرت فرامنطقه‌ای آمریکا که با مفهوم نقض روح برجام سعی داشته ایران را کاملا محدود کند، در تعارض است.
از سوی دیگر، حذف فیزیکی داعش از منطقه و حمایت روسیه از ایران و حمایت کم وبیش اتحادیه اروپا از برجام، ایران را در سیاست تدافعی خود پابرجاتر کرده است. با توجه به وضعیت کنونی، دو مسیر را می‌توان پیش‌بینی کرد.
مسیر اول: جمهوری اسلامی ایران، سیاست‌های تدافعی در منطقه را تبدیل به سیاست‌های تهاجمی کند و در عقب‌نشینی عربستان از سیاست خارجی و تمرکز بر سیاست داخلی، سعی کند تا قدرت برتر در منطقه با اولویت عقب راندن عربستان در منطقه باشد که البته ‌ترکیه هم چون همیشه سعی دارد پرسیتژی خشن از ایران به جهانیان معرفی کند درشریك نشان دادن ایران در بحرانهای منطقه کوتاهی نخواهد کرد.
مسیر دوم: ایران تغییر موضع داده و سیاست‌های خارجی در منطقه را در همین حد نگاه دارد و بیشتر از موضع دیپلماسی و مذاکره حتی با عربستان پیش برود و بیشتر برروی ساختارهای اقتصادی داخلی، تمرکز کند و از این راه پتانسیل‌های داخلی خود را در محوریت قرار کرده و در سیاست خارجی موازنه امتیتی و بعد رقابت‌های نرم مثل رقابت‌های اقتصادی را روی میز عملکردی خود قرار دهد.
با این استراتژی ایران می‌تواند برجام را پله‌ای برای عنوان کردن خود به عنوان کشوری با پرستیژ متعادل معرفی کند و نتیجتا این کشور خواهد توانست پله‌های قدرت از نوع دیگر را طی کند.